ملّیّت، تابعیّت، تفاوتها و کاربردها
همانگونه که در برخی نوشتههای پارسی را پاسداری بداریم آورده ام، متأسفانه برخی کسان که در رسانههای گروهی و شبکههای اجتماعی فعال هستند، کجفهمی های خود را به دیگران منتقل میکنند؛ و در این میان، کسی هم متولّی جلوگیری از گسترش این کجفهمی ها در میان جامعه نیست! یکی از این مشکلات، موضوعی است که در پی به آن می پردازم:
چند سال پیش و به دنبال درگذشت دکتر مریم میزاخانی، کسی ویدئویی را درباره زندگی وی تهیه کرده بود؛ و مرتباً میگفت این ایرانی تبار… در اظهارنظری بر آن ویدئو نوشتم:
«چرا وی را ایرانی تبار میخوانی؟ ایرانی تبار به شخصی گفته میشود که در کشوری بیگانه زاده شده باشد، و در همانجا هم به زندگی ادامه داده باشد. دکتر مریم میرزاخانی که پدرومادرش ایرانی هستند، خودش هم در ایران زاده شده، درس خوانده، بزرگ شده و در بزرگسالی مهاجرت کرده به چه دلیلی به او میگویی ایرانی تبار»؟!
بسیاری تصور میکنند داشتن تابعیت کشور دیگری، ملیت کسی را تغییر میدهد!!
چند روز پیش فرداد فرحزاد در حال مصاحبه با یکی از ایرانیانی بود که در تسلا با ایلان ماسک همکاری داشته، (ماسک هم از فرهیختگی و دانشورزی ایرانیانی که با او همکاری داشتهاند به تازگی تویتی جنجالی داشت.)، میپرسد شما کجایی هستی؟ (نقل به مضمون) پاسخ میدهد «5 ساله بودم که خانوادهام همزمان با انقلاب 57 از ایران خارج شدند. من در اسپانیا تحصیل کردم و سپس به آمریکا رفتیم. پس من به سه کشور تعلق دارم. اسپانیا، آمریکا و ایران». این آدم ظاهراً باهوش، هنوز نمیداند که داشتن اقامت و حتّا گذرنامه و شهروندی کشوری ملیّت کسی را تغییر نمیدهد. وی باید با افتخار بگوید من ایرانی و ایرانی زاده ام! تا سخنان ماسک درباره ایرانیان مصداق خود را باز یابد.
این، موضوع سادهای است و نکته پیچیدهای در خود ندارد. حتّا وضعیت زندگی ایلان ماسک تأییدی بر این موضوع است. وی چون ملّیتش آمرکایی نیست و کسی است که به آمریکا مهاجرت کرده و اکنون شهروند (سیتیزن) آمریکاست، باز هم او نمیتواند رئیس جمهور شود(بحثی که مدتی پیش در رسانهها پیش آمد.)؛ زیرا ملیت (Nationality at birth) آمریکایی ندارد؛ و کسی که ملیت آمریکایی نداشته باشد، طبق قانون نمیتواند رئیس جمهور آمریکا شود. همان موضوعی که در اوایل انقلاب برای جلال الدین فارسی پیش آمد و گفتند وی اصالتاً ایرانی نیست و طبق قانون نمیتواند رئیس جمهور شود.
از آن پس بود که هرکس وارد حوزه انتخاباتی ریاست جمهوری میشود، شناسنامه اش را به رسانهها نشان میدهد تا بگوید من زاده ایرانم و پدرومادرم هم ایرانی هستند.
مطلب زیر را از وبسایتی برگرفته ام که نشانی آن در پایان نقل خواهد آمد:
علی رغم اینکه ممکن است کسانی تابعیت و ملیت را مترادف هم به کار ببرند، باید توجه داشت که تابعیت و ملیت دو مفهوم کاملاً جدا از یکدیگرند و نمیتوان این دو را به جای یکدیگر به کار برد. از طرف دیگر این دو مفهوم، با اصطلاح اقامت دائم نیز، تفاوت داشته، و دارای ویژگیهایی متمایز از آنهاست. به همین دلیل، اطلاع از جزئیات تعریف تابعیت و ملیت و تفاوت آن با اقامت دائم، امری ضروری به نظر می رسد.
میتوان تابعیت را رابطه حقوقی، معنوی، و سیاسی دانست؛ که فرد را به دولت مشخصّی مرتبط میسازد و در نتیجه، فرد و دولت، دارای حقوق و تکالیفی در قبال یکدیگر میشوند؛ که جزئیات بیشتر در این خصوص در متن مقاله بیان گردیده است.
در پاسخ به این پرسش که ملّیّت چیست، باید گفت منظور از ملیت، رابطه ای معنوی است که یک فرد با دولتی خاصّ، داراست که برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر، به متن مقاله مراجعه نمایید.
یکی از تفاوتها این است که ملیت فرد، هیچگاه قابل تغییر نیست؛ اما محلّ اقامت دائم او و تابعیتش قابل تغییر است؛ که جزئیات بیشتر در این خصوص در متن مقاله ارائه شده است.
https://www.heyvalaw.com/web/articles/view/4385
نکتهای مهم که هنوز برای من حل نشده:
در گذرنامه شاهزاده رضا پهلوی آنگونه که خودش در پاسخ به یک گزارشگر که از او پرسیدند چرا تابعیت هیچ کشوری در گذرنامه شما نیست، برای خالی بنودن عریضه، دلیلی اظهار کرد؛ ولی به نظر نگارنده دلیل اصلی آن، این است که یک شاهزاده ایرانی، نباید تابعیت هیچ کشور بیگانهای را داشته باشد.
در این میان، پرسشی که پیش آمد، این است که چرا در گذرنامه های ایرانیان، جایی برای ملّیّت دارنده گذرنامه مشخص نشده است؟!
در گذرنامه من کشور محل اقامت و کد کشور وجود دارد؛ ولی جایی که بنویسد ملیت: … وجود ندارد. مثلاً اگر یک خانم اروپایی با یک مرد ایرانی ازدواج کند، به او گذرنامه ایرانی میدهند، و همگان هم میدانند که او به تبع شوهر خود، تابعیت ایران را به دست آورده؛ ولی ملیتش ایرانی نیست. متأسفانه در گذرنامه وی جایی وجود ندارد تا مشخص شود که وی دارای چه ملیتی است!
تفاوت ملّیّت با تابعیت در زبان انگلیسی:
ملّیّت: Nationality at birth
تابعیت: Citizenship/Nationality
آذر 1403
احمد شمّاع زاده
شکوه ریاضی و شکوه قرآن
احمد شمّاع زاده
دکتر مریم میرزاخانی در مصاحبه خود با "جیمز کلی" سردبیر تایمز گفته بود:
"بدون علاقه داشتن به ریاضی ممکن است آن را سرد و بیهوده بیابید. اما ریاضیات زیبایی خود را تنها به شاگردان صبور نشان میدهد." ((نقل از: B.B.C))
"پرارزشترین بخش(مطالعه ریاضی) لحظهای است که میگویی 'آها..!' ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید. احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح."
یکی از ویژگیهای قرآن کریم این است که "مدلی از ریاضی" است. مدلی به هم پیچیده و در هم تنیده شده از ریاضیاتی است که تنها خداوند میتوانسته به کاربرد تا کسی نتواند همچون قرآن بیافریند و قرآن کریم اعجاب برانگیزتر شود. به همین دلیل خداوند منان بزرگان همه اعصار و دهور و خبرگان هر فنی را فراخوانده و به چالش کشیده و گفته:
اگر همه شما و همه با هم بکوشید نخواهید توانست هرچند که یک آیه همچون آیات قرآن بیاورید.
از سوی دیگر اعجاز ریاضی قرآن کریم مطلب تازه ای نیست و چندین دهه است که به اثبات رسیده و درباره آن کتابها و مقاله های فراوان نگاشته شده از جمله:
- گشودن رمز حروف مقطعه در آغاز سوره ها
- به کارگیری مضرب عدد نوزده در کل قرآن و در بسیاری از سوره ها و...
- محاسبه دقیق سرعت نور
- وجود و اعمال عدد فی و نسبت الهی در کل قرآن و به دست آمدن دستکم یک نمونه از آن تاکنون.
- محاسبه و برابرگذاری سالهای قمری و شمسی به گونه ای بسیار دقیق.
- کشف دیاگرام موسیقی به کار رفته در کل قرآن که بدون دخالت پارامترها و معیارهای ریاضی و مدل ریاضی بودن قرآن ناممکن است.
بنابراین با درنظرگرفتن مدل ریاضی بودن قرآن کریم میتوانیم نظر دکترمریم میرزاخانی استاد دانشگاه استانفورد آمریکا و برنده مدال فیلدز(مشهور به نوبل ریاضی) پیرامون شکوه ریاضیات را درباره قرآن کریم به کارگیریم تا شکوه قرآن را نیز دریابیم:
بدون علاقه داشتن به قرآن ممکن است حتا آن را سرد و بیهوده و گاهی منحرف کننده بیابید. اما قرآن کریم زیباییها و فهم آیاتش را تنها به کوشندگان صبورش که در آن تدبر و غورمیکنند آنهم هر از چندگاهی نشان میدهد. پرارزشترین میوه فهم قرآن لحظه ای است که میگویی: "فهمیدم". یعنی ذوق کشف و لذت فهمیدن چیز تازه ای از قرآن!
در آن لحظه باشکوه تازه باید بدانی که تنها نکتهای را فهمیدهای و ممکن است دیگر کوشندگان و غورکنندگان در قرآن(و یا خود در زمانی دیگر) جنبههای دیگری از این نکته قرآنی را دریابید. ذوق کشف و لذت بردن از فهم قرآن چیزی نیست که بتوانی به دیگری منتقلش کنی. تنها باید خود آن را بیازمایی و در خود نهادینه کنی:
ایستادن بر قلّه ای از فهم قرآن و رسیدن به افقی شفاف و روشنگر و دیدن آنچه که دیگران تاکنون نتوانسته اند همچون تو آن را ببینند! این است شکوه قرآن!
وه! که انسان چه بزرگ میشود با رهایی و چه کوچک میگردد آنگاه که در قفس است!
*****
مطالب مرتبط با موضوع مقاله:
محاسبه سرعت نور، معجزه قرآن
چکیده: بالاترین سرعت در طبیعت، یا همان سرعت نور در خلأ درسه آیه از آیات شریفه قرآن کریم (سوره یونس، آیه5 ،سوره انبیا، آیه33 وسوره سجده ،آیه5) اشاره شده که این مقدار ثابت اساسی جهانی را با حرکت سامانه زمین- ماه بیان کرده است. تفسیرجدید ومبتنی برتئوری نسبیت که از این تعریف قرآنی ارائه شده، مقدار سرعت نور را برابر C=299792 کیلومتر برثانیه به دست میدهد، که انطباق حیرتانگیزی با مقدار مورد قبول جهانی آن دارد. این نتیجه شگفت انگیز، در واقع تأکیدی بر یکپارچگی جهان مادی، صحّت نظریه نسبیّت خاص و حقّانیت قرآن کریم است.
کلید واژگان: اعجازعلمی قرآن، سرعت نور، نظریه نسبیت، سامانه زمین - ماه
منبع: نشریه مجموعه مقالات قران و علم، نویسندگان: احسان کوثری نیا، زهرا اخوان صفایی
متن پژوهش در آکادمیا: https://www.academia.edu/12575321
از نگارنده: معجزه ریاضی فیزیک دیگری از قرآن کریم با نشانی اینترنتی:
https://www.academia.edu/6794860
نسبت الهی با نشانی اینترنتی: https://www.academia.edu/6832672
بیست و پنجم مرداد 1393
ویرایش دوم:31 فروردین 1401
احمد شماع زاده