درسی از زندگی برای زندگی- 20
سرمایه های زندگی
هر انسانی در این دنیا سه گونه سرمایه دارد: سلامتی، آبرو، و "مال و فرزندان"
سلامتی
سلامتی موضوعی خدادادی است و این انسان است که با کارهای ناشایسته خود سلامتی خود را به دشواری و خطر میاندازد. سلامتی گاهی با مال دنیا، تضمین میشود و یا به دست میآید؛ گاهی هم فرامیرسد که مال دنیا هرچند هم که فراوان باشد باز هیچ دردی را دوا نمیکند.
مال دنیا تا اندازه ای که برای تشکیل خانواده و درست زندگی کردن و نیازمند دیگران نبودن باشد، مفید است؛ ولی هرگاه هدف زندگی شد منحرف کننده انسان از راه زندگی است. شیشه اتومبیل وسیله ای است که به تو کمک میکند تا بی مشکل رانندگی کنی؛ ولی اگر به آن مشغول شوی، بیشکّ از راه منحرف خواهی شد.
آبرو
تنها چیزی که در طول زندگی همواره مفید، و پیش و پس از مرگ هم مؤثر است، آبروست. آبروی از دست رفته را همانند آب ریخته شده نمیتوان که بازگرداند؛ به هیچ قیمتی و با هیچ وسیله ای.
این چند روزه دنیا چه ارزشی دارد که انسان بخواهد بخشی از آن را نه برای آرمانهای بزرگ! بلکه برای ازدیاد مال از آبروی خود هزینه کند!!؟
مال و فرزندان
المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات...
همه میدانیم که این دنیا عمرش بسیار بسیار کوتاهتر از آن است که بتوانیم تصورش را بکنیم. به قول قرآن عمر یک انسان، برابر است با یوم او بعض یوم. یعنی برای آنکه زیاد عمر کرده، تنها به مانند 24 ساعت و برای کسی که عمرش کوتاه بوده، بخشی از 24 ساعت خواهدبود.
و همه میدانیم کسی از مال دنیا چیزی با خود نمیبرد و اموال کسی که از اموالش در راه درست بهره برداری نکرده، پس از مرگش به درد او نمیخورد. بلکه به گفته قرآن ممکن است موجب شکنجه اش در آخرت نیز بشود(همزه: 1 تا 4):
وای بر هر طعنه زننده و عیبجوی مردم. آنکه مالی را گرداورد و به شمار آنها همت گماشت. میپندارد که اموالش او را جاویدان کند! چنین نیست! بلکه حتماً او را در آتش در اندازند.
پس کدام عقل سلیمی، گرداوری مال فراوان را تضمین خوشبختی میداند؟!!
به قول دکتر شریعتی:
خوشبختی ما در سه عبارت است: تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر آن را تباه میکنیم: حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا
به قول شاعری قدیمی و نامشهور:
به گورستان گذرکردم کم و بیش بدیدم گور دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در زیرا خاک بود نه دولتمند بیش از یک کفن بود
اردیبهشت 1402
احمد شمّاع زاده
«بانک زمان» چیست؟
یک دانشجوی ایرانی که برای ادامه تحصیل به سویس رفته، و در همانجا مقیم شده، مینویسد:
در زمان تحصیل، نزدیک دانشگاه محل تحصیلم، یک اتاق اجاره کردم. صاحبخانه، خانمی ۶۷ ساله بود که با شغل معلمی بازنشسته شده بود. طرحهای بازنشستگی در سویس آنقدر قوی هستند که بازنشستگان هیچ نگرانی برای تأمین هزینههای زندگی خود ندارند. به همین دلیل روزی که متوجه شدم او کار پیدا کرده، شگفتزده شدم! آنهم مراقبت از یک پیرمرد ۸۷ ساله!
از او پرسیدم «آیا پول نیاز دارید که برای خود کار پیدا کرده اید؟ پاسخی که شنیدم، بیشتر مرا شگفتزده کرد: «من برای پول کار نمیکنم، بلکه زمان خودم را در بانک زمان، سپرده گذاری می کنم؛ تا هنگامی که (مانند این پیرمرد) توان حرکت نداشتم، سپرده خود را از بانک بیرون بیاورم»!
این اولین باری بود که درباره بانک زمان چیزی میشنیدم! وقتی بیشتر پیرامون آن تحقیق کردم، متوجه شدم بانک زمان، یک طرح بازنشستگی برای مراقبت از سالمندان است، که توسط وزارت تأمین اجتماعی فدرال سویس تدوین و توسعه داده شده است. داوطلبان، زمان مراقبت از سالمندان را در حساب شخصی خود در سیستم تأمین اجتماعی پس انداز میکنند، تا هنگامی که خود پیر و ناتوان شدند، یا نیاز به مراقبت داشتند، از آن بهره برداری کنند!
طبق قرارداد؛ یک سال پس از پایان خدمت، بانک زمان، میزان ساعات خدمت وی را محاسبه کرده و به او یک کارت بانک زمان میدهد! تا هنگامی که او نیز به کمک نیاز داشت، بتواند با استفاده از آن کارت؛ زمان و بهره آن را برداشت کند؛ و بانک زمان، داوطلبانی را برای مراقبت از وی در بیمارستان و یا در منزل تعیین میکند.
شرایط پذیرش بانک زمان این است که سپرده گذار زمان، باید تندرست، و از سلامتی لازم برخوردار و همنوع دوست باشد؛ و نیز مهارتهای ارتباطی لازم را داشته باشد.
صاحبخانه ام هفته ای دو بار برای مراقبت از پیرمرد سر کار میرفت؛ تا برای او خرید کند، اتقاش را تمیز کند، و برای آفتاب گرفتن و گپ زدن با او نیز دو ساعت سرمایه گذاری میکرد!
روزی که دانشگاه بودم تماس گرفت و گفت در حالی که شیشه اتاق منزل خودش را تمیز میکرده، از چهارپایه افتاده است! فوراً مرخصی گرفتم و او را به بیمارستان رساندم. مچ پای او شکسته بود و برای مدتی نیاز داشت روی تخت بماند. داشتم برای مرخصی جهت مراقبت خانگی درخواست میدادم که گفت «جای نگرانی نیست؛ چون برای برداشت از بانک زمان درخواست داده است»! ظرف کمتر از دو ساعت، بانک زمان یک داوطلب فرستاد که به مدت یک ماه هر روز با گپ زدن و پختن غذاهای لذیذ از او مراقبت میکرد. وی به محض بهبودی، دوباره مشغول کار مراقبت از دیگران شد و گفت که می خواهد برای روزهای پیری باز هم زمان سپرده گذاری کند!
مسلماً پیاده شدن چنین ایده ای در کشورمان که جمعیت سالمند آن نزدیک به ده صد بوده و با شتاب به سمت سی درصد، در حال حرکت است، نه تنها هزینه های بیمه و مراقبت در دوران سالمندی را کاهش می دهد، بلکه موجب تقویت اتحاد و همبستگی میان نسل ها شده که در سایر طرحهای موجود نظیر خانه سالمندان و پرستار خانگی کمتر دیده می شود!
ایده بانک زمان یا بانک مراقبت از سالمندان، اولین بار در سال ۲۰۱۲ و در شهر اس تی گلن سویس که جوانترین جمعیت را دارد، مطرح و پیاده شد. طبق گزارشها، از لایحه پیشنهادی دولت که قصد دارد فرهنگ زیبای روستایی مراقبت از یکدیگر را به شهرهای مدرن بیاورد؛ بیش از نیمی از جوانان کشور حمایت کرده اند!
حمایت جوانان از طرح همزیستی، همزبانی و همدلی با سالمندان؛ یعنی ترکیبی از خامی و پختگی، کسب تجربه از سالمندان، پاسداشت از اخلاق، احترام به اصل و ریشه جامعه، و روشن شدن چراغ امید در دل سالمندان است! زنده باد انسانیّت!
اردیبهشت 1402
احمد شمّاع زاده
ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن
احمد شمّاع زاده
موضوعها:
یک- در جست و جوی راهی به آسمان
دو- پرواز جنیان به آسمان و شنود فضاِیی
سه- خروج از جو زمین و سفر به افقهای دور
چهار- بررسی سفرهای فضائی از دیدگاه روایی
یک- در جست و جوی راهی به آسمان
و ان کان کبر علیک اعراضهم فان استطعت ان تبتغی نفقاً فیالارض او سلّماً فیالسّماء فتأتیهم بآیه. (انعام: 35)
نکته ها:
ـ ‹اعراض› به معنای ‹دوریگزیدن› است، نه ‹اعتراض و انکار›. اعراض با بیاعتنایی همراه است، و اعتراض با پرخاشگری.
ـ خداوند دو مثال آورده؛ که بدون توضیح و روشنگری، مفهوم آیه تا اندازهای گنگ است؛
و ما نباید این نکتهها، نشانهها و مثلها را دستکم بگیریم و از کنار آنها درگذریم؛ بلکه با دیدی بزرگوارانهتر به این قرآن عظیم نظر بیفکنیم؛ تا بخشی از عظمت آن را درک کنیم.
شرح آیه:
خداوند به پیامبرش میگوید زیاد به این فکر مباش که از دین خدا رویگردانمیشوند و با دیدن این قرآن با عظمت باز هم ایمان نمیآورند؛ اگر خداوند میخواست همه را هدایت میکرد؛ ولی او با علم به اینکه آنان این گونهاند، برای آزمایشپسدادن آنان به خودشان، تو را فرستاد. «اما اگر تو فکرمیکنی با چیزهای دیدنی و لمسکردنی به دین تو درمیآیند، پس اگر میتوانی، گذشته از قرآن که بیانکننده آیهها و نشانههای هستی نظری است، از آیهها و نشانههای هستی واقعی که در ‹زمین› و ‹آسمان› است، بهره ای برگیر و برای آنها از آن نشانهها بیاور» و در اصل خداوند به ما خط ونشان میدهد که میتوانید بدینگونه به آیات الهی بهتر و آسانتر دسترسی داشته باشید.
در اینجا خداوند از ایجاد نفق (حفره و چاله) در زمین، و سلّم یعنی وسیلهای که با آن بالا میروند، برای آسمان مثال زدهاست.
چرا خداوند برای پیامبرش این دو مثال را آورده؟:
کندوکاو در زمین و یافتن آیه یا نشانهای، و صفعود به آسمان و یافتن دستاوردی عینی از کیهان، تا موجب ایمانآوردن کافران شود.
اگر در این آیه تدبرکنیم، متوجه میشویم که خداوند در زمان حضرت رسول اکرم(ص) این مثالها را آورده تا ما امروز از آنها بهرهبرداری کنیم. چه دانشی است که به کندوکاو در زمین میپردازد و نشانههایی را مییابد و ‹سیروا فیالارض فانظروا کیف بدأالخلق› (در زمین سیر کنید و بررسی کنید چگونه آفرینش آغاز شد) مصداق خود را مییابد؟ و موجب گسترش دانسته های انسان و افزایش ایمان میشود؟ آیا این دانش باستانشناسی نیست، که مادر دانش انسانشناسی است، و ‹انسانشناسی› موجب خداشناسی میشود؟
برای فهم بهتر بخش دوم آیه (صعود به آسمان)، باید آیه دیگری را که واژه سلّم در آن بهکار رفته، و باز هم برای بهرهبرداری فضائی است، مورد بررسی قرار دهیم:
ام لهم سلّم یستمعون فیه فلیأت مستمعهم بسلطان مبین (طور: 38)
ترجمه: آیا وسیله ای دارند که به وسیله آن بالا روند و به شنود بنشینند؟ اگر چنین است پس باید برای شنوندگانشان دلیل روشنی بیاورند.
ـ در اینجا خداوند گفته از این وسیله بالابرنده استفاده کنند و در آن (فیه) شنود دریافت کنند؛ که به مفهوم ‹ایستگاه شنود فضائی› است.
پس: سلّم یستمعون فیه، اشاره به ‹ایستگاه فضائی گیرنده امواج رادیویی و تصویری و تلسکوپهای فضائی› است. البته سیاق آیه به گونهای است که یعنی کافران و منکران قرآن نمیتوانند چنین کارهایی را انجام دهند.
از دیدگاه مادّی، نشاندادن آیه (که خداوند به پیامبرش گفت) بهترین راهی است که میتوان به اسرار کیهان و شگفتیهای آفرینش پی برد، که این مهم جز به وسیله بالارونده هایی همچون ماهواره ها که عمق کیهان را میکاوند، میسر نخواهدشد. چه کسی بهتر از یک فضانورد که با سفینة فضائی (بالابرنده) خود از زمین دورمیشود، میتواند دستاوردهایی را داشته باشد که برای ایمانآوردن کافران، آیه و نشانه ای مادّی بههمراه داشتهباشد؟ دانش این نشانه یابی ها، همانا کیهانشناسی است.
بدین ترتیب خداوند در زمان حضرت رسول اکرم، با آوردن یک آیه کوتاه، انسان را به دو دانش مهم در تکامل خود، رهنمون شده است: باستانشناسی و کیهانشناسی!
ادامه بحث:
امکان دستیابی انسان به ایستگاهها و سفینههای فضائی را قرآن کریم در آیات دیگری نیز یاداورشدهاست: ام لهم ملکالسّمواتوالارض و مابینهما فلیرتقوا فیالاسباب (ص: 10)
ترجمه: آیا مالک کیهان اند؟ پس باید که بالاروند در وسیلهای که دارند (منظور خداوند از آوردن حرف فی پیش از اسباب، یعنی وسیلهای که در آن مینشینند و بالامیروند؛ یا فضاپیما تا بدان وسیله از ملک خود پاسداریکنند).
یعنی کسی که خداوند را به مالکبودن کیهان نپذیرد، باید همچون خداوند همهگونه امکان و وسیلهای داشتهباشد؛ از جمله وسیله سرکشی به ملک خود.
و قال فرعون یا همن ابن لی صرحاً لعلّی ابلغالاسباب(36) اسبابالسموات فاطّلع الی اله موسی و انّی لاظنّه کاذباً(غافر: 37)
ترجمه: و فرعون گفت ای ‹هامان› برای من بناکن بنایی بلند، بلکه دستیابم به آن وسیله. وسیلة آسمانها. پس آگاهییابم بهسوی خدای موسی و همانا که من گمان میبرم او دروغگوست.
در اینجا نیز خداوند اسباب را معرفه بهکاربرده، یعنی وسیلهای را که فرعونیان میشناختهاند. این دو آیه دو چیز متفاوت، ولی در یک جهت را مورد نظردارند.
در آیه اول میگوید بنای بلندی بساز تا در آن بنا، بلکه به اسباب دسترسی پیداکنم.
در آیه دوم اسباب را توضیح بیشتری میدهد: ‹اسبابالسموات› یا ‹وسیله آسمانها› این وسیله چه نوع وسیلهای است؟
در اینجا تصورنشود که فرعون قصد تمسخر داشته و یا بدون اندیشه میخواسته با یک بنا به خدای موسی دسترسی پیداکند، چنانکه در ترجمهها و تفسیرها میخوانیم؛ بلکه با دقت در واژههای قرآن متوجه میشویمی که آن بنای بلندی که در نظر فرعون بوده، بنایی مناسب برای ساختن یک رصدخانه بوده اشت مگر دانشمندان برای ساختن رصدخانه، به دنبال بلندترین جای دنیا نمیگردند؟
اسبابالسّموات نیز در اینجا به معنی وسیله رفتن نیست، بلکه وسیله آگاهی یافتن است؛ ولی نه آگاهی ‹بر خود خداوند› بلکه ‹به سوی خداوند› یا بر ‹ملک› خداوند؛ و مگر ملک خداوند را جز در آسمانها (فضای کیهانی)، در جای دیگری میتوان یافت؟ و مگر در آن زمان جز با تلسکوپ، با وسیله دیگری میشد به ملک خداوند پیبرد؟
بنابراین ‹اسبابالسموات› یعنی تلسکوپ یا چیزی شبیه به آن، و ‹اسباب› در ‹فلیرتقوا فیالاسباب›، منظور ‹سفینه فضائی› یا ‹فضاپیما› است؛ و میبینیم که همهچیز در قرآن یافتمیشود.
دو- پرواز جنّیان به آسمان و شنود فضائی
الف ـ از آیات هشتم تا دهم سوره جن برمیآید که:
جن موجودی است با قدرت پرواز، و جنها تا پیش از بعثت رسول گرامی، همواره به آسمان پروازمیکردهاند، ولی اکنون (زمان نزول قرآن) از این قدرت محروم شدهاند. گذشته از پرواز عادّی، آنان به آسمان میرفتند و در پایگاههای شنود فضائی خود، به شنود مینشستند، (انا کنا نقعد مقاعد للسمع) و پیامهای کیهانی از جمله وحی را میگرفتند. ولی بهتازگی با پدیدهای نو (نزول قرآن)، روبهرو شده و از پرواز منعشدهاند.
بنابراین، اگر اکنون جنّی اقدام به شنود کند، تیر شهابی که در کمین اوست، بدون درنگ، او را مورد یورش قرارمیدهد. ولی جنها نمیدانند که این موضوع برای ساکنین زمین مفید خواهدبود و یا به ضرر آنهاست.
ب ـ آیاتی دیگر از قرآن در این زمینه:
آیات 16ـ 18 سورة حجر: به راستی که ما در آسمان برجهایی قراردادیم و برای نظارهکنندگان آن را آراستیم و از هر شیطان راندهشدهای(جن بدکار) حفطکردیم، مگر آنکه استراقسمعکند، پس شهابی روشن، او را پیخواهدکرد.
آیات 6 ـ 10 سورة صافات: ما آسمان دنیا را به زینت ستارگان آراستیم و آن را از هر شیطان سرکشی حفظکردیم، تا هرگز نتوانند که با شنود به ملأ اعلی (عالم بالا) راهیابند و از هر سو رانده، و به عذاب همیشگی گرفتارشوند. کسی که خبری را بدزدد، حتما تیر شهابی او را پیمیکند.
آیه 5 سوره ملک: و به تحقیق آراستیم آسمان دنیا را با چراغها و آنها را دورکنندههایی برای شیاطین قراردادیم و عذابی سوزان برای آنان آمادهکردیم.
آیات 210 تا 212 و 221 تا 223 سورة شعراء: این قرآن را شیاطین (جنهای بدکار) نازل نکردند، نه شایستگی و نه توانایی آن را دارند. همانا که آنها از شنود(وحی) معزول شدهاند؛ ولی میتوانند دیگر شنودها را به بدکاران دروغپرداز القاء کنند:
آیا خبردهم شما را که شیاطین بر چهکسی نازلمیشوند؟ بر هر بدکار دروغپردازی فرودمیآیند. شنودهای خود را القاءمیکنند و بیشترشتان دروغگویانند.
از این آیات چنین برمیآید که خداوند در آسمان برجهایی قرارداده و برای حفظ این برجها، که ویژگی برج معمولاً دیدبانی است، آنها را نورانیکرده تا از سویی ویژگیهای آنها به چشم شیاطین نیاید و از سوی دیگر از دور زیبا جلوهکنند و گذشته از این، اگر جن سرکشی اقدام به استراقسمع و شنود فضائی کرد، به گونهای خودکار، با تیرهای شهابی که آمادة شلیکشدناند، مورد اصابت، و اگر اقدام به گریز کرد، مورد پیگرد قرارگیرد.
نظر: افسانههای کهن، و آثار باستانی موجود در موزههای مختلف جهان، موجبشدهاست که پژوهشگرانی چند بویژه پژوهنده سرشناسی همچون ‹اریک فون دنیکن› به این نتیجه برسد که مردانی پرنده با وسایلی فضایی وجودداشته که پس از نبردهایی سهمگین و احتمالاً طولانی به زمین بازگشتهاند.(قرآن کریم پیش از وی این موضوع را در سوره جن یاداورشده است.) البته وی ‹شیاطین› و جنهای بدکار را‹خدایان› عنوان میدهد؛ ولی ما میدانیم که خدایانی وجودنداشتهاند؛ بلکه جنها بودهاند که تا آن اندازه توش و توان داشتهاند که در تصور انسان بسیاربزرگ آمده و به عنوان خدایان یا ‹قدرت برتر› از آنها یاد شده است.
اما با نزول قرآن کریم و پیشگیری از ادامه پرواز جنها، میبینیم که تمدنهای آنها نیز یک به یک از میان رفته و پس از قرن هفتم میلادی دیگر سخنی از پرواز و آثار پرواز آن موجودات و تمدنهایشان در میان باستانشناسان و پژوهشگران نیست؛ بلکه به افسانهها پیوستهاند و تبدیل به پرسشی بزرگ در دانش باستانشناسی شدهاند.
سه- خروج از جو زمین و سفر به افقهای دور
خداوند در سوره الّرحمن آیه 33 خطاب به جن و انس میفرماید:
یا معشرالجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطارالسموات والارض فانفذوا لاتنفذون الاّ بسلطان
این آیه، بسیار روشن سفر فضائی را یاداورمیشود. در نتیجه معلوم میشود که قرآن کریم تا چه اندازه به مسائل علمی و تکنیکی اهمیت میدهد.
واژه ‹سلطان›ی که در این آیه آمده، همان ‹سلطان مبین›ی است که در آیه 38 سوره طور آمدهبود؛ و موضوع هر دو آیه سفر فضائی است.
چهار- بررسی سفرهای فضائی از دیدگاه روایی
در پیرامون ‹سفر به آسمانها›، استاد محمدرضا حکیمی پیرامون این توانایی بشر به هنگام ظهور حضرت صاحبالامر(ع)، در کتاب ‹خورشید مغرب› چنین مینویسد:
«در اینجا و در این رساله میخواهم مسألهای بزرگ را مطرحکنم، مسألهای بسیار بزرگ … ». «شما میدانید که بشریت پس از چندهزارسال کوشش و پیگیری، در راه تجربه و شناخت طبیعت و جهان، و پس از قرنها آزمایش و تفکر و عمل، و هزاران گونه زحمتدیدن، و رنجبردن، و قربانیدادن، و هزینهگذاشتن، و پس از آنکه هزاران دانشمند و متفکر و آزمایشگر، در طول قرون و اعصار، آمدند و کوشیدند، و به مقامات علمی رسیدند، و حاصل کوششها و تلاشهای خویش را به شاگردان و آیندگان سپردند، اکنون چندسالی بیش نیست که انسان به مسألة سفر به فضا و گردشهای آسمانی و نقل و انتقالهای کیهانی دستیافتهاست، آنهم به صورتی بسیاربسیار مقدماتی و بسیاربسیار محدود؛ و پیش از این عصر، سخنی از سفر انسان به آسمان، و عملیبودن آن، به صورتی جدّی، در میان بشر و عالمان بشری، مطرحنبودهاست. پس از توجه به این موضوع، اکنون به این روایت که از حضرت امام محمدباقر(ع) رسیدهاست، و بیشتر از 1290 سال از صدور آن میگذرد، توجهکنید»:
«مهدی بر مرکبهای پرصدایی که آتش و نور در آنها تعبیهشدهاست، سوارمیشود و به آسمانها، همة آسمانها سفرمیکند».
استاد حکیمی ضمن آوردن یک حدیث دیگر که در آن از ‹اسبابالسّموات› یادشده، سخن را به اینجا میکشاند که «از آن روزگار که این روایت گفتهشده، 1290 تا 1340 سال میگذرد. آن روز، آنچه درمیان دانایان و فیلسوفان بشری وجودداشته، این بودهاست که سفر به آسمان محال است».
از این سخن معلوم میشود، جهانبینی مفسران، در توجیه و تفسیر آیات الهی بسیار دخالت داشته و دارد. و این گونه جهانبینی ها میتواند تا چه اندازه ما را از کلام حق دور کند. مفسرین نباید بدون تدبر در آیات قرآن کریم تنها ناقل جهانبینی قدمای مفسرین باشند و از یکدیگر نسخه برداری کنند. بویژه آنکه امروزه با کنکاشهای باستانشناسی و پژوهشها و کوششهای پژوهشگران بسیاری همچون اریک فن دنیکن مشخص شده است که پرواز به آسمان در زمانهایی بسیار دور هم یا امکانپذیر بوده و یا به ذهن بشر رسیده بوده و این گونه نیست که تصور کنیم پس از نشستن آپولو یازده بر کره ماه این افکار پدید آمده است.
ایشان در ادامه مینویسند: «در روایت امام باقر(ع) گفتهشدهاست که بیشتر آسمانها آباد و محل سکونت است*. البته این آسمانشناسی اسلامی که از مکتب ائمه طاهرین(ع) استفاده میشود، ربطی به آسمانشناسی یونانی و … ندارد. و هرچه در آسمانشناسی یونان، محدودیت افلاک و ستارگان مطرح است، در آسمانشناسی اسلامی، درست بهعکس است، و سخن از ابعاد عظیم، و ستارگان بیشمار، و اقمار فراوان و منظومههای متعدد است».
پژوهشگرانی همچون ‹اریک فون دنیکن›، باتوجه به آثار پیشینیانی که پیش از انسان امروزی بر روی کره زمین زندگیکردهاند، به این حقیقتها دستیافتهاند؛ و حتّا در کتاب ‹ارّابه خدایان›، جملههایی را نقلکردهاست که بسیار شبیه است به حدیثی که استاد حکیمی از امام محمدباقر(ع) نقل کردند.
با دقت در مطالبی که به نقل از استاد حکیمی آوردم، متوجهمیشویم، حتّا ایشان به ‹کیهانشناسی قرآنی›، ‹سفرهای فضائی›، و ‹مسکونیبودن فضا› که از آیات قرآن به خوبی برمیآید، اشارهای نمیکنند، و این موضوع ها را تنها به روایتها نسبتمیدهند؛ ولی خود معصومین میگویند ملاک سخن ما تنها قرآن است.(ای قرآن! چقدر مظلومی!!)
* جهانهای متوازی و متوالی در قرآن: https://www.academia.edu/33424983
نگارش و ویرایش: فروردین 1394
ویرایش دوم: اردیبهشت 1402
احمد شماع زاده