تبلور اوج آزادی و دموکراسی
در عصر رسول اکرم
احمد شمّاع زاده
بخشی از مقاله وحی قدسی نوشته مصطفی حسینی طباطبایی، در نقد سخن دکتر عبدالکریم سروش
«هرکس کتاب بسط تجربة نبوی اثر سروش را از سر تأمّل خواندهباشد، میداند که وی قرآن مجید را فرآورده روزگار گذشته میپندارد و خوانندگان آگاهند که این متاع در بازار کتاب سروش چه جایگاه چشمگیری دارد!
دکتر سروش در کتاب مزبور، به رویدادهایی اشاره میکند که در عصر نبوی رخ داده و در قرآن منعکس شدهاست. او مینویسد:
«کسی میآمد و از پیامبر سئوالی میکرد، کسی تهمتی به همسر پیامبر میزد، کسی آتش جنگی بر میافروخت، یهودیان کاری میکردند، نصرانیان کار دیگری، تهمت جنون به پیامبر میزدند، درباره ازدواج پیامبر با همسر زید شایعه میساختند و... اینها در قرآن و در سخنان پیامبر منعکس میشد و اگر پیامبر عمر بیشتری میکرد و حوادث بیشتری بر سر او میبارید، لاجرم مواجههها و مقابلههای ایشان هم بیشتر میشد و این است معنی آنکه قرآن میتوانست بسی بیشتر از این باشد که هست»!
در اینجا از نکته باریک و مهمّی غفلت شده است. میدانیم که در روزگارپیامبرص، حوادث دیگری (غیر از آنچه سروش بر میشمرد) نیز پیش آمده بود؛ ولی ذکر همه آنها در قرآن نیامده است! چرا؟ زیرا قرآن مجید، مقاصد و اهداف ویژهای دارد که حوادث مزبور را برای بیان آن مقاصد، چندان مناسب ندیدهاست و رویدادهایی را برگزیده که تناسب بیشتری برای پیامهای قرآنی داشتهاند. بهعلاوه، قرآن کریم از حوادثی که رخ میداده همانند "کتب تاریخی" یاد نکردهاست و به جزئیات آنها همچون نام اشخاص و قبائل و تعیین سال و روز حادثهها و جز اینها نمیپردازد. به عبارت دیگر: قرآن مجید رویدادهای زمان را "تجرید" میکند و اغلب، شکلی کلّی به حوادث میدهد تا پیامهای توحیدی و اساسی خود را در خلال آنها مطرح سازد. از اینرو مثلاٌ در آیات قرآن از مؤمنان و کافران و منافقان و یهودیان و نصرانیان و دیگران بسیار سخن رفتهاست، بدون آنکه نامی از آنان آورده شود و تنها به ذکر صفات ایشان بسنده نموده تا در هر زمان و مکان با امثال و اشباء آنان قابل تطبیق باشد و اگر در تمام قرآن، تنها یک بار از"أبی لهب" یاد شده از آنرو است که وی عموی پیامبرص به شمار میآمد و قرآن با ذکر کُنیة او، نشان میدهد که ارزش ایمان و یکتاپرستی از هر نسبتی- هر چند خویشاوندی نزدیک باشد- بالاتر است و عموی پیامبر اسلامص نیز مانند پسر نوح به دلیل کفر و شرک و عنادش، از سعادت اخروی محروم میماند و گرنه چرا قرآن مثلاً از أبی سفیان که چند جنگ را بر ضد پیامبر اسلامص رهبری نمود، نامی نمیبرد؟ چرا از نام ابوجهل خبری در قرآن نیست؟ چرا در سوره نور نام عائشه همسر پیامبرص برده نشده است؟ چرا قرآن به قضیه"إفک عائشه" صورت کلّی بخشیده و فرموده است: إنََّ الذینَ یَرمُونَ المْحصَناتِ الغافِلاتِ المؤمناتِ1 ... ( همانا کسانی که به زنان پاکدامن و بی خبر و با ایمان تهمت زنا میزنند...) چرا در همان سوره که به مناسبت افترا به همسر پیامبر ص نازل شد، احکام عمومی از قبیل کیفر زنا کاران، حرمت ورود بی اجازه به خانهها، لزوم عفّت گزینی مردان و زنان و جز اینها مطرح میشود؟ چرا قرآن، ازدواج پیامبرص با همسر پیشین زید را به عموم مسلمانان ربط میدهد و میفرماید: لِکَیْ لایکونَ َعلَیالمؤمنینَ حرجٌ فی ازوْاجِ أدعیائِهم2 ... (تا بر مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگانشان حرجی نباشد ...) و دهها چرای دیگر که نشان میدهند قرآن مجید به رویدادهای زمان خود، محدود نمیشود و تنها با افراد معاصر نزولش سخن نمیگوید و پیامش کلّی و عالمگیر است چنانکه میفرماید: إن هُوَ إلاّ ذِکْرٌ للعالَمین (ص: 87).
"این قرآن جز هشداری برای جهانیان نیست". (پایان نقل از مقاله 23 صفحه ای یادشده.)
پاسخ دکتر مصطفی حسینی طباطبایی به پاراگرافی از کتاب بسط تجربه نبوی که در بالا آن را به رنگ زرشکی درآورده ام، بسیار مفید و ارزشمند است؛ ولی شایسته است من هم نظر خود را پیرامون آن پاراگراف بیان کنم:
کسی میآمد و از پیامبر سئوالی میکرد، از این نکته نتیجه میگیریم که همانگونه که میان پیامبر و مردم هیچ مانعی بر سر راه نبوده و همگان میتوانستند پرسش خود را مستقیماً با ایشان در میان گذارند، به تبع باید همه مردم بتوانند مستقیماً با حاکمان زمان خود، دست کم از طریق وسائل ارتباطی، رابطه داشته و پرسشهای خود را مطرح کنند و حاکمان نیز پاسخگوی مردم باشند.
کسی تهمتی به همسر پیامبر میزد، از این جمله نتیجه میگیریم که در زمان رسول اکرم، تا چه اندازه مردم آزاد بودهاند که میتوانسته اند حتا به پیامبر خدا تهمت هم بزنند؛ چنانکه آن مرد عرب، علی را به محکمه میکشاند و علی آن بزرگمرد تاریخ، چون نمیتواند ثابت کند که زره از آن اوست، به سادگی محکوم میشود. اینها را خداوند با حکمتش به ظهور رسانده تا درسی باشد برای محاکم قضائی مدّعی اسلام!
کسی آتش جنگی بر میافروخت، از این جمله متوجه میشویم که دوره حیات پیامبر اکرم آرامش چندانی وجود نداشته؛ ولی با این حال هیچ دم و دستگاهی هم برای سرکوب پیش از بروز جنگ وجود نداشته است.
یهودیان کاری میکردند، نصرانیان کار دیگری، از این سخن دکتر سروش، این مفهوم فهمیده میشود که در عصر رسول اکرم همه ادیان ته تنها در انجام مراسم خود آزاد بودند، که حتا پا را فراتر مینهاده اند و بر علیه اسلام توطیئه میچیدند؛ ولی پیامبر اکرم با حکمت و بردباری خود، جامعه را به سوی صلح و آرامش میبرد و به سرکوب تن در نمیداده است؛ همچون دیکتاتورهای ناتوان! متکی بر سلاح، بر مردمی که تنها سلاحشان گفتار و زبان اعتراض است!
تهمت جنون به پیامبر میزدند، این موضوع نیز نشان از تواضع و بردباری آن بزرگمرد دارد.
درباره ازدواج پیامبر با همسر زید شایعه میساختند. رسول اکرم اسلام گذشته از مشکلات اجتماعی جامعه مسلمانان، با انواع مشکلات شخصی هم رو به رو بوده؛ ولی با درایت و نه سرکوب، وظایف خود را به سرانجام میرسانده است.
***
از همه مواردی که تا اینجا در شرح و بسط آن پاراگراف بیان شد، نتیجه میگیریم که:
یک- اینکه پیامبر همچون صوفیان زندگی نمیکرده و از حوادث زمان بسیار متأثر میشده و با این وجود، به خوبی از پس حوادث پیشبینی نشده بر میآمده و درسی برای پسینیان باقی گذارده که انسان باید بندگی خداوند را در چشمه زندگی به ظهور و سرانجام برساند و نه در سایه دوری از جامعه و اجتماع، همچون صوفیان!
دو- با سنت و سیره خود به همگان آموخته است که یک انسان درستکار یا مسلمان حقیقی باید چگونه بیاندیشد و چگونه زندگی کند.
سه- با روش زندگی خود به حاکمان مسلمان سفارش کرده است که اگر مسلمانید و اگر پیرو من هستید، باید جامعه شما همچون جامعهای باشد که من بر آن حاکم بودم؛ و همگان در نهایت آزادگی و پروا نداشتن از حاکمان، باید بتوانند اعتراض کنند، بپرسند، نقد کنند و در سایه همه اینها زندگی کنند؛ تا جامعه به فساد کشانده و از هم گسسته نشود.
اینها در قرآن و در سخنان پیامبر منعکس میشد و اگر پیامبر عمر بیشتری میکرد و حوادث بیشتری بر سر او میبارید، لاجرم مواجههها و مقابلههای ایشان هم بیشتر میشد و اینست معنی آنکه قرآن میتوانست بسی بیشتر از این باشد که هست!
از این جملههای پایانی پاراگراف کتاب دکتر سروش متوجه میشویم که او قرآن را اصولاً نشناخته (همان گونه که در بیانیه ای بر رد قرآن به مثابه خوابنامه ثابت کرده ام.) و تصورش بر این است که قرآن کتاب داستان زندگی و شرح مشکلات پیامبر با جامعه زمان اوست!!
نه! آقای دکتر سروش قرآن آن چیزی نیست که شما تصور میکنی. قرآن هیچ کمبودی ندارد و همه نیازهای زندگی فردی و اجتماعی پیامبر و به طور کلی انسان را در همین 2346 آیه، به گونهای بر هم تنیده، بیان کرده و اگر پیامبر صد سال دیگر هم زندگی میکرد، چیزی بر بیان نیازمندیهای انسان افزوده نمیشد، زیرا قرآن سیستمی کامل است و نمیشود سیستم را دستکاری کرد!
بیانیّه ای بر رد قرآن به مثابه خوابنامه: https://www.academia.edu/26307371
نکتهای مهم: دکتر طباطبایی در اواخر مقاله خود یاداور میشود که:
هدف انبیاءص، توضیح اسرار طبیعت – آنگونه که در علوم رسمی یا تجربی بحث میشود- نبوده است، ولی آنها سخنی هم نگفتهاند که با دستاوردهای علوم مزبور در تعارض و ناسازگاری باشد. اگر کسی قرآن مجید را به دقّت بررسی کند، البته از دانش "ژنتیک" اثری در آن نمی بیند ولی چیزی که مخالف این دانش و دیگر دانشها به شمار آید نیز در قرآن کریم نخواهد یافت.
هرچند خود دکتر طباطبائی در متن بالا در پاسخ به دکتر سروش آورده است که:
قرآن مجید رویدادهای زمان را "تجرید" میکند و اغلب، شکلی کلّی به حوادث میدهد تا پیامهای توحیدی و اساسی خود را در خلال آنها مطرح سازد؛ ولی من به این جمله دکتر طباطبایی جامه عمل پوشانده، و موضوع آزادی و دموکراسی را همچون موضوع ژن و ژنتیک، به عنوان پیامی اساسی از همین شکلهای کلی قرآن استنباط کرده، و در مقدمه گفتار آزادی و دموکراسی در قرآن یا فرعون دموکرات و آزاده آوردهام:
میدانستم قرآن کریم سیستم برهم تنیده ای است که همه چیز را در خود جمع دارد، ولی تاکنون به ذهنم نرسیده بود که حتا مقوله هایی همچون آزادی و دموکراسی نیز در قرآن یافت میشود. دلیلش هم این است که قرآن کریم برای مأنوسین خود نیز آن گونه نیست که همواره ریزه کاریها، ظرافتها و دقایق خود را نشان دهد؛ بلکه هرازچندگاهی گوشه کوچکی از آنها را به او نشان میدهد.
فرعون دموکرات و آزاده!: https://www.academia.edu/9260575
در همین راستا، از هر فرصتی بهرمند میشوم تا هر مفهوم نویدبخشی، از جمله آزادی و دموکراسی را گذشته از قرآن از هر آنچه که نمودی از اسلام داشته باشد، استنباط کرده و به دیگران عرضه دارم؛ چنانکه در همین گفتار، از اشارات به سیره رسول اکرم در گفتار دکتر سروش، به این نتیجه رسیدیم که:
عصر رسول اکرم، عصر اوج آزادی و دموکراسی در تاریخ جهان بوده است!
با این مقدمه، خواستم به آقای دکتر طباطباتی نیز یاداور شوم که شما همچون دکتر سروش مباشید که چون واژگان آزادی و دموکراسی را در قرآن نمیبیند، منکر وجود مفهوم آن در قرآن میشود، شما هم با ندیدن واژگان ژن و ژنتیک در قرآن، به گونهای سخن مگویید که منکر مفهوم ژن و دانش ژنتیک در قرآن شوید. در این زمینه به گفتار قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن بازگشت شود: قرآن و ژنتیک، معجزه ای از قرآن: https://www.academia.edu/8327057
کوششهای چندین و چند ساله خود را در استخراج مفاهیم ویژه، از آیات ساده و بی پیرایه قرآن کریم، در دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم گرد آورده ام:
دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم: https://www.academia.edu/10031889
کسانی که مایلند متن کامل پاسخ دکتر طباطبایی را ببینند، به لینک زیر بازگشت کنند:
پاسخ دکتر طباطبائی به دکتر سروش:https://www.academia.edu/49976345
بیست و ششم تیر 1400 - احمد شمّاع زاده
دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم
(بازشناسی حقایقی از قرآن کریم)
سرآغاز
واژه کاوی از نیازهای اساسی برای فهم آیات قرآن و پژوهش در این کتاب عظیم است.
هدف از تدوین این دانشنامه کوچک و پربار بازشناسی حقایقی از قرآن کریم است که در پس واژگان و عبارتهایی گاهی ساده و گاهی ویژه نهفته است؛ و از آنجا که خداوند کریم در گزینش و به کارگیری واژه ها بسیار دقیق عمل کرده برهر خواننده قرآن لازم است که به هنگام خواندن قرآن به منظور نظر خداوند از راه تدبر آن دست یابد.
نمونه ها:
چرا خداوند واژه ویژه هوی را در آیه والنجم اذا هوی به کار برده است؟
چرا خداوند واژه ساده انعام(چهارپا) را در جایی به کار برده که ربطی به چهارپایانی که ما میشناسم پیدا نمیکند؟
چگونه خداوند در یک آیه با یک مثال ساده و در آیه ای دیگر با یک واژه ویژه شکل کیهان را به ما مینمایاند؟
قرآن کریم با آیات زیر که آیه اول آن خطاب به پیروان ادیان مختلف، و آیه دوم آن خطاب به مسلمانان، و و چهار آیه دیگر، مخاطب آنها همه جهانیان هستند، خود را معرفی میکند:
ـ تفصیل کل شیء و هدیً و رحمهً لقوم یؤمنون(یوسف: 111)
ـ تبیاناً لکل شیء و هدیً و رحمهً و بشری للمسلمین(نحل: 89)
ـ ولقد صرفنا فی هذاالقرآن للناس من کل مثل و کانالانسان اکثر شیء جدلاً(کهف: 54)
ـ ولقد صرفنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل فابی اکثرالنّاس الاّکفوراً(اسراء: 89)
ـ ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل لعلّهم یتذکّرون(زمر: 27)
ـ ولقد ضربنا للناس فی هذاالقرآن من کل مثل ولئنجئتهم بایه لیقولنّالّذینکفرواانانتمالاّمبطلون(روم:58)
این آیات به ما میفهمانند که خداوند در قرآن کریمش از همه چیز به گونه ای نمادین یاد کرده است. برماست تا به حقیقت آن نمادها دست یابیم و برای دستیابی و فهم آن نمادها باید در این کتاب عظیم تدبر کنیم.
بنابراین همهچیز به گونه ای نمادین در قرآن وجود دارد، و ما باید چشم بصیرت قرآنی داشتهباشیم تا موارد مورد نظرمان را در آن بیابیم. اولین چیزی که این چشم بصیرت را به ما میدهد، آن است که پیش از هرچیز به آیات بالا ایمان داشته و باور داشته باشیم که همه چیز در قرآن یافت میشود، تا آیات قرآن حقیقت خود را به ما بنمایانند.
کپلر و کپرنیک پیشگامان هیات جدید شناخته شده اند در حالی که قرآن کریم در این زمینه هزار سال از آنان پیشگامتر است. اکنون میدانیم که قرآن کریم پیرامون گسترش کیهان- نسبیت زمان و بسیاری از کشفهای مهم تاریخ علم پیشگام بوده ولی تفسیرها نتوانسته اند در مقاطع حساس تاریخ علم از حقایق قرآن پرده برداری (تفسیر) کنند و حقایق قرآن را به اندیشمندان نشان دهند. در نتیجه دانشها و نکات علمی قرآن همواره مورد غفلت واقع شده و تنها زمانی متوجه برخی از آنها شده اند که دانشمندان به آن حقایق دست یافته اند. در این میان مقصران اصلی چه کسانی هستند؟ آیا جز دانشمندان علوم قرآنی و مفسرینی که از سویی به دانشهای روز آگاهی نداشته یا ندارند و از سوی دیگر بدون تدبر هرگاه به فهم آیه ای دست نمییافته یا نمییابند چیزی به جای کلام خداوند میگذارند و از موضوع درمیگذرند، قشر دیگری کوتاهی کرده است؟
قرآن کریم دایره المعارف کل هستی است و ترجمه یا تفسیر کل آن یعنی از سوره حمد تا سوره ناس غیرممکن، و تنها سرابی است که تشنگان حقایق و معارف قرآن را به خود میکشاند و تشنه بازمیگرداند. کدام دانشمندی وجود داشته یا دارد که بر تمام دانشها و آگاهیها احاطه علمی داشته باشد تا توانسته باشد یا بتواند کل قرآن را ترجمه یا تفسیر کند؟ بنابراین تفسیرها نمیتوانند کارا و کارساز باشند و باید در شیوه های فهم قرآن تجدید نظر کنیم و طرحی نو دراندازیم.
بهترین طرحی که برای درک مفاهیم ویژه قرآن کریم به نظر نگارنده رسیده همان شیوه ای است که برای تدوین دایرة المعارفها در نظر میگیرند و هر کلیدواژه آن را به یک یا چند شخص خبره و اهل فن میدهند تا یک یا چند مقاله برای آن بنویسند.
با این دیدگاه نگارنده بر آن شد تا نتیجه سالها تدبر قرآن و اندیشه در آیات آن را که با زحمتهای فراوان از برخی واژگان و مفاهیم ویژه قرآن کریم فهمیده و درک کرده که دیگران به آنها دست نیافته اند، در این دانشنامه گرداوری کند و به آگاهی دیگران برساند بلکه راهی باز شود تا دیگر حقایق قرآن که هنوز ناشناخته اند به جهانیان شناسانده شوند و قرآن کریم هدایتگر دانشمندان علوم مختلف قرارگیرد و کارایی خود را بیش از پیش به همگان نشان دهد.
واژه ها و مفاهیمی که در پی میآیند گلچین شده آن واژه کاویهاست؛ که همگی در محیط مجازی وب موجودند. در این راستا امید است قرآن دوستان بیشتر با قرآن و مفاهیم آن آشنا شوند و قرآن پژوهان را نیز در پژوهشهایشان یاری رساند.
در این گرداوری بر مبنای فهرست زیر تاکنون شمار یکصدوده مفهوم ویژه مورد بررسی قرارگرفته و ممکن است در آینده بر غنای آن افزوده شود. به نظر میرسد جای این دانشنامه تاکنون خالی بوده و امید است برای همگان دلپذیر و اندیشه برانگیز باشد.
اولین نگارش و ویرایش: بهمن نودوچهار
آخرین ویرایش کامل، همراه با واژگان تازه: آبان نودوهفت
احمد شماع زاده
hmdshmzdeh@gmail.com
پیشنهادها:
کسانی که واژه ویژه ای به نظرشان میرسد اطلاع دهند تا مورد پژوهش قرارگیرد.
در صورتی که شخصی به فهم واژه ویژه ای دست یافته میتواند مطلب را بفرستند تا به نام خود او در این دانشنامه قرارگیرد.
فهرست مفاهیم ویژه قرآ ن کریم
آذان الانعام- آیه- ابواب السّماء- اثنتاعشرة عیناً- احضرت الانفس الشّح- ارض- ارضین السّبع- ازواجاً ثلاثه- اسباب السّماء- اکل المال- امانت و خیانت- امّ الکتاب- امام مبین- امّ من یّجیب- امّة وسطاً- انزل (در انزل لکم منالانعام ثمانیهازواج)- انعام- اوتاد- بحرالمسجور- بعداً ل...- بشر- بلدة طیّبة - بنی اسرائیل- تدبّر- تدلوا- تسبیح- تسع آیات- تمورالسّماء- ثانی أثنین- جناح (بال)- جاهدوا فینا- حبک- حکّام- حورالعین- خصیم- خلطاء- خنّس الجوارالکنّس- دابّة الارض- دحوالارض- ذوالقرنین- زوج و زوجین- زوجین اثنین- سئم (در لایسئم الانسان)- سبعاً شداداً- سبعاً من المثانی- سبع سموات- سبع طرائق- ستّة ایام- سدرة المنتهی- سلّّم یستمعون فیه- سماء- سموات العلی- سموات و الارض- سوءمن القول- شری- شعری- صابئین (صابئون)- صدف- صوراسرافیل- ضاق بهم ذرعاً- ضرباً فی الارض- طبقاً عن طبق- عبادک المخلصین- عدم- عدوٌ مّبین- عرش- غثاءً احوی- فرعون- فعّالٌ لما یرید (مبحث فعل الهی)- فقروالفحشاء- قرآن- قرآن مبین- قرن- کتابٌ حفیظُ - کتاب مبین- کرسی- کعبین- لدلوک الشّمس- مارجٍ مّن نّار- ما سکن فی الّیل و الّنهار- ما ملکت ایمانکم (ایمانهم)- متوسّمین- مزّقتم کلّ ممزّقٍ- مشارق- مشرقین و مغربین- معجزین و معاجزین- ملأالأعلی- من فی السّموات- مواقع النّجوم- موسعون- موسی- نارالسّموم- نأتی الارض- نبات- نجم- نسخ- نشوز- نضید- نطوی السّماء- هضیم- هوی- ولی و ولایت- یحرّفون الکلم عن مواضعه- یحیی- ید بیضاء- یفعل ما یشاء- یلج- یوم- یوم الخروج- یوم القیامه- یوم تبدلالارض
نظر به اینکه فایل دانشنامه بیش از ششصد کیلوبایت است و
بلوگسکای نمیتواند همه ظرفیت را درج کند؛ علاقمندان
میتوانند متن دانشنامه را که به تازگی ویرایش کامل شده در
نشانی زیر بیابند: https://www.academia.edu/10031889