هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن

ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن

احمد شمّاع زاده


موضوعها:

یک- در جست و جوی راهی به آسمان

دو- پرواز جنیان به آسمان و شنود فضاِیی

سه- خروج از جو زمین و سفر به افقهای دور

چهار- بررسی سفرهای فضائی از دیدگاه روایی


یک- در جست و جوی راهی به آسمان

و ان کان کبر علیک اعراضهم فان استطعت ان تبتغی نفقاً فی‌الارض او سلّماً فی‌السّماء فتأتیهم بآیه. (انعام: 35)


نکته ها:

ـ ‹اعراض› به معنای ‹دوری‌گزیدن› است، نه ‹اعتراض و انکار›. اعراض با بی‌اعتنایی همراه است، و اعتراض با پرخاشگری.

ـ خداوند دو مثال آورده؛ که بدون توضیح و روشنگری، مفهوم آیه تا اندازه‌ای گنگ است؛

و ما نباید این نکته‌ها، نشانه‌ها و مثل‌ها را دست‌کم بگیریم و از کنار آنها درگذریم؛ بلکه با دیدی بزرگوارانه‌تر به این قرآن عظیم نظر بیفکنیم؛ تا بخشی از عظمت آن را درک‌ کنیم.


شرح آیه:

خداوند به پیامبرش می‌گوید زیاد به این فکر مباش که از دین خدا روی‌گردان‌می‌شوند و با دیدن این قرآن با عظمت باز هم ایمان نمی‌آورند؛ اگر خداوند می‌خواست همه را هدایت‌ می‌کرد؛ ولی او با علم به اینکه آنان این‌ گونه‌اند، برای آزمایش‌پس‌دادن آنان به خودشان، تو را فرستاد. «اما اگر تو فکرمی‌کنی با چیزهای دیدنی و لمس‌کردنی به دین تو درمی‌آیند، پس اگر می‌توانی، گذشته از قرآن که بیان‌کننده آیه‌ها و نشانه‌های هستی نظری است، از آیه‌ها و نشانه‌های هستی واقعی که در ‹زمین› و ‹آسمان› است، بهره ای ‌برگیر و برای آنها از آن نشانه‌ها بیاور» و در اصل خداوند به ما خط ‌ونشان می‌دهد که می‌توانید بدین‌گونه به آیات الهی بهتر و آسان‌تر دسترسی داشته‌ باشید.

در اینجا خداوند از ایجاد نفق (حفره و چاله) در زمین، و سلّم یعنی وسیله‌ای که با آن بالا می‌روند، برای آسمان مثال‌ زده‌است.

چرا خداوند برای پیامبرش این دو مثال را آورده؟:

کندوکاو در زمین و یافتن آیه‌ یا نشانه‌ای، و صفعود به آسمان و یافتن دستاوردی عینی از کیهان، تا موجب ایمان‌آوردن کافران شود.

اگر در این آیه تدبرکنیم، متوجه می‌شویم که خداوند در زمان حضرت‌ رسول ‌اکرم(ص) این مثال‌ها را آورده تا ما امروز از آنها بهره‌برداری کنیم. چه دانشی است که به کندوکاو در زمین می‌پردازد و نشانه‌هایی را می‌یابد و سیروا فی‌الارض فانظروا کیف بدأالخلق(در زمین سیر کنید و بررسی کنید چگونه آفرینش آغاز شد) مصداق خود را می‌یابد؟ و موجب گسترش دانسته های انسان و افزایش ایمان می‌شود؟ آیا این دانش باستان‌شناسی نیست، که مادر دانش انسان‌شناسی است، و ‹انسان‌شناسی› موجب خداشناسی می‌شود؟


برای فهم بهتر بخش دوم آیه (صعود به آسمان)، باید آیه دیگری را که واژه سلّم در آن به‌کار رفته، و باز هم برای بهره‌برداری فضائی است، مورد بررسی قرار دهیم:

ام لهم سلّم یستمعون فیه فلیأت مستمعهم بسلطان مبین (طور: 38)

ترجمه: آیا وسیله ای دارند که به وسیله آن بالا روند و به شنود بنشینند؟ اگر چنین است پس باید برای شنوندگانشان دلیل روشنی بیاورند.

ـ در اینجا خداوند گفته از این وسیله بالابرنده استفاده کنند و در آن (فیه) شنود دریافت کنند؛ که به مفهوم ‹ایستگاه شنود فضائی› است.

پس: سلّم یستمعون فیه، اشاره به ‹ایستگاه فضائی گیرنده امواج رادیویی و تصویری و تلسکوپ‌های فضائی› است. البته سیاق آیه به گونه‌ای است که یعنی کافران و منکران قرآن نمی‌توانند چنین کارهایی را انجام دهند.


از دیدگاه مادّی، نشان‌دادن آیه (که خداوند به پیامبرش گفت) بهترین راهی است که می‌توان به اسرار کیهان و شگفتی‌های آفرینش پی برد، که این مهم جز به وسیله ‌بالارونده هایی همچون ماهواره ها که عمق کیهان را می‌کاوند، میسر نخواهدشد. چه کسی بهتر از یک فضانورد که با سفینة فضائی (بالابرنده) خود از زمین دورمی‌شود، می‌تواند دستاوردهایی را داشته باشد که برای ایمان‌آوردن کافران، آیه‌ و نشانه ای مادّی به‌همراه داشته‌باشد؟ دانش این نشانه یابی ها، همانا کیهانشناسی است‌.

بدین ترتیب خداوند در زمان حضرت رسول اکرم، با آوردن یک آیه کوتاه، انسان را به دو دانش مهم در تکامل خود، رهنمون شده است: باستانشناسی و کیهانشناسی!


ادامه بحث:

امکان دستیابی انسان به ایستگاهها و سفینه‌های فضائی را قرآن کریم در آیات دیگری نیز یاداورشده‌است: ام لهم ملک‌السّموات‌والارض و مابینهما فلیرتقوا فی‌الاسباب (ص: 10)

ترجمه: آیا مالک کیهان اند؟ پس باید که بالاروند در وسیله‌ای که دارند (منظور خداوند از آوردن حرف فی پیش از اسباب،‌ یعنی وسیله‌ای که در آن می‌نشینند و بالامی‌روند؛ یا فضاپیما تا بدان وسیله از ملک خود پاسداری‌کنند).

یعنی کسی که خداوند را به مالک‌بودن کیهان نپذیرد،‌ باید همچون خداوند همه‌گونه امکان و وسیله‌ای داشته‌باشد؛ از جمله وسیله سرکشی به ملک خود.

و قال فرعون یا همن ابن لی صرحاً لعلّی ابلغ‌الاسباب(36) اسباب‌السموات فاطّلع الی اله موسی و انّی لاظنّه کاذباً(غافر: 37)

ترجمه: و فرعون گفت ای ‹هامان› برای من بناکن بنایی بلند، بلکه دست‌یابم به آن وسیله. وسیلة آسمان‌ها. پس آگاهی‌یابم به‌سوی خدای موسی و همانا که من گمان می‌برم او دروغگوست.

در اینجا نیز خداوند اسباب را معرفه به‌کاربرده، یعنی وسیله‌ای را که فرعونیان می‌شناخته‌اند. این دو آیه دو چیز متفاوت، ولی در یک جهت را مورد نظر‌دارند.

در آیه اول می‌گوید بنای بلندی بساز تا در آن بنا، بلکه به اسباب دسترسی پیداکنم.

در آیه دوم اسباب را توضیح بیشتری می‌دهد: ‹اسباب‌السموات› یا ‹وسیله آسمان‌ها› این وسیله چه نوع وسیله‌ای است؟

در اینجا تصورنشود که فرعون قصد تمسخر داشته و یا بدون اندیشه می‌خواسته با یک بنا به خدای موسی دسترسی پیداکند، چنانکه در ترجمه‌ها و تفسیرها می‌خوانیم؛ بلکه با دقت در واژه‌های قرآن متوجه می‌شویمی که آن بنای بلندی که در نظر فرعون بوده، بنایی مناسب برای ساختن یک رصدخانه بوده اشت مگر دانشمندان برای ساختن رصدخانه، به دنبال بلندترین جای دنیا نمی‌گردند؟

اسباب‌السّموات نیز در اینجا به معنی وسیله رفتن نیست، بلکه وسیله آگاهی یافتن است؛ ولی نه آگاهی ‹بر خود خداوند› بلکه ‹به سوی خداوند› یا بر ‹ملک› خداوند؛ و مگر ملک خداوند را جز در آسمان‌ها (فضای کیهانی)، در جای دیگری می‌توان یافت؟ و مگر در آن زمان جز با تلسکوپ، با وسیله دیگری می‌شد به ملک خداوند پی‌برد؟

بنابراین ‹اسباب‌السموات› یعنی تلسکوپ یا چیزی شبیه به آن، و ‹اسباب› در ‹فلیرتقوا فی‌الاسباب›، منظور ‹سفینه فضائی› یا ‹فضاپیما› است؛ و می‌بینیم که همه‌چیز در قرآن یافت‌می‌شود.


دو- پرواز جنّیان به آسمان و شنود فضائی

الف ـ از آیات هشتم تا دهم سوره جن برمی‌آید که:

جن موجودی است با قدرت پرواز، و جنها تا پیش از بعثت رسول گرامی، همواره به آسمان پروازمی‌کرده‌اند، ولی اکنون (زمان نزول قرآن) از این قدرت محروم شده‌اند. گذشته از پرواز عادّی، آنان به آسمان می‌رفتند و در پایگاههای شنود فضائی خود، به شنود می‌نشستند، (انا کنا نقعد مقاعد للسمع) و پیامهای کیهانی از جمله وحی را می‌گرفتند. ولی به‌تازگی با پدیده‌ای نو (نزول قرآن)، روبه‌رو شده‌ و از پرواز منع‌شده‌اند.

بنابراین، اگر اکنون جنّی اقدام به شنود کند، تیر شهابی که در کمین اوست، بدون درنگ، او را مورد یورش قرارمی‌دهد. ولی جنها نمی‌دانند که این موضوع برای ساکنین زمین مفید خواهدبود و یا به ضرر آنهاست.


ب ـ آیاتی دیگر از قرآن در این زمینه:

آیات 16ـ ­18 سورة حجر: به راستی که ما در آسمان برجهایی قراردادیم و برای نظاره‌کنندگان آن را آراستیم و از هر شیطان رانده‌شده‌ای(جن بدکار) حفط‌کردیم، مگر آنکه استراق‌سمع‌کند، پس شهابی روشن، او را پی‌خواهد‌کرد.

آیات 6 ـ 10 سورة صافات: ما آسمان دنیا را به زینت ستارگان آراستیم و آن را از هر شیطان سرکشی حفظ‌کردیم، ‌تا هرگز نتوانند که با شنود به ملأ اعلی (عالم بالا) راه‌یابند و از هر سو رانده، و به عذاب همیشگی گرفتارشوند. کسی که خبری را بدزدد، حتما تیر شهابی او را پی‌می‌کند.

آیه 5 سوره ملک: و به تحقیق آراستیم آسمان دنیا را با چراغها و آنها را دورکننده‌هایی برای شیاطین قراردادیم و عذابی سوزان برای آنان آماده‌‌کردیم.

آیات 210 تا 212 و 221 تا 223 سورة شعراء: این قرآن را شیاطین (جنهای بدکار) نازل نکردند، نه شایستگی و نه توانایی آن را دارند. همانا که آنها از شنود(وحی) معزول‌ شده‌اند؛ ولی می‌توانند دیگر شنودها را به بدکاران دروغپرداز القاء کنند:

آیا خبردهم شما را که شیاطین بر چه‌کسی نازل‌می‌شوند؟ بر هر بدکار دروغ‌پردازی فرود‌می‌آیند. شنود‌های خود را القاء‌می‌کنند و بیشترشتان دروغگویانند.


از این آیات چنین برمی‌آید که خداوند در آسمان برجهایی قرارداده و برای حفظ این برجها، که ویژگی برج معمولاً دیدبانی است، آنها را نورانی‌کرده تا از سویی ویژگی‌های آنها به چشم شیاطین نیاید و از سوی دیگر از دور زیبا جلوه‌کنند و گذشته از این، اگر جن سرکشی اقدام به استراق‌سمع و شنود فضائی کرد، به گونه‌ای خودکار، با تیرهای شهابی که آمادة شلیک‌شدن‌اند، مورد اصابت، و اگر اقدام به گریز کرد، مورد پیگرد قرارگیرد.


نظر: افسانه‌های کهن، و آثار باستانی موجود در موزه‌های مختلف جهان، موجب‌شده‌است که پژوهشگرانی چند بویژه پژوهنده سرشناسی همچون ‹اریک فون دنیکن›‌ به این نتیجه برسد که مردانی پرنده با وسایلی فضایی وجودداشته که پس از نبردهایی سهمگین و احتمالاً طولانی به زمین بازگشته‌اند.(قرآن کریم پیش از وی این موضوع را در سوره جن یاداورشده است.) البته وی ‹شیاطین› و جن‌های بدکار را‹خدایان› عنوان می‌دهد؛ ولی ما می‌دانیم که خدایانی وجودنداشته‌اند؛ بلکه جن‌ها بوده‌اند که تا آن اندازه توش و توان داشته‌اند که در تصور انسان بسیاربزرگ آمده و به عنوان خدایان یا ‹قدرت برتر› از آنها یاد شده‌ است.

اما با نزول قرآن کریم و پیشگیری از ادامه پرواز جن‌ها، می‌بینیم که تمدن‌های آنها نیز یک به یک از میان رفته و پس از قرن هفتم میلادی دیگر سخنی از پرواز و آثار پرواز آن موجودات و تمدن‌هایشان در میان باستانشناسان و پژوهشگران نیست؛ بلکه به افسانه‌ها پیوسته‌اند و تبدیل به پرسشی بزرگ در دانش باستان‌شناسی شده‌اند.


سه- خروج از جو زمین و سفر به افقهای دور

خداوند در سوره الّرحمن آیه 33 خطاب به جن و انس می‌فرماید:

یا معشرالجن والانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطارالسموات والارض ‌فانفذوا لاتنفذون الاّ بسلطان


این آیه، بسیار روشن سفر فضائی را یاداورمی‌شود. در نتیجه معلوم میشود که قرآن کریم تا چه اندازه به مسائل علمی و تکنیکی اهمیت میدهد.

واژه ‹سلطان‌›ی که در این آیه آمده، همان ‹سلطان مبین‌›ی است که در آیه 38 سوره طور آمده‌بود؛ و موضوع هر دو آیه سفر فضائی است.


چهار- بررسی سفرهای فضائی از دیدگاه روایی

در پیرامون ‹سفر به آسمان‌ها›، استاد محمدرضا حکیمی پیرامون این توانایی بشر به هنگام ظهور حضرت صاحب‌الامر(ع)، در کتاب ‹خورشید مغرب› چنین می‌نویسد:

«در اینجا و در این رساله می‌خواهم مسأله‌ای بزرگ را مطرح‌کنم، مسأله‌ای بسیار بزرگ … ». «شما می‌دانید که بشریت پس از چندهزارسال کوشش و پیگیری،‌ در راه تجربه و شناخت طبیعت و جهان، و پس از قرن‌ها آزمایش و تفکر و عمل، و هزاران گونه زحمت‌دیدن، و رنج‌بردن، و قربانی‌دادن، و هزینه‌گذاشتن، و پس از آنکه هزاران دانشمند و متفکر و آزمایشگر، در طول قرون و اعصار، آمدند و کوشیدند،‌ و به مقامات علمی رسیدند، و حاصل کوشش‌ها و تلاش‌های خویش را به شاگردان و آیندگان سپردند، اکنون چندسالی بیش نیست که انسان به مسألة سفر به فضا و گردشهای آسمانی و نقل و انتقالهای کیهانی دست‌یافته‌است، آنهم به صورتی بسیاربسیار مقدماتی و بسیاربسیار محدود؛ و پیش از این عصر، سخنی از سفر انسان به آسمان، و عملی‌بودن آن، به صورتی جدّی، در میان بشر و عالمان بشری، مطرح‌نبوده‌است. پس از توجه به این موضوع، اکنون به این روایت که از حضرت امام محمدباقر(ع) رسیده‌است، و بیشتر از 1290 سال از صدور آن می‌گذرد، توجه‌کنید»:

«مهدی بر مرکبهای پرصدایی که آتش و نور در آنها تعبیه‌شده‌است، سوارمی‌شود و به آسمان‌ها، همة آسمان‌ها سفرمی‌کند».

استاد حکیمی ضمن آوردن یک حدیث دیگر که در آن از ‹اسباب‌السّموات› یادشده، سخن را به اینجا می‌کشاند که «از آن روزگار که این روایت گفته‌شده، 1290 تا 1340 سال می‌گذرد. آن روز، آنچه درمیان دانایان و فیلسوفان بشری وجودداشته، این بوده‌است که سفر به آسمان‌ محال است».


از این سخن معلوم ‌می‌شود، جهان‌بینی مفسران، در توجیه و تفسیر آیات الهی بسیار دخالت‌ داشته و دارد. و این گونه جهان‌بینی ها میتواند تا چه اندازه ما را از کلام حق دور کند. مفسرین نباید بدون تدبر در آیات قرآن کریم تنها ناقل جهان‌بینی قدمای مفسرین باشند و از یکدیگر نسخه برداری کنند. بویژه آنکه امروزه با کنکاشهای باستانشناسی و پژوهشها و کوششهای پژوهشگران بسیاری همچون اریک فن دنیکن مشخص شده است که پرواز به آسمان در زمانهایی بسیار دور هم یا امکانپذیر بوده و یا به ذهن بشر رسیده بوده و این گونه نیست که تصور کنیم پس از نشستن آپولو یازده بر کره ماه این افکار پدید آمده است.

ایشان در ادامه می‌نویسند: «در روایت امام باقر(ع) گفته‌شده‌است که بیشتر آسمانها آباد و محل سکونت است*. البته این آسمان‌شناسی اسلامی که از مکتب ائمه طاهرین(ع) استفاده می‌شود، ربطی به آسمان‌شناسی یونانی و … ندارد. و هرچه در آسمان‌شناسی یونان، محدودیت افلاک و ستارگان مطرح است، در آسمان‌شناسی اسلامی، درست به‌عکس است، و سخن از ابعاد عظیم، و ستارگان بی‌شمار،‌ و اقمار فراوان و منظومه‌های متعدد است».


پژوهشگرانی همچون ‹اریک فون دنیکن›، باتوجه به آثار پیشینیانی که پیش از انسان امروزی بر روی کره زمین زندگی‌کرده‌اند، به این حقیقت‌ها دست‌یافته‌اند؛ و حتّا در کتاب ‹ارّابه خدایان›، جمله‌هایی را نقل‌کرده‌‌است که بسیار شبیه است به حدیثی که استاد حکیمی از امام محمدباقر(ع) نقل‌ کردند.

با دقت در مطالبی که به نقل از استاد حکیمی آوردم، متوجه‌می‌شویم، حتّا ایشان به ‹کیهان‌شناسی قرآنی›، ‹سفرهای فضائی›، و ‹مسکونی‌بودن فضا› که از آیات قرآن به خوبی برمی‌آید، اشاره‌ای نمی‌کنند، و این موضوع ها را تنها به روایت‌ها نسبت‌می‌دهند؛ ولی خود معصومین می‌گویند ملاک سخن ما تنها قرآن است.(ای قرآن! چقدر مظلومی!!)


* جهانهای متوازی و متوالی در قرآن: https://www.academia.edu/33424983


نگارش و ویرایش: فروردین 1394

ویرایش دوم: اردی‌بهشت 1402

احمد شماع زاده

کوششهای من و رهنمودهای خداوند

کوششهای من و رهنمودهای خداوند

(الّذین جاهداوا فینا لنهدینّهم سبلنا)

احمد شمّاع زاده

پیشگفتار:

در این نوشته به امدادها و رهنمودهای خداوند در بزنگاههایی که در یافتن و یا فهم نکته‌ای و یا حل مسأله ای علمی، قرآنی، و یا علمی و قرآنی درمانده شده بودم، میپردازم که در آن حالتها خداوند به کمکم آمده و به مصداق الذین جاهداوا فینا لنهدینّهم سبلنا، آن مشکل و درماندگی را رفع کرده و مرا از بلاتکلیفی نجات داده است.

البته گذشته از آن بزنگاهها، موارد بسیار دیگری هم بوده که آن‌ها را نیز فهرستوار میاورم تا در صورتی که خواننده این سطور مایل به دیدن هر یک از آن موارد باشد، بتواند با بازگشت به متن، آن را مورد مطالعه و بررسی قراردهد.

در آغاز مایلم بخشی از مقاله فرافکنی و هدایتهای الهی را که در سال 1390 نگاشته ام در اینجا بیاورم تا ذهن خواننده زودتر و راحتتر متوجه منظور من از نوشتن این مقاله شود. پس از آن اولین مقاله علمی- قرآنی ام را که در سال 1347 نوشته ام، معرفی میکنم:

کشف اتفاقی یا هدایت الهی؟

نویسنده کتاب ماده، انرژی و جهان هستی، پس از پیش کشیدن مطلبی پیرامون خانواده راذرفورد، موضوع فعالیت تشعشعی یا رادیواکتیویته را اینچنین آغازمی‌کند:

«داستان شاهزادگان سراندیپی را، که هیچگاه آنچه را که به دنبالش بودند نمی‌یافتند، اما در راه خویش مدام به چیز خواستنی‌تری برمی‌خوردند، احتمالاً به‌یاددارید. تاریخ علم انباشته از این گونه کشف‌های اتفاقی است که کشف پرتوهای مجهول (اشعه ایکس) در سال 1895 یک نمونه از آنهاست».

تیتر بعدی نویسنده پیرامون ‹عناصر رادیواکتیو› است. در این بحث نیز سخن خود را اینچنین آغازمی‌کند:

«کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی راذرفورد شد، کشف هانری بکرل فرانسوی در سال 1898 بود. در آن مورد نیز تصادف (شانس) دخالت داشت».

البته تنها این نویسنده و این کتاب نیست که درباره تاریخ علم اینگونه قضاوت می‌کنند. نگارنده از نوجوانی که کتابخوانی را آغاز کرده، چنین نظرهایی را پیرامون تصادفی بودن بسیاری از کشف‌هایی که در زمینه دانش و پیشرفت دانش‌‌های انسانی رخ‌داده، خوانده است. با این حال هیچگاه این نظرها را نپذیرفته و همواره بر سطحی‌نگری این‌گونه نویسندگان که چنین سخنانی را برزبان و قلم جاری می‌کنند، متأسف‌ شده‌ است.

همان‌گونه که در جهان هستی چیزی به ‌خودی خود هست نشده، به همان گونه هم چیزی به گونه‌ای تصادفی و اتفاقی کشف نشده و این‌گونه اظهارنظرها بوی نادانی و ناسپاسی نسبت به خداوند می‌دهند. کار کیهان بر مبنای تصادف نیست. چیزی بی‌حساب رخ‌نمی‌دهد، جز آنکه خواست خداوند در پس آن قرارگرفته ‌باشد. حتا برگ درختی بر زمین نمی‌افتد جز آنکه خداوند به آن آگاه است.

اتفاق یعنی چه؟ چرا این گونه سخنان یاوه را می‌بافیم؟

تصادف چه نقشی در کار کیهان می‌تواند داشته‌باشد؟

چه سودی از این گونه ناسپاسی‌ها بهره ما می‌شود؟

چرا نقش خداوند را در رخدادهای زمین و آسمان و زندگانی‌مان نادیده می‌انگاریم؟


همه آنچه را که زیر عنوان کشف‌های اتفاقی و دستاوردهای تصادفی از آنها یادمی‌کنیم، همگی هدایت‌های الهی است که خداوند در راه کسانی قرارمی‌دهد که بخواهند خدمتی به پیشبرد دانش و رفع مشکلی از مشکل‌های انسانی بکنند. چرا این‌گونه کشف‌ها بهره نادانان و بی‌قیدوبندها نمی‌شود؟!


جز این است که خداوند حتا کسانی را که باید اینگونه پرده‌‌‌ها از پیش چشمانشان به کناری زده شود، و این‌گونه مشکل‌ها با دستشان بازشود، از میان کوشندگان در راه خود برمی‌گزیند؟ مگر خود نگفته است که الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا (کسانی که در راه ما می‌کوشند ما نیز راه‌های خود را به آنان می‌نمایانیم.) یعنی کوشش از شما و راه نشان دادن از ما. و به زبان همگانی:

از تو حرکت و از خدا برکت.

جهاد به معنای کوشش است؛ و تصور اینکه تنها معنای آن جنگ خونین در راه خدا باشد، به بیراهه رفتن است. مگر پیامبر اکرم نفرمود مداد‌العلماء افضل من دماء الشّهداء؟ کسی که به جنگ با نادانی و پرده‌پوشی می‌رود نیز رزمنده و جهادگر است؛ و جهاد او حتا برتر است.

جامعه با نادانی به پیش نمی‌رود. مگر خوارج نادان نبودند که بر علیه امام خود شوریدند و به حساب خود جهاد در راه خدا نیز کردند؟ به همین دلیل پیامبر اکرم فرمود: خواب دانشمند از عبادت و اظهار بندگی بی‌دانش برتر است.


اولین مقاله علمی- قرآنی ام

دبیرستان که میرفتم، در درس فیزیک معادله ای بود که فکر میکنم عنوانش این بود: فرمول شتاب اجسام در حال سقوط. قرآن را هم از سیزده سالگی شروع کرده بودم به خواندن؛ بدون اینکه از کسی یاد بگیرم. هر روز دو صفحه قرآن میخواندم، که هنوز ادامه دارد.

در آخرهای قرآن، سوره ای هست با عنوان فیل که اشاره به اصحاب فیل دارد. در تفسیر سوره فیل (که در حاشیه قرآن نوشته شده بود)، داستان لشگرکشی ابرهه سردار سپاه نجاشی، پادشاه حبشه یا اتیوپی کنونی آمده بود؛ که برای گرفتن سرزمین عربستان پیش از ظهور اسلام، میخواسته با سپاهیانش کعبه (خانه خدا) را ویران سازد. با خواندن این داستان واقعی، به ذهنم رسیده بود که این سنگریزه هایی که ابابیلها (پرنده های کوچک) روی سر سپاه ابرهه میریختند و آنها در دم کشته میشدند، با توجه به اینکه پرندگان در بلندای آسمان و آنچنان پرشمار بوده‌اند که مانند پاره ابری جلو نور خورشید را گرفته بودند، به هنگام رسیدن به زمین، طبق فرمول شتاب یادشده، باید مانند یک تیر تفنگ، شتاب داشته باشند تا بتوانند جنگجویی را از پا دراورند. همین موضوع را به یک مقاله تبدیل کردم؛ که هم اولین مقاله ام، و هم اولین مقاله علمی- قرآنی ام بود که پس از گرفتن دیپلم در سال 1347 نوشتم و در سال 1349 به مجله مکتب اسلام برای چاپ فرستادم.

***

در این گفتار، تنها در چارچوب پژوهشها و نوشته های علمی- قرآنی ام سخن به میان میآورم و از نقل و بررسی کمکها و رهنمودهای الهی در طول زندگی پرفرازونشیب خود، خودداری میکنم که موضوعی دیگر است و نگارش گفتار دیگری را میطلبد:


مراحل ششگانه آفرینش

در خانه مشغول نوشتن پژوهش مهبانگ در قرآن، و تطبیق مراحل ششگانه مهبانگ از دیدگاه دانش، با آیه مشهور خلق السّموات والارض فی ستة ایام ثم استوی علی العرش بودم، که خداوند در این آیه مراحل آفرینش کیهان را شش مرحله یا دوره (یوم) ذکر میکند؛ ولی در این آیه که هفت بار در کل قرآن تکرار شده، سخنی از چیستی این مراحل به میان نمیآورد. از آنجا که از نظر من یک کار پژوهشی باید تا حد ممکن بی‌نقص بوده و همه جوانب کار را در نظربگیرد، ذهنم سخت مشغول این نکته شده بود که این شش مرحله چیستند که خداوند با تکرار هفت باره آن (که نشانه اهمیت این موضوع هم برای ما آدمیان و هم در نظر خداوند است،) بر آن تأکید دارد؟

وقت نماز ظهر فرارسید. به هنگام نماز ظهر، ناخواسته سوره اعلی بر زبانم جاری شد. جاری شدن یک سوره بدون نیت، ممکن است برای هر نمازخوانی بسیار اتفاق افتاده باشد؛ ولی برای من بسیار شگفت انگیز بود؛ از آن جهت که من هیچ‌گاه این سوره را در نماز ظهر نخوانده بودم؛ بلکه بر اساس حدیثی که راوی میگوید بیست بار پشت سر امام علی نماز صبح خواندم و ایشان همواره این سوره را میخواند، تنها در نمازهای صبح میخواندم و میخوانم. هنگامی که آیات اولیه این سوره را میخواندم متوجه شدم که همه شش مرحله آفرینش در آن آمده است؛ و یقین کردم که این کار، کار خداوند بوده که بدین وسیله مرا راهنمایی کند تا هم حقیتقی از قرآنش را بیان کنم و انتشار دهم و هم مرا از سردرگمی و کنکاش بینتیجه برهاند.

ادامه ماجرا:

در مورد شرح و بسط چهار مرحله اول، هم خود توانستم به نتایجی برسم و هم در نهج‌البلاغه و تفسیر المیزان شرحی بر آن‌ها بیابم؛ ولی پیرامون دو مرحله آخر، هیچگونه رهنمودی در هیچ تفسیری نیافتم، بویژه در المیزان و مجمع البیان. در نتیجه به تفکر نشستم و به حول و قوه الهی به این نتایج رسیدم و مقاله را بدین گونه ادامه دادم:

متأسفانه تفاسیر جامع و معتبری همچون «‌المیزان» و « مجمع‌البیان» نیز در مورد آیات «الذی اخرج‌المرعی فجعله غثاءً احوی» ساکت مانده‌اند و تنها همان معنای ظاهری را توضیح مختصری داده‌ و از کنار آن گذشته اند. مسلم است که موضوع این دو آیه، به موضوع دو آیه پیشین، یعنی خلق و ایجاد مربوط میشود. بنابراین با تدبر در این آیات، در پشت معنای ظاهری واژگانی همچون الذی اخرج‌المرعی(کسی‌که گیاه را رویانید) و فجعله غثاءاً احوی(پس آن را خاک‌وخاشاک تیره و سیاه گردانید)، می‌توانیم معناهای کلی‌تری را بیابیم:


یکی، مطلق چیزی را از درون چیز دیگری بیرون کشیدن و موجود تازه‌ای ایجاد کردن است؛ که جز خداوند متعال کسی قادر به چنین کاری نیست. و سپس ایجاد تغییرات و حالات مختلف در موجود تازه، به نحوی که آن را از صورت اولیه کاملاٌ خارج کرده و به صورتی دیگر درمی‌آورد.

به عبارت دیگر، خداوند سبحان با ایجاد تغییر در اجزاء اشیاء، به تغییر در ماهیات آنها می‌پردازد و از جماد، گیاه به وجود می‌آورد. و سپس با ایجاد تغییری مجدد در اجزای موجود تازه، به تغییر در اعراض می‌پردازد و طراوت و رنگ علف تازه را از آن می‌گیرد و به «خاشاک تیره» که جزء جمادات است مبدل می‌سازد.


دوم‌، خداوند سبحان می‌خواهد با این کلمات بسیار سادة «اخرج المرعی فجعله غثاءً احوی» به ما بگوید در روند آفرینش کلی کیهان،‌ در این مرحله شرایط به‌وجودآمدن حیات آغازین را که همانا وجود نور، اکسیژن، آب و دیگر مواد است، فراهم آورده و باز با تغییر شرایط محیط از طریق ماده، در کار خشک‌وظلمانی‌کردن پدیده‌هاست. پروردگار سبحان، بدین ترتیب می‌خواهد تفهیم کند که همه چیز در تغییر و تحول است جز ذات او که ثابت و لایتغیر است و همه چیز رو به تیرگی می‌رود جز او که نور آسمانها و زمین است.


سوم، خداوند کریم پس از خلق کائنات از خلق و بدع دست‌نکشیده و دائما به ایجاد و تغییر می‌پردازد و به قول خودش «کل یوم هو فی شأن» و کیهان و آنچه در آن است، چه ستارگان عظیم، چه گیاهان، چه جانوران، چه جنها، و چه انسانها را همواره و هر روزه زنده می‌کند و می‌میراند و بدین گونه رو به تکامل و توسعه به‌پیش‌می‌برد. مگر او خود نمی‌گوید که او «یبدء و یعید» و «فعال لمایرید» است؟

ادامه بحث را میتوانید در مقاله مراحل ششگانه آفرینش با لینک زیر بخوانید:

مراحل ششگانه آفرینش: https://www.academia.edu/6794868


کشف کروموزوم و منشأ حیات در قرآن

شرح کشف کروموزوم منشأ حیات در قرآن را که مهم و خواندنی است، در مقاله شرحی بر عبارت «هدیً للمتّقین» (https://www.academia.edu/43299976) آورده ام؛ ولی پیرامون منشأ حیات در قرآن تنها بخشی از این مقاله را در اینجا میآورم.

در آیه شش سوره زمر، واژة انزل (صیغه گذشته مصدر انزال) به‌کاررفته، که شگفت‌انگیز است.

از خود میپرسیدم: آیا خداوند این هشت جفت انعام (کروموزوم) را از فضای کیهانی فروفرستاده‌است؟

همین پرسش پیش پا افتاده و گنگ از نظر خوانندگان و مفسران قرآن، و مهم از نظر قرآن را نیز پیگیرشدم و مقاله ای را در سال 1385 زیر عنوان آیا کروموزومهای درشت زندگی را به زمین آورده اند؟ نگاشته و منتشرکردم. توضیح آنکه من به اظهارنظر قرآن یقین داشته و هیچ شک و تردیدی در آن نداشتم؛ ولی برای خوانندگان مقاله ام منتظر ماندم تا کاوشهای پژوهشگران و دانشمندان فضائی به نتیجه برسد؛ و نتایج پژوهشهای آنان را در مقاله ام بگنجانم.


در نتیجه ده سال منتظر ماندم و پس از اثبات این نظر از دیدگاه دانش، مقاله دوم خود را در این زمینه زیر عنوان آری کروموزومهای درشت زندگی را به زمین آورده اند؛ نگاشتم و هر دو مقاله را جمع کردم و عنوان زیر را به آن‌ها دادم، تا یکی دیگر از معجزات قرآنی رقم بخورد:

تأیید علمی منشأ حیات در قرآن


بخشی از مقدمه این مقاله را در اینجا میآورم:

انتظار به سر رسید:

آری! کروموزومهای درشت، زندگی را به زمین آورده اند!


روشنگری: طی ده سالی که گذشت، این مقاله دارای این عنوان بود:

آیا کروموزومهای درشت، زندگی را به زمین آورده‌اند؟

در طول این ده سال و بویژه در سال 2014 منتظردستاوردهای تازه و مؤید نظر، به وسیله کاوشگر روزتّا بودم؛ ولی تا چند روز پیش، خبری نشده بود. اکنون که روزتّا نظر قرآن را که نگارنده کشف و منتشر کرده بود، تأیید کرده است، بخش پیشین مقاله را با عنوان بخش اول، و بخش تازه مقاله را با عنوان بخش دوم در زیر میخوانید. 15خرداد 95 – احمد شمّاع زاده

چهارپایان ویژه قرآنی یا کروموزومها: https://www.academia.edu/12408571

قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن: https://www.academia.edu/8327057

نشانی این مقاله در وبسایت منابع اسلامی: http://www.fa.islamic-sources.com/article

Koran & Genetic, a miracle of Koran: https://www.academia.edu/13796457


تأیید علمی منشأ حیات در قرآن: https://www.academia.edu/7503918

Waiting is over another Miracle of Koran confirmed: https://www.academia.edu/39584593


پس از آوردن دو نمونه بسیار مهم از امدادها و رهنمودهای خداوند در رسیدن نگارنده به حقایق قرآنی و انتشار آن‌ها، اکنون فهرستی از نکته‌ها و کشفهایی را که به حول و قوه الهی بدانها دست یافته‌ام و در پیشگفتار از آنها یاد شد، میآورم. برای کسانی که خواهان آگاهی بیشتری هستند، عنوان و لینک یا لینکهای مقاله مربوط به آن نکته‌ یا کشف را نیز درج میکنم:


خداشناسی

کشف و توصیف مکانیزمهای فعل الهی

فعل الهی (Divine Act): https://www.academia.edu/14819172


کشف منطبق بودن نظریه تار با آیه‌ای از قرآن

تسبیح گویان در هستی: https://www.academia.edu/6832639

ترنم هستی و هستی مترنم: https://www.academia.edu/13344792


کشف نسبت الهی در قرآن

نسبت الهی: https://www.academia.edu/9826312

کشف آیه مربوط به فرافکنی در قرآن

فرافکنی و هدایت الهی: https://www.academia.edu/12303827


آگاهی از شرک آلودبودن زیارت عاشورا

نقدی بر زیارت عاشورای معروفه: https://www.academia.edu/9091151


دستیابی به معیار شناخت شیعه حقیقی

بازشناسی شیعه حقیقی از شیعه سنّتی: https://www.academia.edu/33205818


قرآنشناسی

کشف عدد قرآنی 1147

کورش بزرگ و هماوردی دیگر از قرآن سترگ: https://www.academia.edu/29415360


کشف عنوان دی. ان. آ. در قرآن

دی. ان. آ و کلونینگ در قرآن: https://www.academia.edu/12408556

D.N.A. & Cloning in Qur’an: https://www.academia.edu/13801831


کشف طیف کامل نور در قرآن

طیف کامل نور در قرآن: https://www.academia.edu/22103348

طیف الضّوء الکامل فی القرآن: https://www.academia.edu/31944778


کشف نبود واژه عدم و مشتقات آن در قرآن

هستی یا نیستی! اصل کدام است؟: https://www.academia.edu/12575318


اثبات بی‌اعتباری ادعای خوابنامه بودن قرآن به حول و قوّه الهی

بیانیّه ای بر رد قرآن به مثابه خوابنامه: https://www.academia.edu/26307371


کشف معجزه ای در زمینه ریاضی فیزیک در قرآن

معجزه ریاضی فیزیک دیگری از قرآن: https://www.academia.edu/6794860


کیهانشناسی

کشف شکل کیهان در قرآن و ارائه نظریه‌ای مهم در کیهانشناسی

مدلی مدرن، برای کیهان: https://www.academia.edu/5676568

A Modern Model for the Universe: https://www.academia.edu/11750437


کشف مصداق واژه مشارق، و ساختار کیهان در قرآن

سازمان کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/5676571


کشف پادمادّه کیهانی در قرآن

پادماده کیهانی در قرآن: https://www.academia.edu/11943555


کشف تأییدیّه قرآن بر گسترش کیهان

گسترش کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/7656862


کشف ابعاد کیهان و جهانهای متوالی در قرآن

کیهان، سیستمی نه بعدی: https://www.academia.edu/23026305

The Universe, a Nine Dimension System: https://www.academia.edu/23710171


کشف وجود جهانهای متوازی و متوالی در قرآن

جهانهای متوازی و متوالی در قرآن: https://www.academia.edu/33424983


اثبات اینکه کارکرد کیهان، همچون کامپیوتری کلان و فراگیر برای خداوند است.

کیهان؛ کامپیوتری کلان و فراگیر: https://www.academia.edu/37399934


کشف و تطبیق مراحل ششگانه مهبانگ با مراحل ششگانه آفرینش در قرآن

مهبانگ یا آغاز کیهان در قرآن: https://www.academia.edu/11202947


کشف آیه مربوط به شکلگیری سیاهچالگان

ابواب السّماء یا سیاهچالگان در قرآن: https://www.academia.edu/12480771


کشف ظرافتهای آفرینش کیهان، و تأیید نظر کیهانشناسان در زمینه تقبدم و تأخر در آفرینش بخشهای کیهان: ظرافتها و دقایق آفرینش کیهان: https://www.academia.edu/46793933


اثبات منطبق بودن آیه‌ای از قرآن با کوتوله های قهوه ای

کوتوله های قهوه ای در قرآن: https://www.academia.edu/9131049


کشف و تطبیق آیات مربوط به ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن

ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن: https://www.academia.edu/11957899


انسانشناسی

اثبات علمی نبودن نظریه داروینیسم، و ارائه نظریه‌ای مهم در انسانشناسی:

بررسی جایگاه انسانهای پیشین و انسان امروزی: https://www.academia.edu/10055759

دگرگونی اساسی در نظریه تکامل انسان: https://www.academia.edu/6987500

نظریه تکامل انسان و چالشی دیگر!! https://www.academia.edu/36606009


کشف دلیل اصلی انقراض نئاندرتالها

The main reason for Neanderthals extinction: https://www.academia.edu/37892356

اجتماعی

کشف بازشناسی و تأیید آزادی ودموکراسی از سوی قرآن

فرعون دموکرات و آزاده!: https://www.academia.edu/9260575


کشف ِآیات مربوط به رانتخواری و مورد نقد قرارگرفتن آن از سوی قرآن

رانت خواری در قرآن: https://www.academia.edu/26841555


کشف آیات مربوط به ازدواج سفید و مورد تأیید قرارگرفتن آن از سوی قرآن

ازدواج سفید در قرآن: https://www.academia.edu/8764822


کشف معیار جامعه شیطانی در قرآن

معیار جامعه شیطانی در قرآن و مصداق آن در ایران: https://www.academia.edu/6891005


کشف اینکه دیپلماسی از منظر قرآن چگونه باید باشد

دیپلماسی قرآنی: https://www.academia.edu/35919194


کشف معانی دقیق واژگان و عبارتهای قرآن، و روشدن برخی اعجازها به هنگام بررسی آنها:

ارض (معانی سگانه ارض در قرآن)، ازواجاً ثلاثة، خلطاء، سدرة المنتهی (سوپ آپ اطمینان عظیم کیهان)، فزع الاکبر(= بیگ کرانچ)، لیفجر امامه (آینده نگری انسان)، باالنجم هم یهتدون، امن یجیب، اهل الذکر، هدیً للمتّقین، یا اخت هارون، عمل غیرصالح، فطاف علیها طائف، اثنتاعشرة عیناً، احضرت الانفس الشّح، امّ الکتاب، بحرالمسجور، بلدةً طیّبةً، ثانی أثنین، زوج و زوجین، زوجین اثنین، صوراسرافیل، ضاق بهم ذرعاً، ضرباً فی الارض، ما سکن فی الّیل و الّنهار، ما ملکت ایمانکم (ایمانهم)، مزّقتم کلّ ممزّقٍ، معجزین و معاجزین، نطوی السّماء، یحرّفون الکلم عن مواضعه، لااکراه فی الدین، آذان الانعام، بشر، ذات الواح و دسر، والنجم والشجر یسجدان، کرام الکاتبین، لا اکراه فی الدّین.

لینک مربوطه: دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم: https://www.academia.edu/10031889


بیست و سوم خرداد نودونه

ویرایش دوم: بهمن ماه نودونه

ویرایش سوّم: اردیبهشت 1400

احمد شمّاع زاده