هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

علی نظری طولابی و آزمون استعدادیابی عصر جدید

علی نظری طولابی

و آزمون استعدادیابی عصر جدید

احمد شمّاع زاده


چند سال پیش، روزی در فیسبوک ویدئویی را دیدم که یک پسربچه شش هفت ساله، در جایی نه چندان آباد، در حالی که یک بلیز زردرنگ بر تن داشت، ترانه ای را با جان و دل و با نوایی زیبا می‌خواند. ترانه ای را هم که می‌خواند، شیرین شیرینم بود. یعنی همان ترانه ای را که علی نظری با خواندن آن در آزمون قبول شد. من هم مانند دیگران که کامنت گذاشته بودند، نقل به مضمون چنین نوشتم: حیف از این استعدادهایی که در کشور تلف می‌شوند و کسی نیست تا این استعدادها را کشف کند و این توان و سرمایه خدادادی به ثمر بنشیند و به همگان بهره ای برساند؛ همچون زمان شاه که مثلاً سوسن را کسی کشف، معرفی و پشتیبانی کرد و به بالندگی رساند.

به هنگام به اشتراک گذاری ویدئو نیز، چنین جمله‌ای را بر آن افزودم؛ ولی نمیدانستم که روزی فرا میرسد که برنامه‌ای با عنوان عصر جدید ایجاد می‌شود و او را کشف میکند و به قول امین حیایی فکر می‌کنم اول شماها بودید و بعد این برنامه درست شده تا شماها را همچون گوهرهای زیر خاکی از زیر خاک بیرون بیاره و به همه نشون بده...

از زمانی که علی نظری طولابی به شهرت رسیده، هر روزه تأکید دارم خاطرات گذشته صفحه فیسبوکم را نگاه کنم؛ بلکه آن ویدئو را در میان خاطراتم ببینم که هنوز موفق نشده ام.


ویژگیهای معنوی این نوجوان سیزده ساله کنونی:

یک- سلیم النّفس، فروتن، و با ادب

دو- بسیار با ایمان

سه- با استعداد و بسیار کوشا، آن هنگام که انگیزه برای انجام کاری را داشته باشد.

چهار- با توجه به ویژگیهای یادشده، به نظر نمی‌رسد روزی به خود مغرور شود.


کارن همایونفر، کارشناس موسیقی و آهنگساز سخت‌گیر که کمتر کسی میتواند رضایتش را جلب کند، به او میگوید: وقتی تو شروع میکنی به خوندن، ما را با خودت توی جهان خودت می‌بری...

مجید اسماعیلی به او میگوید: گویی تو دستی بر آسمان داری و برای ما از آنجا چیزی می آوری...

خانم ژاله صامتی به او می‌گوید: من مطمئنّم نام تو توی هنر این ممکت ماندگار خواهد شد…

و امین حیایی به او می‌گوید: من فکر میکنم اول شماها بودید و بعد عصر جدید درست شده تا شماها را که مثل گوهرهای زیرخاکی میمونید از زیر خاکها بیرون بیاره و به همه نشون بده…


هنگامی که خانم صامتی از او تعریف میکند، علی نظری تنها گوش می‌دهد و تشکر می‌کند؛ ولی هنگامی که می‌گوید خدا تو را انتخاب کرده، میگوید خدا را شکر.

هنگامی که احسان علیخانی از او می‌پرسد اگر قهرمان بشی با پولی که به دست میاری چکار میکنی؟ پاسخ می‌دهد: اول آبخوری مدرسه مون رو درست میکنم! که تحسین همگان را بر میانگیزد! (جمله او برکتدار می‌شود؛ و مسئولین مدرسه‌اش آن مشکل را رفع می‌کنند و دانش آموزان اکنون آبخوری سالمی دارند!)

وی هنگامی که قهرمان می‌شود، اولین کاری که در ذهن داشته تا در صورت قهرمان شدن انجام دهد، به جا آوردن سجده شکر بوده است؛ که بلافاصله بر روی صحنه و در جلو حضّار بیشمار انجام می‌دهد؛ تا درسی باشد برای همگان که همواره و هر روزه برای داشته های خود و دستکم برای سلامتی خود و خانواده باید سجده شکر به جای آوریم.

من در رخدادهای مهم، همواره به دنبال علل وقوع آن رخداد می‌گردم؛ و پس از یافتن، آن را در نوشته‌هایم می‌آورم تا بهره ای به دیگران برسانم. در مورد علی نظری، هنگامی که گروه عصر جدید برای مستندی از زندگی او به کوهدشت لرستان و شهرک قدس (قلعه حسنخان قدیم) رفتند، در میان همه گفتنها و شنیدنها، کاری را که علی انجام داد و جمله‌ای را که بر زبان آورد، نظرم را سخت به خود جلب کرد؛ و آن این بود:

هنگامی که نوبت به معرفی مادر بزرگ (مادر پدرش) رسید، یکدیگر را بغل کردند و بوسیدند. علی گفت: «هرچه دارم از این مادر بزرگ دارم»؛ و آنجا بود که دانستم این مادر بزرگ بوده که مسبب بسیاری چیزها از جمله پدید آمدن این پدیده شده است!!

دوستان! لقمه حلال و نیز لقمه حرام در زندگی ما بسیار کارساز و تأثیرگذار است. قدیمیها بدترین فحشی که میشد به کسی بدهند یا حرامزاده بود و یا لقمه حرام. پس سعی کنیم به هیچ روی لقمه خود را از راه نادرست و حتّا شبهه ناک به دست نیاوریم و به خانواده نخورانیم. من مطمئن هستم این مادر بزرگ بوده که فرزند اول خود را که پدر علی نظری است، خوب و شایسته و حلال خور بار آورده است. در آن فیلم مستند، همه برادران که شمارشان کم نبود، میگفتند «ما را برادر بزرگمان یاری رسانده و همه مدیون او هستیم».

چنین کسی که فرزند چنان مادری است، و جز درستی، صداقت و روزی حلال و حلال خواری و زیر پروبال برادران کوچکتر خود را گرفتن، هدفی در زندگی نداشته، نتیجه‌اش آن می‌شود که خداوند فرزند صالح و شایسته ای را به او هدیه کند. آیا از خداوند هم جز این نسبت به بندگان صالحش انتظار می‌رود؟

من مطمئن هستم آن سجده شکر، سفارش مادربزرگ به وی بوده است و بسیاری نکته‌های دیگر که جزء ناگفته ها و ناشنیده های زندگی این خانواده است.

به همین دلیل است که گفته‌اند پشت هر مرد موفقّی زنی ایستاده است و از دامان شما زنان است که مردان بزرگ برخاسته اند.

رمز پیروزی علی نظری:

نکته مهمی که شاید کمترکسی به آن توجه کرده باشد، این است که چگونه شد که علی نظری قهرمان این فصل عصر جدید شد؟ در زندگینامه شادروان فروزان آورده‌ام:

«از خود می‌پرسم چه چیز موجب شده که شمار بسیاری از مردم ایران تا این اندازه نسبت به یک هنرپیشه اقبال نشان دهند؟!! واقعاً که بسیار شگفت انگیز، پنداموز و اندیشه برانگیز است!!

نگارنده جز این جمله را نمیتواند بگوید که: آنکس را که خداوند بخواهد مقامش را بلند گرداند، اگر همه خلائق جمع شوند نمی‌توانند او را پایین بیاروند و آنکس را که خداوند بخواهد خوارش گرداند، اگر همه مردمان جمع شوند نمی‌توانند او را بالا برند». پایان نقل

همین پرسش و پاسخ در مورد علی نظری نیز صادق است. یعنی خدا خواست که چنین شد؛ ولی خداوند همه کارها را با وسیله‌اش انجام می‌دهد. پس وسایلی که این موفقیت را رقم زدند چه بودند؟

آقای مجید اسماعیلی در فینال به او میگوید من فکر میکنم تو همه چیز میتونی بخونی و می‌پرسد میتونی آذری هم بخونی؟ و علی میگوید بله! همه تعجّب میکنند؛ بویژه احسان علیخانی که نمی‌دانم از سر تعجب و یا برای بازار گرمی میگه «تو میتونی ترکی بخونی؟!! الکی ادعا نکن و…»

بعد که علی شروع می‌کند به خواندن یک آهنگ به زبان آذری (توضیح آنکه آذری ترکی نیست؛ و به نادرستی چنین جا افتاده است.)، همه برایش کف میزنند، سنگ تمام می‌گذارند و آفرین می‌گویند.

نکته کلیدی در پیروزی وی:

آذری های ایران بسیارند. بویژه در تهران که تقریباً خانه‌ای نیست که از یک آذری دختر نگرفته باشند یا به یک آذری دختر نداده باشند، سوای از خانواده‌های بسیار زیاد استانهای آذربایجان و خانواده‌هایی از آن‌ها که در همه کشور پراکنده شده اند. آذریها انسانهای متعصبی هم هستند، هم از نظر زبان و هم از نظر مذهب.

با اینکه علی در یکی از گفت و گوهایش گفته بود «من لک هستم ولی برای همه مردم می‌خوانم چون همه ایرانی هستیم»، به همین دلیل آذریها هنگامی که ببینند کسی که آذری نیست، به زبان آذری و شاید بهتر از یک آذری برایشان می‌خواند، تعصبشان گل می‌کند و آنگونه می‌شود که شد.

به نظر من رمز موفقیت علی در قهرمانی این فصل، آماده کردن یک آهنگ آذری (بی آنکه آن را فاش کند)، و پرسش آقای اسماعیلی، و اجرای آن آهنگ بود که سیل پیامکها را به سود علی سرازیر، و سرنوشت این فصل را دگرگون کرد. رکوردها را شکست، و با فاصله بسیار زیاد از پهلوانکها، علی قهرمان شد که خودش هم باورش نمی‌شد!!!

اینجاست که دوباره می‌گویم: آنکس را که خداوند بخواهد مقامش را بلند گرداند، اگر همه خلائق جمع شوند نمی‌توانند او را پایین بیاروند و آنکس را که خداوند بخواهد خوارش گرداند، اگر همه مردمان جمع شوند نمی‌توانند او را بالا برند». نمونه دیگرش:

هنگامی که تیم ملی فوتبال ایران پس از دو ماه بازی در بازیهای مقدماتی، برای صعود به بازیهای المپیک 2000 (1398) فرانسه با یک گل زیبای خداداد عزیزی استرالیا را مغلوب کرد؛ و به رقابتهای المپیک راه یافت، در جمعی که به تماشای بازی نشسته بودیم، یکی از دوستان گفت: «خیلی عجیبه... گفتیم دیگه ایران بالا نمیاد ولی دیدی سرنوشت چطور تغییر کرد»؟

و من گفتم: «سرنوشت نیست. خدا خواست به ملت ایران بگوید اگر شما دو ماه بدوید و تنها روی خودتان حساب کنید و من نخواهم، موفق نمی‌شوید؛ ولی اگر من بخواهم در مدت تنها چند دقیقه و بلکه چند ثانیه، وضع شما را دگرگون می‌کنم. (ایران تا پنج دقیقه آخر، دو گل عقب بود و صعود ما منتفی تلقی شده بود.) و این تنها خواست الهی بود و بس!».

البته خداوند هم بی حساب و کتاب به کسی پاداش نمی‌دهد؛ زیرا مردم ایران برای راهیابی به المپیک، بسیار دعاکرده بودند!!

شهریور 1401- احمد شمّاع زاده