هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

تاریخچه کیهانشناسی و نظرهای بدیع قرآن کریم

تاریخچه کیهانشناسی

و نظرهای بدیع قرآن کریم

احمد شمّاع زاده


«از میان تمام پیشرفت‌های علمی سده اخیر، هیچیک هیبت‌انگیزتر یا مبهوت‌کننده‌تر از کشف این مطلب نبود که کیهان ما با انفجار عظیمی آغازشد و از آن زمان تا کنون همواره درحال گسترش است. این نتیجه‌گیری آنچنان ژرف و اساسی است که حتی اینشتین، رادیکال‌ترین دانشمند دوران نوین، به‌زور آن را پذیرفت؛ چگونه عالم می‌توانست از هیچ‌کجا پدیدآید؟ چه‌کسی ماشة آن را کشید؟ و مادّه‌ای که هم‌اکنون شاهدش هستیم، از کجا آمد؟»

«… قطعاً اینشتین زمانی که گزارشی را پیرامون مفاهیم و نتایج حاصل از نظریه جدید جاذبه، یعنی ‹نسبیت عام› در سال 1917 می‌نگاشت،‌ دلیلی برای مخالفت با این پذیرفته‌ها نداشت».

«… وی به سرعت با مشکل بزرگی مواجه‌شد. اخترشناسان بر این‌ باور بودند که عالم، ایستا و بلاتغییر است؛‌ لیکن معادلات ‹نسبیت عام› در خالص‌ترین و شکوهمندترین شکل‌شان اشاره بدان داشتند که عالم همه‌چیز ممکن است باشد مگر ایستا. طبق این معادلات عالم باید درحال گسترش باشد. اینشتین که از این نتیجه‌گیری به‌ ظاهر مسخره گیج‌ شده‌بود، واژه دیگری را وارد معادلاتش‌ کرد. فاکتوری من‌دراوردی که بعدها آن را ‹ثابت کیهان‌شناسی› خواند تا بتواند به کمک نسبیت عام، جهانی ایستا به‌ وجود آورد. این نخستین نشانه از مشکلاتی بود که اینشتین ناچار به‌ دست‌وپنجه نرم‌کردن با آنها در رابطه با پرسش‌های پیرامون کیهان‌شناسی بود».

«در سال 1922 یک هواشناس روس به نام الکساندر فریدمن کار را تمام‌کرد و نشان داد که ‹نسبیت عام›، امکان وجود مجموعه کاملی از جهان‌هایی را فراهم می‌آورد که نه ایستا و نه بی‌تغییرند. اینشتن انتظارداشت که این صرفاً یک اشتباه لپی باشد،‌ ولی نتوانست مشکلی در محاسبه‌های فریدمن بیابد و نهایتاً پذیرفت که نسبیّت عام امکان وجود جهانی درحال‌گسترش را می‌دهد».

«بزرگترین ضربه در سال 1927 و زمانی اتفاق افتاد که کیهان‌شناس و کشیش بلژیکی ژرژ لومتر به همان نتایج نظری فریدمن رسید و اشاره‌کرد که شواهد محکمی وجوددارد حاکی از آنکه عالم واقعاً درحال‌گسترش است».

«… نخستین اشاره‌ها در سال 1924 آشکارشدند و آن زمانی بود که ادوین هابل از رصدخانة مونت ویلسون در کالیفرنیا نشان‌داد که سحابی‌ها درواقع کهکشان‌هایی گسترده و بسیار دور از کهکشان ما هستند. پنج سال بعد هابل اقدام به انتشار یکی از مهم‌ترین نتایج دانش امروز کرد: تصاویری که نشان‌می‌داد ‹جابجایی‌های قرمز› این کهکشان‌های دوردست همراه با فاصله آنها از ما، به‌طور ثابت در حال افزایش است. این فرمول که امروز آن را به‌عنوان قانون هابل می‌شناسیم،‌ دقیقاً بیانگر همان رفتاری است که نسبیت عام برای عالم در حال‌ گسترش پیش‌بینی می‌کند».

«در این مباحثه و اختلاف نظر علمی حق با فریدمن و ‌لومتر بود و اینشتین می‌دانست که با سازگارکردن زورکی معادلاتش با باورهای قدیمی در واقع توانایی شگفت‌انگیزترین پیش‌بینی در تاریخ علم را از خود سلب‌ می‌کرد. این لومتر بود که به مفهومی که کمتر از این شگفتی‌آور نبود اشاره‌کرد:

اینکه کیهان باید زمانی با انفجاری بسیارعظیم موجودیت یافته‌باشد. وی بعدها به عنوان پدر نظریة ‹انفجار بزرگ› مورد تحسین قرارگرفت. در این میان، اینشتین این ازدست‌دادن فرصت را احمقانه‌ترین اشتباه زندگی خویش خواند».(1)

***

داستان گسترش کیهان را خواندید و دیدید که دهها سال فکر و ذهن دانشمندان فیزیک کیهان را به خود مشغول‌داشته‌بود. این را نیز بدانید اگر اینشتین زمانی که دچار مشکل ‹جهان ایستا› شده‌بود،‌ به قرآن معتقد و در آن تفکر کرده‌بود،‌ یقیناً به کیهانی پویا معتقدمی‌شد و درپی اثبات علمی آن برمی‌آمد و می‌نوشت: آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌گردیم. توجه‌کنید:

والسما‏ء بنیناها باید و انا لموسعون(سوره ذاریات: 47)

ترجمه: و ما آسمان(کیهان) را با دست (توانا و اراده مستقیم) خویش بنیان‌گذاشتیم و ما مرتباً آن را گسترش ‌می‌دهیم. (لام بر سر«موسعون» علامت تاکید است.)


این قرآن هدایتگر هم که برای ما مسلمانان آمده، گویی که اصلاُ نیامده،‌ نه آن را می‌خوانیم و نه آن را تدبّرمی‌کنیم،؛ و با اینکه این آیه، به سادگی مؤید گسترش کیهان است، ولی اگر کسی پیش از اینشتین پیدامی‌شد و با توجه به این آیه، مدّعی گسترش شکیهان می‌شد، یقیناً کسی از او نمی‌پذیرفت؛ و چه‌بسا او را به تفسیر به‌رأی نیز متهم می‌کردند و به او می‌گفتند اگر چنین بود تاکنون یکی از بزرگان دین بدان دست‌یافته‌بود؛ و کیهان‌شناسان، به‌گونه‌ای دیگر با او برخوردمی‌کردند.


این گفته‌ها طعنه نیست؛ بلکه واقعیتی است که هم اکنون نیز امثال آن در حال رخ‌دادن و رخ‌نشان‌دادن‌ است. نمونه آن ‹شکل حلزونی کیهان› است که هم عالمان دین و هم کیهان‌شناسان ایرانی (اگر بتوان چنین نامی را بر آنان گذاشت) به آن توجه‌ نکرده و نمی‌کنند. باشد که در آینده‌ای نزدیک به حول و قوّه الهی بتوانیم آیه‌های کیهانشناسی قرآن مجید را به گوش کیهان‌شناسان اجنبی! برسانیم. شاید آنان قرآن را بهتر بفهمند، و از هدایت‌های آن بهره‌ورشوند.

ادامه مقاله:

«به‌زودی آشکارشد که عالم می‌تواند با اخترشناسان و نیز نظریه‌پردازان بازی‌کند (کاملاً این‌گونه است و هنوز نیز دارد با آنان بازی می‌کند ـ نگارنده) نخستین‌اندازه‌گیری‌های سرعت انبساط کیهان، این معنا را می‌رساند که کیهان تنها چندمیلیارد سال پیش به‌ وجود آمده (به جای به وجود آمده بهتر است بگوییم به گونه کنونی شکل گرفته- نگارنده) که بدین‌ترتیب حتا از کره زمین هم جوان‌تر می‌نماید

کیهان‌شناسان به تازگی به این حقیقت رسیده‌اند؛ ولی قرآن کریم این موضوع مهم کیهانشناسی را پیش از کیهانشناسان حل کرده و گفته است:

اول زمین را آفریدیم و سپس به آسمان پرداختیم. یعنی شکلگیری کیهان در هفت آسمان، پس از آفرینش و شکلگیری زمین صورت گیرفته است. توجه‌کنید:

قل ائنکم لتکفرون بالذی خلق‌الارض فی یومین و تجعلون به انداداً ذلک رب‌العالمین(9)و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواءً للسائلین(10)ثم‌استوی الی‌السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتینا طائعین(11)فقضیهن سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زیّنّاالسّماءالدّنیا بمصابیح و حفظاً ذلک تقدیرالعزیزالعلیم(12)

ترجمه: بگو آیا شما به کسی که زمین را در دو روز(مرحله) آفرید،‌ همانا کفرمی‌ورزید و برای او شریک‌قرارمی‌دهید؟ او پروردگار جهانیان است. و قرارداد در آن از بالای آن، کوه‌ها را و برکت‌داد در آن، و منابع آن را در آن قرارداد در چهار دوره که برای پرسشگران یکسان است. سپس به آسمان پرداخت. و آن به صورت دود(گاز)ی بود. پس به آسمان و زمین گفت خواه‌ ناخواه بیایید آن دو گفتند با میل و رغبت آمدیم. پس تمام‌کرد هفت آسمان را در دو مرحله و کارکرد هر آسمان را به آن وحی‌کرد. و آسمان دنیا را با چراغ‌هایی بیاراست؛ و نگاهداشت آن را. آن است اندازه‌گذاری آن بسیاربزرگوار بسیاردانا.


شرح و تفصیل این آیه در بخش سازمان کیهان در قرآن آمده‌است ولی تا آنجا که به این گفتار مربوط ‌می‌شود در اینجا به آن می‌پردازیم.

از این آیات معلوم‌می‌شود که زمین یعنی برخی کهکشان‌ها که زمین نیز بخشی از آنهاست، پیش از سامان‌گرفتن کل کیهان ایجادشده‌اند و نتیجه‌می‌گیریم سه نسل کهکشان وجوددارد:

  1. آنها که از زمین پیرترند؛ و پیش‌نیازی بوده‌اند برای ایجاد زمین.

  2. آنها که تااندازه‌ای هم‌سن زمین‌اند؛ و همزمان با آن ایجادشده‌اند.

  3. آنها که از زمین جوان‌ترند. زیرا خداوند گفته‌است پس از آفرینش زمین به آنها پرداخته‌است.

البته نگفته‌است آنها را آفریده؛ یعنی اینکه مواد آن که گازی بوده وجودداشته و خداوند کهکشان‌های بعدی را از آن مواد ایجادکرده و سپس با توجه به کهکشان‌های تازه و کهکشان‌های پیشین همه را یکجا و به شکل هفت طبقه سروسامان‌داده و آنها را در یک سیستم کلی و جامع که همان حلزون کیهانی با هفت لایه باشد گرد‌آورده‌است.

موضوع گسترش کیهان در ارتباط با سن آن نیز از آن موضوع‌هایی ‌است که ذهن کیهان‌شناسان را به خود مشغول‌داشته‌است. در این زمینه نیز قرآن کریم نظر دقیق، کارا و لازم خود را در آیات زیادی با بیان ثم‌استوی‌ علی‌العرش، اعلام‌داشته‌است؛ که نکته بسیارمهمی در کیهان‌شناسی قرآنی و علمی است. شرح و تفصیل موضوع در بخش مهبانگ در قرآن آمده‌است؛ ولی تا آنجا که ممکن است، خلاصه‌ای از آن را به‌ تناسب موضوع، در اینجا می‌آوریم:

ثم‌استوی‌علی‌العرش› مبین آن است که انرژی تاریک که از فرط سنگینی و گرانش موجب گسترش بی‌رویه‌ای شده‌بود، هنگامی به زیر سلطه درامد که «اندازة مواد قابل گسترش» جهان پیدا به حد قابل‌قبولی رسیده‌بود. از سوی دیگر دربندشدن انرژی تاریک موجب شد که گرانش جذبی نسبت به گذشته کمتر شده و «شتاب گسترش» جهان پیدا افزایش یابد.


این رخداد در حدود 7/6 میلیارد سال پیش رخ‌داده‌است. اگر کیهان 14/7 میلیارد سال(طبق محاسبه‌های تازه) عمر داشته‌باشد، پس، دوره ناپایداری هشت میلیارد سال پس از آغاز آفرینش طول‌کشیده‌؛ و اگر دوره شکل‌گیری کیهان را همان‌گونه که اصل مهبانگ بیان داشته پنج میلیارد سال بدانیم، پس ‹استوی علی‌العرش› سه‌ میلیارد سال به درازا کشیده‌است.

از سویی تلاش دانشمندان ستایش‌برانگیز است و از سوی دیگر دریغ از آنکه اگر آنان از حقایق قرآنی به‌دور نبودند،‌ همان‌گونه که ملاحظه‌ شد، بسیاری از مشکلات خود را به‌سادگی به‌دست‌می‌آوردند. باز هم توجه‌کنید:

«از سال 2009 میلادی حدود 300 میلیون کهکشان برای بررسی تاریخچة جهان و درک بهتر انرژی تاریک مورد مطالعه‌قرارخواهندگرفت. در این بررسی قصد بر آن است که برروی نیروی اسرارآمیزی که باعث ایجاد شتاب مثبت عالم شده‌است،‌ تحقیق انجام شود. این 300 میلیون کهکشان حدود دوسوم کل عالم را تشکیل‌می‌دهند. این پروژه، مطالعة انرژی تاریک نام‌گرفته‌است. بنابر فیزیک نظری، انرژی تاریک حدود 70 درصد عالم را پرکرده‌است. انرژی تاریک به‌عبارتی ظهور مجدد ثابت کیهان‌شناسی در معادلات اینشتین است. دکتر واین‌هو استاد نجوم و اخترفیزیک می‌گوید: ‹وجود شتاب مثبت این ضرورت را ایجادمی‌کند که گرانش به صورت دافعه عمل‌کند. اما این قابل‌قبول نیست… › دکتر فریمن می‌گوید:

اولین مرحلة کار شمارش خوشه‌های کهکشانی‌ است.› با استفاده از تلسکوپ رادیویی اس. پی. تی. در قطب جنوب،‌ خوشه‌های کهکشانی که اشعة کیهانی را از شکل معمول‌شان خارج می‌کنند، آشکارمی‌شوند.

مرحلة دوم اندازه‌گیری مقیاس کیهانی با استفاده از عدسی‌های گرانشی است. اگر مقدار دقیق جرم و فاصلة این خوشه‌ها به‌طور دقیق مشخص‌شود، درصد دقیق انرژی تاریک نیز مشخص‌می‌شود.» (2)


این مطلب نیز قابل‌توجه‌است: «پیش از سال 1998 کیهان‌شناسان از اختلاف‌هایی که در محاسبه سن، چگالی، و تراکم کیهان بروزمی‌کرد، دچار مشکل بودند. اما پدیدة شتاب، همه چیز را با یکدیگر سازگار کرد. این پدیده، یکی از مفهوم‌های کلیدی بسیار مهم است… اکنون پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که زمان پرداختن به پرسش‌های عمیق‌تر همانند دلیل شتاب (روزافزون) کیهانی فرارسیده‌است».(3)

«در سال 1998 گروه‌های جداگانه‌ای از ستاره‌شناسان که سرپرستی آنها برعهده برایان اشمیت(از استرالیا) و سول پرلماتر(از کالیفرنیا) بود، به ثبت درخشندگی ابرنواخترهای دوردست پرداختند تا میزان کندشدن انبساط عالم را محاسبه‌کنند.

هردو گروه به یافته‌هایی نائل‌شدند که هرجزء آن به نوبه خود به اندازه یافته‌های پن‌زیاس و ویلسون در رابطه با ریزموج پس‌زمینه کیهانی غیرمنتظره‌بود:

کهکشان‌های دوردست که دربردارندة ابرنواختر هستند با سرعتی که با گذشت زمان کاهش پیداکند از ما دورنمی‌شوند، بلکه این کهکشان‌ها با شتاب از ما دورمی‌شوند›. این کشف مانند تمامی پیشرفت‌های غیرمنتظرة علمی که در گذشته رو‌ی‌ داده‌ است، مجموعه‌ای از سؤالات را در رابطه با موضوع مورد بحث پدیدآورد».(4)

همان‌گونه که شرح آن گذشت، پدیدة شتاب و دلیل گسترش روزافزون آن با بهره‌گیری از داده‌های کیهان‌شناختی، در ‹ثم‌استوی‌علی‌العرش›‌ نهفته است. که تنها قرآن کریم به آن پرداخته و کیهان‌شناسان از آن غافلند و هنوز از وجود و چگونگی آن آگاهی‌ندارند.

ادامة مقاله:

«… آنان(فیزیکدانان) نمی‌دانند که چرا نیروی جاذبه گرانشی به‌شدت از سه نیروی بنیادین دیگر یعنی الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف، ضعیف‌تر است».

باز تکرارمی‌کنیم:

استوی علی‌العرش› یعنی دربندشدن انرژی تاریک، موجب شد از سویی گرانش جذبی نسبت به گذشته کمتر شده و «شتاب گسترش» جهان پیدا افزایش یابد؛ و از سوی دیگر نیروی گرانش از سه نیروی دیگر ضعیف‌ترشود تا این سه نیرو با آزادی بیشتری به ساخت‌وساز کیهان و تکامل آن بپردازند.

نگارش: سال 1384

ویرایش: دی 1402


بازگشت‌ها:

1. بخشهایی از مقاله‌ای از رابرت ماتیو، مندرج در Focus Dec. 2004 با ترجمة ع. فخر یاسری مندرج در روزنامة شرق 31/1/84

2. شرق: 17/1/84 به نقل از پارس‌اسکای دات کام

3. شرق: 29/2/83

4. شرق: 25/2/84