هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

آینده نگری در قرآن

آینده نگری در قرآن

احمد شمّاع زاده


آینده نگری یکی از مباحث مؤثّر در زندگی انسان امروزی است. این مبحث در آغاز، از دانش جامعه شناسی سربراورد و جای خود را در میان اندیشمندان باز کرد و به دیگر علوم راه یافت.


از آنجا که قرآن کریم منظومه هستی است، بسیاری از نکته‌هایی که در آینده انسان مؤثر بوده، در زمان نزول، در آن گنجانده شده تا جامعیت قرآن به مردمان همه اعصار و قرون گوشزد شود؛ چنانکه دارنده این قلم تاکنون بسیاری از نکته‌های باریکتر از مو را از دل آیات قرآن برآورده و به جهانیان عرضه داشته است. گفتنی است تنها کسی میتواند به این ویژگیهای قرآنی پی ببرد که با قرآن مأنوس و به آن ایمان کامل داشته باشد؛ تا حقیقت آیات قرآن خرده خرده بر او گشوده شود، سره را از ناسره بازشناسد؛ تا بتواند از پس آنچه که دشمنان هوشمند و دوستان نابخرد قرآن، پیرامون آن اظهار میدارند، به دفاع از حقایق قرآن براید.


چند ماه پیش به هنگام خواندن سوره قیامت، از آیه 5 آن، بدون نیاز به هیچ تدبّری، آینده نگری را استنباط کردم: بل یرید الانسان لیفجر امامه (ترجمه: بلکه انسان میخواهد بازکند جلو خود را.)


منتظر فرصتی بودم تا این معنا را به عنوان فهم خود از آیه که ممکن است دیگران بدین گونه به آن دست نیافته باشند، بر واژگان موجود در دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم بیفزایم.


امروز که پیرامون این آیه در نت جست‌و‌جو کردم تا نظر دیگران را نیز بدانم، بسیار شگفتزده شدم! تصورم بر این بود که مترجمان این آیه را نیز مانند بسیاری از آیات، بنا بر سلیقه خود به گونه‌ای ترجمه کرده و از اصل خواسته خداوند گذرکرده باشند؛ ولی با دیدن ترجمه‌هایی که لینک آنها را در زیر میبینید، متوجه شدم مانند برخی از آیات که هیچ تدبّری پشت آن‌ها نیست، تنها به نظر مفسّری که چند صد سال پیش مطلبی نابجا را در تفسیر این آیه آورده، استناد کرده‌ و آن را تکرار کرده اند. جالبتر اینکه این لینک مربوط است به وبسایتی که مدّعی تدبّر قرآن است!!:

http://tadabbor.org/?page=tadabbor&SOID=75&AYID=5&CIID=105717


خلاصه آنکه واژه فجر را که به معنای بازکردن راه است، به معنای دیگرش که اصلاً ربطی به این آیه ندارد، یعنی فسق و فجور ترجمه کرده‌اند!! و همه ترجمه‌ها هم یک‌جور!!؛ و هیچ‌کس هم هیچ شکی در این زمینه نکرده!!؛ و چون ترجمه آیه مانند بسیاری از موارد درست در نمیآمده، از خود کلماتی را بر کلام خداوند افزوده اند تا ترجمه خود را برای عجمها منطقی و روان جلوه دهند!!

از میان ترجمه‌های مختلف و آنهایی که در وبسایت بالا آمده، ترجمه دو تن از مفسرین بنام معاصر را برگزیدم که در زیر می‌بینید؛ تا متوجّه شوید یقیناً مفسری مشهور، چنین ترجمه ای را چند صد سال پیش به خلق الله بی فکر خورانده، و اینان از وی برگرفته اند؛ بی توجه به عواقب چنین ترجمه ای که توهینی آشکار هم به خداوند عظیم و قرآن کریم، و هم به انسان است. انسانی که مسجود ملائکه است؛ و همه اولیاء و انبیاء، صالحین و صدّیقین از میان انسان‌ها برامده اند:

آیت الله مشکینی: (انکارش تنها برای این نیست که در قیامت شک دارد) بلکه انسان می‌خواهد هر چه (در عمر) پیش رود گناه کند.

آیت الله مکارم شیرازی: (انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند! (عین ترجمه ها، ویرایش نشده، آورده شد.)

زبان حال این دو ترجمه و ترجمه‌های مشابه این است که معاذ الله!:

خداوند انسان را برای فسق و فجور آفریده و در او نهادینه کرده است!!


از همه شگفت انگیزتر این است که فهم آیه بسیار ساده و معنای لیفجر امامه روشن است؛ بویژه آنکه خداوند با آوردن آیه بعدی، نه تنها راه شک و تردید را در فهم آیه بسته، بلکه معنای آینده نگری را طبق آنچه که دانشمندان به آن دست یافته‌اند و در پی خواهد آمد، نیز در آن گنجانده است:

یسئل ایان یوم القیامه (می پرسد کی روز رستاخیز فرا می‌رسد؟)


واقعاً که انسان از این همه بی دقتی در فهم آیات مهم الهی، آن هم از کسانی که خود را مجتهد و کارشناس قرآن و دین می‌دانند، شگفتزده می‌شود!! وای از این همه کجفهمی آیات عظام قلّابی از آیات عظام قرآنی!!

باید از مترجمان نامتدبّر پرسید:

آیا انسانی که می‌خواهد باقیمانده عمرش را در فسق و فجور بگذراند، به روز رستاخیز هم ایمان دارد که سراغ آن را بگیرد؟! آیا اینهمه بزرگان علم و دین که انسان بوده اند، چنین بوده اند؟!



و انسان در می‌ماند که چرا اشتباه یک مفسر قدیمی همه را به اشتباه انداخته و یک مترجم یا مفسر هم در این چند صد سال پیدانشده تا در فهم آیه شک کند!! تنها پاسخ این است که تفسیرها بر مبنای تدبّر نیستند؛ بلکه کپی‌برداری از تفسیرهای کهن هستند.

مثالهایی برای معنای فجر:

فجر، شکوفاشدن روشنی از میان تاریکی است. مانند وقت نماز فجر (صبح) است.

فجر، بازشدن راه یک قایق یا کشتی است که آب را میشکافد و به جلو می‌رود. (یفجر امامه)

فجر، بازشدن و شکافته شدن آب برای پیشروی یک شناگر است. (یفجر امامه)

فجر، راه بازکردن ماده‌ای قوی از درون مخزنی است که آن را محدود کرده است. (انفجار)

و این در حالی است که اگر بدانید که قرآن کریم بر چه نکته‌ مهمی در زندگی فردی و اجتماعی انسان در این آیه کوتاه تأکید کرده، و ویژگیهای انسان آینده نگر تا چه اندازه با مشیّت الهی از ارسال رسل مطابقت دارد، شگفتی تان از تفاوت 180 درجه‌ای معنای حقیقی آیه، با معنایی که تفسیرها و ترجمه‌های یکنواخت بیان کرده اند، بیشتر می‌شود:



تعریف مفهوم و معرفی موضوع «آینده نگری»:

پروفسور مارتین سلیگمن و دکتر کریستوفر پترسون دو روان‌شناس‌اند که پیش و بیش از دیگر روان‌شناسان درباره آینده‌نگری سخن گفته‌اند. آن‌ها در کتابی که درباره صفات نیکوی انسان‌ها (مثل قرآن و برعکس ترجمه‌های آن) نوشته‌اند، درباره آینده‌نگری چنین آورده‌اند:

«آینده‌نگری یک جهت‌گیری شناختی و عقلی به آیندهٔ شخصی است. نوعی استدلال عملی و کنترل‌کردن خود است که به افراد در جهت رسیدن به اهداف دوردست خود، یعنی اهداف بلندمدت، کمک‌های مؤثری می‌کند. افراد آینده‌نگر به طور حساب‌شده و دوراندیشانه، به عواقب تصمیمها و کردارشان توجه می‌کنند؛ به گونه‌ای موفقیت‌آمیز، در برابر هوس‌ها و تکانه‌های آنی و دیگر تصمیم‌های لحظه‌ای و بدون فکر و اندیشه مقاومت می‌کنند؛ در زندگی انعطاف‌پذیری و اعتدال را پیشه خود می‌سازند و تلاش می‌کنند تا میان امیال و آرزوهای‌شان و آنچه که در پایان نصیبشان می‌شود، نوعی تعادل و توازن برقرار سازند.»*

طرح یک پرسش:

در یکایک واژگان، عبارتها، و جمله‌های تعریف دو دانشمند روانشناس از آینده نگری دقّت کنید:

- آیا همه قرآن، و تهدیدها (جهنم) و تطمیع هایش (بهشت) برای به ثمر رسیدن این تعریف نیست؟

- آیا ارسال رسل و برپایی قیامت (رستاخیز) جز این هدفی دارد؟

- آیا خداوند با مطرح کردن رستاخیز نخواسته آینده نگری، این اصل اساسی زندگی را شرح دهد؟

بل یرید الانسان لیفجر امامه یسئل ایان یوم القیامه


از دیدگاه جامعه شناسی نیز، اگر آینده نگری در میان انسان‌ها نباشد، هیچگونه برنامه‌ریزی برای آینده و درنتیجه هیچگونه پیشرفتی در جامعه های انسانی پیش نخواهد آمد و جوامع انسانی رو به قهقرا و پس ماندگی خواهند رفت.

***

بنابراین برای چندین و چندمین بار ثابت شد که هیچ اعتمادی بر تفسیرها و ترجمه‌ها نیست؛ بویژه برای انسان امروزی که با پیشرفت دانش، همواره باید در آیات قرآن با دیده‌ای امروزین بنگرد و نه اینکه به تفسیرهای کهنه‌ ای که تاریخ مصرفشان مربوط به زمان خود آنهاست، استناد کند؛ حتا اگر تنها ده سال از تاریخ انتشارشان گذشته باشد.

*(https://www.alamto.com/providence.html)

سوم شهریور 1399

ویرایش دوم: آذر 1400

ویرایش سوم: مرداد 1402

احمد شمّاع زاده

اصل ترجمه ناپذیری قرآن

اصل ترجمه ناپذیری قرآن

احمد شمّاع زاده


بخشی از پیشگفتار «دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم»:

هدف از تدوین این دانشنامه کوچک و پربار بازشناسی حقایقی از قرآن کریم است که در پس واژگان و عبارتهایی گاه ساده و گاه ویژه نهفته است؛ و از آنجا که خداوند کریم در گزینش و به کارگیری واژه ها بسیار دقیق عمل و نشانه گذاری کرده، برهر خواننده قرآن لازم است تا به هنگام خواندن قرآن، با تدبّر آن، به منظور نظر خداوند دست یابد. نمونه ها:

چرا خداوند واژه ویژه هوی را در آیه والنّجم اذا هوی به کار برده است؟

چرا خداوند واژه ساده انعام (چهارپا) را در جایی به کار برده که ربطی به چهارپایانی که ما میشناسم پیدا نمیکند؟

کپلر و کپرنیک پیشگامان هیأت جدید شناخته شده اند؛ در حالی که قرآن کریم در این زمینه هزار سال از آنان پیشگامتر است. اکنون می‌دانیم که قرآن کریم پیرامون گسترش کیهان، نسبیت زمان و بسیاری از کشفهای مهم تاریخ علم پیشگام بوده؛ ولی تفسیرها نتوانسته اند در مقاطع حساس تاریخ علم، از حقایق قرآن پرده برداری (تفسیر) کنند و حقایق قرآن را به اندیشمندان نشان دهند. در نتیجه دانشها و نکات علمی قرآن همواره مورد غفلت واقع شده و تنها زمانی متوجه برخی از آنها شده اند که دانشمندان به آن حقایق دست یافته اند. در این میان مقصران اصلی چه کسانی هستند؟

آیا جز دانشمندان علوم قرآنی و مفسرینی که از سویی از دانشهای روز آگاهی نداشته یا ندارند و از سوی دیگر بدون تدبّر هرگاه به فهم آیه ای دست نمی یافته اند یا نمی یابند، چیزی به جای کلام خداوند گذاشته یا می‌گذارند و از موضوع درمی گذرند، قشر دیگری کوتاهی کرده است؟

قرآن کریم دایرة المعارف کل هستی است؛ و ترجمه یا تفسیر کل آن، یعنی از سوره حمد تا سوره ناس غیرممکن، و تنها سرابی است که تشنگان حقایق و معارف قرآن را به خود می‌کشاند و تشنه بازمیگرداند. کدام دانشمندی وجود داشته یا دارد که بر تمام دانشها و آگاهیها احاطه علمی داشته باشد تا توانسته باشد یا بتواند کل قرآن را ترجمه یا تفسیر کند؟ پس، از آنجا که تفسیرها نمی‌توانند کارا و کارساز باشند، باید در شیوه های فهم قرآن تجدید نظر کنیم و طرحی نو دراندازیم.

بهترین روشی که برای درک «مفاهیم ویژه قرآن کریم» به ذهن نگارنده رسیده، همان شیوه ای است که برای تدوین دایرة المعارفها در نظر میگیرند؛ و هر کلیدواژه آن را به یک یا چند شخص خبره و اهل فن می‌دهند تا یک یا چند مقاله برای آن بنویسند. (پایان نقل)

دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم: https://www.academia.edu/10031889

مترجمان نباید بدون تدبّر در آیات الهی مطلبی را ترجمه کنند؛ ولی آنچه مشهود است این است که هیچ تدبّری در ترجمه‌ها صورت نمی‌گیرد و به نظر مفسّران کهن چند صد سال پیش استناد می‌شود؛ که در بسیاری موارد مفسران واژه یا نکته‌ای را نادرست و نابجا تفسیر، و مترجمین آن را تکرار کرده اند!! نمونه بارز و شگفت انگیز آن را در مقاله آینده نگری در قرآن آورده‌ام.

آینده نگری در قرآن: https://www.academia.edu/43935923

بخشهایی از پیشگفتار «نقدی بر ترجمه مهدی الهی قمشه ای»:

هرچند اعتقاد غالب آن است که قرآن ترجمه‌پذیر نیست؛ با این وجود، پس از ایشان کسانی پیدا شده‌اند که جای یک ترجمه خوب را خالی‌ دیده‌اند و اقدام به ترجمه‌‌ کرده‌اند؛ ولی به دلیل اولویت در ترجمه روان و نیز برخورداری مترجم از وجاهت حوزه و دانشگاه، و بویژه بی‌متولی‌ بودن یا رایگان‌ بودن چاپ آن برای ناشران، ترجمه‌های دیگر به فراموشی سپرده‌شده‌اند؛ ولی این ترجمه حتّا با غلطهای چاپی، همواره و مرتباً به چاپ رسیده‌است.

ملاک و مبنای فهم قرآن مجید باید خود قرآن باشد. درصورتی‌که تقریباً تمام ترجمه و تفسیرهایی که از قرآن شده، مبنای فهم آنها ‹دانش› و ‹جهان‌بینی› مترجم و مفسر در آن مقطع زمانی بوده که آن را ترجمه یا تفسیرکرده‌است؛ و در بسیاری آیات، فهم خداوند را در سطح فهم خود پایین‌آورده‌اند؛ و این ستمی است که تاکنون بر ساحت قدسی قرآن کریم رفته و می‌رود.

بخشی از پیشگفتار «مدلهای ریاضی به کار رفته در قرآن»:

یکی از ویژگیهای قرآن کریم این است که مدلهایی از ریاضیات در آن به کار گرفته شده است. مدلهای به هم پیچیده و در هم تنیده ای از ریاضیاتی که تنها خداوند می‌توانسته به کار برد؛ تا کسی نتواند همچون قرآن بیافریند؛ و به مردمان همه اعصار و قرون گوشزد کند اگر می‌توانید دست کم یک سوره مانند سوره‌های قرآن من بیاورید، که تاکنون کسی نتوانسته و هرگز هیچ موجودی نخواهد توانست کتابی یا نوشته‌ای به مانند قرآن بیاورد! اکنون بر این پاراگراف می افزایم:

با ترجمه قرآن تمام آن مدلهای ریاضی و حتا موسیقی به کار رفته در قرآن از میان می‌رود و روح حاکم بر قرآن و تنظیمات متن قرآن خدشه دار می‌شود؛ همچون سی دی یک آهنگ، که روی آن خشهای مختلف بیفتد، در نتیجه هماهنگی میان بخشهای آن و یکپارچگی آهنگ از میان می‌رود! مدلهای ریاضی به کار رفته در قرآن: https://www.academia.edu/84983975


بخشی از مقاله «آینده نگری در قرآن»:

از آنجا که قرآن کریم منظومه هستی نظری است، بسیاری از نکته‌هایی که در آینده انسان مؤثر بوده، در زمان نزول، در آن گنجانده شده تا جامعیت قرآن به مردمان همه اعصار و قرون گوشزد شود؛ چنانکه دارنده این قلم تاکنون بسیاری از نکته‌های باریکتر از مو را از دل آیات قرآن برآورده و به جهانیان عرضه داشته است. گفتنی است تنها کسی می‌تواند به این ویژگیهای قرآنی پی ببرد که با قرآن مأنوس و به آن ایمان کامل داشته باشد؛ تا حقیقت آیات قرآن خرده خرده بر او گشوده شود، سره را از ناسره بازشناسد و بتواند از پس آنچه که دشمنان هوشمند و دوستان نابخرد قرآن، پیرامون آن اظهار می‌دارند، به دفاع از حقایق قرآن براید.

بخشهایی از مقاله «ترجمه‌های قرآن»*

ترجمه قرآن در گسترش اولیه اسلام از چنان اهمّیّتی که فی المثل ترجمه انجیل در رواج مسیحیت داشت، برخوردار نبود. این امر با نقس اعراب به عنوان مخاطبان و گروندگان اصلی اسلام و نیز اهمیّت روزافزون زبان عربی در سرزمینهای تازه تسخیرشده مرتبط است. اعتقاد به اعجاز سبک قرآن نیز در این میان نقش مهمّی داشت. در خود قرآن بر ماهیّت عربی بودن آن تأکید شده است.

باور عمیق مسلمانان به اینکه تنها شکل معتبر تلاوت قرآن، تلاوت آن به زبان عربی است، در همین عقیده ریشه دارد.

نویسنده انگلیسی تازه مسلمان، مارمادوک پیکتال (1875 تا 1936) موضعی بحث برانگیز اتّخاذ کرد. او در سال 1930 ترجمه ای از قرآن با عنوان معنای قرآن مجید منتشر، و آن را چنین توصیف کرد:

«قرآن، ترجمه پذیر نیست. این، باور عالمان سلف و عقیده نویسنده حاضر است. این ترجمه ای تحت اللّفظی از قرآن است؛ و هرگونه تلاشی که برای انتخاب زبان مناسب صورت گرفته باشد، حاصل کار قرآن مجید نیست. آن سمفونی بی بدیل که هر نوای آن انسان را به وجد می‌آورد و اشک او را جاری می‌سازد، قابل ترجمه نیست؛ بلکه تلاشی است برای ارائه معنای قرآن (و شاید بخشی از زیبایی آن) به زبان انگلیسی است؛ اما هرگز جای قرآن عربی (حقیقی- نگارنده) را نمی‌گیرد و چنین قصدی هم ندارد».


نظر ‹حامد الگار› پروفسور مسلمان فرانسوی درباره ترجمه قرآن**:

«همواره بر هر مترجمی فرض است که اصل ترجمه (منظور از اصل ترجمه، قرآن حقیقی است ـ نگارنده) را بر هرگونه تفسیری مقدم بدارد؛ نه آنکه دیدگاههای شخصی خود را بر متن قرآن تحمیل‌کند. همچنین اگر برای روشن‌کردن نقطه‌ای مبهم در متن قرآن نیاز به تفسیر افتد، وی موظف است از موثق‌ترین و معتبرترین دیدگاهها با ذکر نام و نشان بهره‌ برد».

***

با بازخوانی نظر این دو بزرگوار تازه مسلمان، این پرسش در ذهنم شکل گرفت که:

چرا آنان به ترجمه قرآن پایبند نیستند؟

پاسخ: زیرا آنان با بوییدن شمیم معطر وحی منزل، و چشیدن طعم قرآن حقیقی، همچون مسلمانان عصر پیامبر اکرم(ص) به آن ایمان آورده و مسلمان شده اند.

به همین دلیل ارزش ایمان آنان به قرآن و اسلام، به هیچ روی قابل قیاس با ایمان ما مسلمانان موروثی، نیست!

شهریور 1401

احمد شمّاع زاده


* نویسنده: هارتموت بوبتسین، مترجم: نصرت نیل ساز، ترجمان وحی شماره 26، سال 1388

** وقف، میراث جاویدان، شماره 46، ص آخر