هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

ظرافتها و دقایق آفرینش کیهان

ظرافتها و دقایق آفرینش کیهان


احمد شمّاع زاده

قل ائنکم لتکفرون بالذی خلق‌الارض فی یومین و تجعلون به انداداً ذلک رب‌العالمین(9) و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواءً للسائلین(10) ثم‌استوی الی‌السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتینا طائعین(11) فقضیهن سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زیّنّاالسّماءالدّنیا بمصابیح و حفظاً ذلک تقدیرالعزیزالعلیم(12)- سوره فصّلت

ترجمه: بگو آیا شما به کسی که زمین را در دو روز (مرحله) آفرید،‌ همانا کفرمی‌ورزید و برای او شریک قرارمی‌دهید؟ او پروردگار جهانیان است. و قرارداد در آن از بالایش، کوه‌ها را و برکت داد در آن، و منابعش را در آن قرارداد، در چهار دوره که برای پرسندگان یکسان است. سپس به آسمان پرداخت؛ و آن حالت گازی داشت. پس به آسمان (جهان ناپیدا) و زمین (جهان پیدا) گفت خواه‌ ناخواه ‹بیایید؛ آن دو گفتند با میل و رغبت آمدیم›. پس تمام‌کرد هفت آسمان را در دو مرحله و کارکرد هرآسمان را به آن وحی‌کرد. و آسمان دنیا را با چراغ‌هایی بیاراست؛ و نگاهداشت آن را. آن است اندازه‌گذاری آن بسیاربزرگوار بسیاردانا.


خداوند کریم در این آیات از هشت روز (دوره، مرحله) نام برده‌است. دو مرحله اول را با فعل «خلق» (آفرینش آنچه نبوده است.)، چهار مرحله را با فعل «جعل» (قراردادن و تعیین کردن)، و دو مرحله آخر را با فعل «قضیهن» (به اتمام رسانیدن) یادکرده‌است.


از به کارگیری این سه واژه در این آیات، متوجه می‌شویم که موضوع این آیات، روش و منش ساماندهی و سازماندهی کیهان، و نیز تقدم و تأخر در آفرینش بخشهایی از کیهان است، که در زیر به این دو مقوله میپردازم:

الف: روش و منش ساماندهی و سازماندهی کیهان

آیه‌های نهم و دهم، گویای این است که «زمین» و درنتیجه منظومه خورشیدی، و به احتمال زیاد کل جهان پیدا در دو مرحله آفریده شده اند؛ یکی آفرینش کلی آنها، و دیگری گذرکردن آنها از چهار دوران زمین‌شناسی؛ بویژه اینکه در آیه دهم از کوهها نام میبرد که زمین شناسان و دیرینه شناسان در حدود دویست سال پیش، با بررسی چین خوردگیهای روی زمین(کوهها)، متوجه شدند که روزگاری این کوهها کف اقیانوسها بوده اند. در نتیجه با بررسی آن‌ها به گذرکردن زمین از چهار دوران پی بردند که به دورانهای چهارگانه زمین شناسی شهرت یافته اند.

اگر کیهان‌شناسان بتوانند در آینده مشخص‌کنند که مثلاً کره مریخ نیز چهار دوران زمین‌شناسی را پشت‌سرگذاشته، مشخص می‌شود که منظور قرآن تنها زمین نبوده، بلکه کل منظومه خورشیدی را در نظر داشته و از این هم بالاتر، ممکن است همه سیّاره های مسکونی، این دورانها را پشت سر گذارده باشند. به احتمال بسیار زیاد عبارت سواءً للسائلین اشاره به همین موضوع دارد.

زیرا از یک سو ایجاد زمین ما خود وابسته و در گرو ایجاد منظومه‌ خورشیدی است و ایجاد منظومه خورشیدی مستلزم ایجاد دست کم کهکشان‌راه شیری است؛ اگر نگوییم همه کهکشانها.

از سوی دیگر طبق آیات نهم و دهم، در آغاز مایه‌های اولیه همه کهکشهانها آفریده شده‌؛ و پس از آفرینش اولیه، تنها ساماندهی و سازماندهی آن‌ها مد نظر خداوند بوده است که در دو آیه یادزهم و دوازدهم به سازماندهی کل کیهان در دو مرحله دیگر اشاره دارد. در آیه یازدهم می‌فرماید سپس به آسمان پرداخت درحالتی که گازی شکل بود. یعنی مایه‌های اولیه آسمانها و آنچه در آنهاست، از پیش آفریده شده، و به صورت دود، یعنی بی شکل و ناپایدار بودند. پس به زمین و آسمان گفت…

نکته: این گفت‌وگوی خداوند با آسمان و زمین، مانند گفت‌وگوی خداوند با فرشتگان در مورد آفرینش آدم، گفتمانی تکوینی است؛ مبتنی بر تعلق‌گرفتن مشیت‌الهی بر تحقق امری، و بازگوکردن دلایل امری از سوی خداوند کریم برای ما که بدانیم. و جمله‌های بیایید؛ آن دو گفتند با میل‌ورغبت آمدیم؛ مسلّم است گفتمانی زبانی نبوده است.

طبق دو آیه یازدهم و دوازدهم، در این مرحله از آفرینش کیهان، آسمان یعنی جهان ناپیدا و ناپایدار گازی شکل (انرژتیک) و زمین؛ یعنی جهان پیدای مادّی (ماتریال) وجود داشته اند؛ ولی هر دو بی‌سروسامان‌ بوده اند؛ و با این فرمان الهی گردهم و فراهم آمده‌اند؛ تا خداوند آنها را در دو مرحله به صورت آسمان-زمینهای هفتگانه سامان دهد و سازماندهی کند.

از آیه دوازدهم چنین برمیآید که سموات والارض یا کیهان،‌ یک «سیستم کلی» است که خود از هفت لایه یا سیستم کوچکتر (ساب سیستم) تشکیل شده است؛ به گونه‌ای که کارکرد هریک از آن‌ها از یکدیگر جدا بوده وخداوند کارکرد هریک را نیز در آنها تعبیه‌ کرده‌ و آنها را سروسامان‌ داده، تا کارهای خود را همچون یک سیستم فدرال، خود به انجام برسانند؛ بدون دخالت دست الهی، مگر در مواقع لزوم. برای آگاهی بیشتر در این زمینه به پژوهش کیهان سیستمی نه بعدی با نشانی زیر بازگشت شود: https://www.academia.edu/23026305


ب- تقدم و تأخر در آفرینش بخشهای کیهان، معجزه ای دیگر از قرآن:

خداوند از شکل ناپایداری از مایه‌های آفرینش اولیه که که گازی شکل بوده، زیر عنوان «دخان» برای مرحله‌ای یادکرده که در این مرحله زمین و به تبع آن منظومه خورشیدی و دیگر سیاره های مسکونی خارج از منظومه خورشیدی، آماده زندگی برای جانداران می‌شوند. این مرحله، مرحله سوم از مراحل ششگانه آفرینش است؛ بدان دلیل که خداوند در این مرحله در این سیّاره ها منابع و نیازمندیهای یک زندگی را در آن‌ها تقدیر (اندازه گذاری) کرده که گفته است:

بارک فیها و قدّر فیها اقواتها. برای آگاهی بیشتر درباره مراحل آفرینش، به مقاله مراحل ششگانه آفرینش با نشانی زیر بازگشت شود: https://www.academia.edu/6794868


این یک واقعیت است که اگر کسی همزمان با مطالعه قرآن، دانشهای روز را در زمینه‌های مهم زندگی امروزین پیگیری کند، به شگفتیهایی از قرآن پی میبرد که برای دیگران به هیچ وجه قابل درک و فهم و تفسیر و تعبیر نیست. نگارنده تجربه‌های بسیاری در این زمینه دارد که یکی از آن‌ها همین موضوعی است که برای بررسی و تبیین آن اقدام به نوشتن این مقاله کرده است.

در سطور بالا تأکید قرآن کریم بر گذرکردن زمین و امثال آن از چهار دوران را یاداور شدم که از نظر زمین شناسان به دورانهای چهارگانه زمین شناسی شهرت یافته اند؛ و این خود معجزه ای از قرآن کریم قلمداد میشود.

اکنون موضوعی دیگر شکافته و بررسی می‌شود که اگر معاندان قرآن، آن را فهمیده بودند و میدانستند که قرآن مدّعی آن شده است (در آغاز زمین آفریده شده و سپس کل کیهان آراسته شده است.) این ادعای قرآن را متناقض دانش و عقل قلمداد میکردند و خرده ها و نقد ها بر آن مینوشتند؛ و برخی از مسلمانان قرآن خوان نیز اگر میفهمیدند که چه میخوانند و موضوع این آیات چیست، آنان نیز اگر نه آشکارا در دل خود تهمتی بر قرآن میزدند:

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّیهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ ۚ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

او خدایی است که آنچه را که در زمین است برای شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت؛ پس بیاراست آن‌ها را به شکل هفت آسمان و او به هر چیزی بسیار آگاه است. (بقره: 29)


طبق این آیه که تأکیدی است از سوی خداوند بر آیات یازدهم و دوازدهم سوره فصلّت، در آغاز زمین، و پیشنیاز آن، منظومه خورشیدی و پیشنیاز آن، کهکشان راه شیری ایجاد شده‌اند و سپس آسمانهای هفتگانه یا بخشهای هفتگانه کیهان از سوی خداوند شکل گرفته اند.


در راستای مفهوم همین آیه، به یاد آورید نکته‌های بدیعی را که در سطور بالا آوردم:

در این مرحله از آفرینش کیهان، آسمان یعنی جهان ناپیدا و ناپایدار گازی شکل (انرژتیک) و زمین؛ یعنی جهان پیدای مادّی (ماتریال) وجود داشته اند؛ ولی هر دو بی‌سروسامان‌ بوده اند؛ و با این فرمان الهی گردهم و فراهم آمده‌اند؛ تا خداوند آنها را در دو مرحله به صورت آسمان-زمینهای هفتگانه سازمان دهد.

همین موضوع، به زبان کیهانشناسی:

«به‌تدریج نظم و ترتیب بر جهان حاکم‌شد. درست مثل قطره‌های آب که از تراکم ابر حاوی بخار تشکیل‌می‌شود، ذرات آشنای مواد همانند الکترون‌ها و پروتون‌های با تراکم، از تابش جداشدند. امواج صوتی در این مخلوط بی‌شکل جاری‌شدند و کم‌کم به آن شکل دادند.

ماده به تدریج کنترل کیهان را از دست تابش خارج … و پیروزی نهایی‌اش را مسلم ساخت و خود را از چنگ تابش رهاساخت. هم‌اکنون با انجام رصدهای بسیار دقیق تابش‌های باقی‌مانده، این دوران و پایان شگفت‌آور آن مورد کاوش قرارگرفته‌است

«… به‌ زبان کیهان‌شناسی گفته‌می‌شود جهانی را که ما امروز به این صورت می‌شناسیم (مجموعه‌ای از اجرام که توسط گستره بسیار وسیعی از فضا از یکدیگر جداشده‌اند.) از تحولات نسبتاً جدید محسوب می‌شود. اخیراً از این گونه آرایش‌ها به‌گونه‌ای روشمند، نقشه‌برداری شده‌است. مادّه از چندین میلیارد سال پیش تسلط خود را بر شتاب کیهانی ازدست‌داده‌است.»

(روزنامه شرق: 29 اردی‌بهشت 83)


برای داشتن درکی بهتر و بیشتر از نکته‌های کیهانشناسی بالا، به مهبانگ یا آغاز کار کیهان در قرآن با نشانی زیر بازگشت شود: https://www.academia.edu/11202947

این نکته‌های بدیع کیهانشناسی، که از دستاوردهای کم نظیر کیهانشناسان است، تأییدکننده آیات یازدهم و دوازدهم سوره فصلّت و آیه 29 سوره بقره هستند. از سوی دیگر نظر به اینکه قرآن کریم پیش از کیهانشناسان این حقیقت را آشکار کرده است، پس این آیات تأییدکننده کشف کیهانشانان امروز، در عصر تاریک شبه جزیره عربستان دیروز بوده اند.

با این برابرگذاری آیات قرآن و دستاوردهای دانش، یکی دیگر از معجزات کیهانشناسی قرآن کریم رقم میخورد؛ هرچند نباید از نظر دور داشت که این، اولین یا آخرین مورد از تأییدهای دانش و قرآن نسبت به یکدیگر نیست؛ بلکه نگارنده به عنوان کسی که بیشترین پژوهش را در زمینه کیهانشناسی قرآنی و نظری درطول زندگی خود انجام داده و موفق به کشف و پرده برداری از چند نکته‌ ظریف و ناآشکار کیهانشناسی شده است، اعلام میکنم:

معجزات کیهانشناسی قرآن کریم بسیارند و کیهانشناسان باید بدانند کیهانشناسی قرآنی همواره از آنان پیشی گرفته است؛ همانند معرفی شکل کیهان در قرآن، و اگر به آیات کیهانشناسی قرآن اهمیت بدهند، بسیار زودتر به مقاصد خود، و نکته‌های مهمی از آفرینش کیهان و شناخت آن خواهند رسید.


آری معارف قرآنی راهنمای خوبی برای اندیشمندان در همه زمینه هاست و اگر به قرآن ایمان داشته باشند، درمییابند که نکته‌های باریکتر از موی قرآن کریم همچنان بر تارک تاریخ علم میدرخشند.

بیست و چهارم فروردین 1400

احمد شمّاع زاده

آفرینش کیهان! در شش یا هشت «روز» (دوره)؟

آفرینش کیهان!

در شش یا هشت «روز» (دوره)؟


احمد شمّاع زاده


الف- مراحل ششگانه آفرینش کیهان در قرآن

قرآن کریم بر آفرینش کیهان در شش روز(دوره، مرحله) صراحت‌ دارد و در هفت آیه این موضوع را گوشزد می‌کند؛ مانند:

ان ربکم‌الله‌الذی خلق‌السموات والارض فی سته ایام ثم‌استوی علی‌العرش(اعراف: 54 و یونس: 3)

ترجمه: همانا پروردگارتان کسی‌است که کیهان را در شش دوره آفرید، سپس بر عرش چیره‌ گشت.


قرآن کریم در هیچیک از آیات مربوط به مراحل ششگانه آفرینش کیهان، این مراحل را شرح نداده؛ ولی از آنجا که خداوند در آیات بسیاری فرموده که همه چیز را در قرآن گردآورده‌ایم، با یاری جستن از او و هدایت او، شرح آن مراحل را یافتم و به پاس چنین هدایتی شکر او را بجای آوردم:

سوره اعلی پاسخگوی نیاز ما در این مقام بود. در این سوره خداوند سبحان مراحل ششگانه‌ای را بیان می‌کند که برای آفرینش گونه های متفاوت هستی اعمال کرده است، بدین صورت:

سبّح‌ اسم‌ ربک‌الاعلی الّذی خلق‌ فسوّی والّذی قدّر فهدی والّذی‌ اخرج‌المرعی فجعله غثاءَ احوی

ترجمه‌: ای پیامبر تسبیح کن نام پروردگارت را که برتراست. کسی که آفرید، پس تسویه کرد. کسی که تقدیر کرد، پس هدایت نمود. کسی که گیاه سبز‌ را (از زمین) بیرون آورد، پس آن را خاشاک تیره ای گردانید.

در این سوره چرا و به چه منظور خداوند پیامبرش را امر به تسبیح می‌کند و آنهم از طریق اسم او؟ بدیهی است که موضوع مهمی را می‌خواهد یادآورشود که مربوط به «اسم» اوست و آن چیزی جز آفرینش هستی نیست. نام خداوندگار بلندمرتبه‌ای که اهل دل، با مقام و نقش «اسم» او در آفرینش هستی، هم در قرآن و هم در دعاها همواره مواجه‌شده‌اند، چنانکه در دعای نور آمده است.

خداوند کریم پس از امر به تسبیح، مراحل ششگانه آفرینش را یک به یک بازمی‌گوید؛ یعنی به این دلایل مهم، باید خداوند را تسبیح کرد: خلق فسوی، قدر فهدی، اخرج المرعی، فجعله غثاء احوی

ب- روشنگری در مورد مراحل ششگانه:

1 و2- خلق و تسویه: حضرت علی علیه‌السلام درباره این دو مرحله می‌فرماید:

طبق فرمانش تمام گشت خلقت او… (اشاره به کن وجودی دارد) پس کجی‌های اشیاء را راست گردانید و حدودشان را واضح و روشن قرارداد.(11)

مرحله تسویه، مرحله طراحی و سازماندهی است. می‌دانیم که هر پروژه‌ای با بررسی تمام جوانب، ابتدا طراحی می‌شود و سپس برنامه‌ریزی و پس از آن به‌اجرادرمی‌آید. خداوند کریم پروژه آفرینش را در مرحله تسویه، طراحی می‌کند.

3- تقدیر یا مرحله اندازه‌گذاری برای آفرینش:‌ یعنی تعیین اندازه‌های ویژه و حدود معین در ذات و صفات و افعال اشیاء، که از آن حدود و اندازه‌ها خارج نشوند و تجهیز آنها به اندازه‌هایی که مناسب آنهاست.(12)

4- هدایت: یعنی اشیاء با هدایت ربانی تکوینی به سوی آنچه که برای آنها تقدیرشده، و به نحوی که تقدیرشده، به سیروسلوک بپردازند.(13) در این زمینه،‌ آیه‌ دیگری وجود دارد که بسیار کارساز دارد:

الاّیسجدوا لله‌الذی‌ یخرج الخبأ فی‌السّموات والارض(نمل: 25)

ترجمه: آیا سجده‌ نمی‌کنند برای خداوندی که بیرون می‌آورد پنهانی را در آسمان‌هاوزمین(کیهان)؟

یعنی این کار خداوند آنچنان ارزشمند است که باید همواره به خاطر آن بر خداوند سجده‌کرد.

5 و 6: متأسفانه حتا تفاسیر جامع و معتبری همچون «‌المیزان» و «مجمع‌البیان» در مورد دو آیه الذی اخرج‌المرعی فجعله غثاءً احوی ساکت مانده‌اند و تنها همان معنای ظاهری را توضیح مختصری داده‌اند. درصورتی‌که معنای تفسیر پرده‌بردای از بطون مختلف قرآن و یافتن بطن‌های دیگر است، اگر که بتوانند. مسلم است که این دو آیه نیز به سیاق دو آیه پیش از خود، به خلق و ایجاد مربوط و پیوسته‌اند.

بنابراین با تدبر در این آیات، در ورای معنای ظاهری این دو آیه، یعنی کسی‌که گیاه را رویانید، پس آن را به خاک‌وخاشاک تیره تبدیل کرد، می‌توانیم معناهای کلی‌تری را بیابیم.

در اینجا به سه مورد کلی اشاره می‌شود که با تدبر و اندیشه فراوان در این دو آیه صورت گرفته:

یکی، مطلق چیزی را از درون چیز دیگری بیرون کشیدن و موجود تازه‌ای ایجاد کردن است؛ که جز خداوند متعال کسی قادر به چنین کاری نیست. و سپس ایجاد تغییرات و حالات مختلف در موجود تازه، به نحوی که آن را از صورت اولیه کاملا خارج کرده و به صورتی دیگر درمی‌آورد.

به عبارت دیگر، خداوند سبحان با ایجاد تغییر در اجزاء اشیاء، به تغییر در ماهیات آنها می‌پردازد و از جماد، گیاه به وجود می‌آورد. و سپس با ایجاد تغییری دوباره در اجزای موجود تازه، به تغییر در اعراض می‌پردازد، طراوت و رنگ علف تازه را از آن میگیرد و به «خاشاک تیره» که جزء جمادات است مبدل می‌سازد.

دوم‌، خداوند سبحان می‌خواهد با این کلمات بسیار ساده اخرج المرعی فجعله غثاءً احوی به ما بگوید در این مرحله شرایط به‌ وجود آمدن گیاه و دیگرجانداران را که همانا وجود نور، اکسیژن، آب و دیگر شرایط است، فراهم آورده و باز با تغییر آن مواد و شرایط، در کار خشک‌ و تیره و تار کردن پدیده‌هاست. پروردگار سبحان، بدین ترتیب می‌خواهد تفهیم کند که:

همه چیز در تغییر و تحول است جز ذات او که ثابت و لایتغیر است و همه چیز رو به تیرگی می‌رود جز او که نور کیهان و مافیهاست.(الله نورالسموات والارض)

سوم، خداوند کریم پس از خلق کائنات از خلق و بدع دست‌نکشیده و دائما به ایجاد و تغییر می‌پردازد و به قول خودش کل یوم هو فی شأن؛ و کیهان و ما فیها را چه ستارگان عظیم، چه گیاهان، چه جانوران، چه جنها، و چه انسانها را همواره و هر روزه زنده می‌کند و می‌میراند و بدین منوال رو به تکامل و توسعه به‌پیش‌می‌برد. مگر او خود نمی‌گوید که او یبدء و یعید و فعال لمایرید است؟

ج- بررسی ادعاهای مشرکان و معاندان قرآن در مورد این آیات

این بود شرح مراحل ششگانه آفرینش یا آفریدن کیهان و آـنچه در آن است، در شش دوره یا مرحله؛ ولی چند سالی است که معاندان قرآن و خداناباوران، آفرینش هستی در شش روز را که مورد تأیید عهد عتیق (تورات) و مسیحیان نیز هست، دستاویزی برای به چالش کشیدن ادیان و کتاب‌های آسمانی از جمله قرآن، قرارداده اند.

اولین دلیلی که به منتقدان جرأت جسارت به کلام الهی را داده و معاندان را به خود غره کرده، این است که هیچ مفسّر و متفکری تاکنون چنان تفسیر مستدلّی از مراحل ششگانه آفرینش را بیان نکرده که در بالا به آن پرداخته شد.

دومین دلیل این است که برخی از مفسران بی‌سوادی که تعقلی در کلامشان نیست، احتمالاً به پیروی از برخی پدران کلیسا، داستانهایی در مورد این شش روز! نقل کرده و یا از خود بافته اند!!

ادعای اول: برخی از این معاندان، چه در دنیای مسیحیت و چه در جهان اسلام، با نسبتهای ناروا به ادیان و قرآن، که نتیجه بیسوادی و نادانی آنهاست، آب را گل آلود میکنند و سپس از این آب گل آلوده، برای منحرف کردن افکار جوانان نسبت به ادیان و قرآن، ماهی مقصود را میگیرند و با عنوان کردن اینکه منظور از یوم یا روز، همین روز زمینی 24 ساعته است، ادیان و کتاب‌های آسمانی را مسخره میکنند؛ که یا نشان از حماقت آنان دارد و یا آگاهانه قصد تحقیر کتاب‌های آسمانی را دارند.

واژه یوم در زبان عربی به معنای دوره است و نه روز. روز که ضد آن شب است، در زبان عربی نهار عنوان دارد؛ و بدان دلیل روز زمینی نیز یوم خوانده شده که معادل یک دوره گردش زمین به دور خود است. بدین ترتیب یوم برای کره مریخ 88 روز ماست و به همین گونه هر سیاره ای یومی یا روزی یا دوره ای دارد.

بدین ترتیب اگر کسی معاند نباشد، متوجه میشود که یوم یعنی دوران و مرحله و نه روز زمینی. چنانکه آیاتی در قرآن وجود دارد که مثلاً درباره روز یا دوره قیامت میگوید یوم کان مقداره خمسین الف سنة دوره قیامت برابر است با پنجاه هزار سال (زمینی شما). معارج: 4


ادعای دوم: عده دیگری از معاندان قرآن، آیات هفتگانه ای که میگویند کیهان در شش مرحله و دوره آفریده شده‌اند را باز هم با بیدقّتی و بیسوادی خود و یا عناد خود با قرآن، متناقض آیات نهم تا دوازدهم سوره فصّلت میدانند و بدین وسیله میخواهند بگویند تناتقض در قرآن فراوان یافت میشود.

امکان دارد همان دلایلی را که برای توجیه ادعای اول آنان آوردم، در این مورد نیز صدق کند؛ یعنی عمل‌کرد مفسران و پژوهشگران قرآنی. در هر صورت این ادعای آنان نیز با استدلالهایی که در پی خواهدآمد رد می‌شود. چهار آیه سوره فصلت:

قل ائنکم لتکفرون بالذی خلق‌الارض فی یومین و تجعلون به انداداً ذلک رب‌العالمین(9) و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواءً للسائلین(10) ثم‌استوی الی‌السماء و هی دخان فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتینا طائعین(11) فقضیهن سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زیّنّاالسّماءالدّنیا بمصابیح و حفظاً ذلک تقدیرالعزیزالعلیم(12)

ترجمه: بگو آیا شما به کسی که زمین را در دو روز (مرحله) آفرید،‌ همانا کفرمی‌ورزید و برای او شریک قرارمی‌دهید؟ او پروردگار جهانیان است. و قرارداد در آن از بالایش، کوه‌ها را و برکت داد در آن، و منابعش را در آن قرارداد، در چهار دوره یا مرحله که برای پرسندگان یکسان است. سپس به آسمان پرداخت. و آن حالت گازی داشت. پس به آسمان (جهان ناپیدا) و زمین (جهان پیدا) گفت خواه‌ ناخواه ‹بیایید؛ آن دو گفتند با میل و رغبت آمدیم›. پس تمام‌کرد هفت آسمان را در دو مرحله و کارکرد هرآسمان را به آن وحی‌کرد. و آسمان دنیا را با چراغ‌هایی بیاراست؛ و نگاهداشت آن را. آن است اندازه‌گذاری آن بسیاربزرگوار بسیاردانا.

رد ادعای معاندین قرآن:

خداوند کریم در این آیات از هشت روز (دوره، مرحله) نام برده‌است. دو مرحله اول را با فعل «خلق»، چهار دوره را با فعل «جعل». و دو مرحله را با فعل «قضیهن» یادکرده‌است.

از به کارگیری این سه واژه در این آیات، متوجه می‌شویم که اصولاً این آیات مربوط به مراحل ششگانه آفرنیش کیهان نمیشوند، بلکه مربوط می‌شوند به چگونگی سازمان یافتن مراحل ششگانه آفرینش کیهان و شرح برخی جزئیات آن؛ بدین ترتیب:

اگر بخش دوم آیه نهم (و تجعلون به انداداً ذلک رب‌العالمین) را از آن حذف کنیم، آیات نهم و دهم چنین میشوند: خلق‌الارض فی یومین و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواءً للسائلین (ترجمه: آفرید زمین را در دو مرحله و قرارداد در آن از بالایش، کوه‌ها را و برکت داد در آن، و منابعش را در آن قرارداد، در چهار دوره که برای پرسندگان یکسان است.)

این دو آیه مربوط می‌شوند به «زمین» در دو مرحله، یکی آفرینش کلی آن، و دیگری گذرکردن آن از چهار دوران زمین‌شناسی؛ بویژه که در آیه دهم از کوهها نام میبرد که زمین شناسان و دیرینه شناسان در حدود دویست سال پیش با بررسی چین خوردگیهای روی زمین یعنی کوهها، متوجه شدند که کوهها روزگاری کف اقیانوسها بوده‌اند؛ و در آن‌ها چهار دوره را تشخیص دادند که به دورانهای چهارگانه زمین شناسی مشهور شدند.

قرآن کریم هزارودویست سال پیش از کشف زمین شناسان، در این آیات به این موضوع پرداخته و گفته است که زمین (و احتمالاً منطومه شمسی) چهار دوران را پشت سر گذاشته‌اند تا به صورت کنونی درآمده اند. (این هم معجزه دیگری از کیهانشناسی قرآنی)

اگر کیهان‌شناسان بتوانند در آینده مشخص‌کنند که مثلاً کره مریخ نیز چهار دوران زمین‌شناسی را پشت‌سرگذاشته، مشخص می‌شود که منظور قرآن تنها زمین نبوده، بلکه کل منظومه خورشیدی را در نظر داشته و از این هم بالاتر، ممکن است همه جهانهای مسکونی این دورانها را پشت سرگذارده اند. به احتمال بسیار زیاد، عبارت سواءً للسائلین اشاره به همین موضوع دارد.

پرسش: با پذیرش اینکه کیهان در شش مرحله آفریده‌ شده، پس چرا در این آیات از چهار مرحله آن سخن‌رفته‌است؟

پاسخ: کیهان در شش مرحله آفریده‌شده، چنانکه جانداران نیز این شش مرحله‌ را گذرانده و میگذرانند؛ ولی خداوند در اینجا از همه آن مراحل یادنکرده؛ بلکه تنها از پیدایش جهان پیدا و سامان یافتن آسمان‌های هفتگانه (هفت لایه حلزون کیهانی) یادکرده‌است. با توجه به مراحل آفرینش که در مهبانگ یا آغاز کار کیهان در قرآن آمد:

مرحله اول مهبانگ، «خلق» است؛ یعنی آفرینشی کلی در لحظه‌ای بسیار جزئی.

در مرحله دوم (تسویه)، کیهان طراحی می‌شود و جهان ملکوت شکل‌می‌گیرد.

در مرحله سوم (تقدیر)، جهان پیدا از جهان پنهان و با واسطه جهان ملکوت ایجاد می‌شود؛ و اندازه هایش در آن و اجزاء آن قرار داده میشود: جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدّر فیها اقواتها

در مرحله چهارم (هدایت)، از انرژی باقی‌مانده که همچون گاز بسیار ناپایدار بوده، هفت آسمان (لایه های حلزون کیهانی) به گونه‌ای پایدار و منسجم، شکل‌می‌گیرند.

در مرحله پنجم (اخرج‌المرعی)، شکلگیری سیستم کیهانی با هفت سیستم کوچک‌تر(Subsystem) که هر کیهانک آن دارای ویژگی‌ها و کارکردهای ویژه خود است. (سیر صعودی کیهان)

در مرحله ششم (غثاءً احوی)، رکود سیر صعودی و آغاز سیر نزولی کیهان و اجزای آن.

(زایش‌ و مرگ دائمی ستارگان، گیاهان، جانداران، و جانداران ناطق)

بنابراین مشخص‌می‌گردد، دو مرحله‌ای را که خداوند در این آیات از آنها یاد نکرده، مرحله اول و ششم بوده‌است؛ که چون منظور خداوند در این آیات تقدم و تأخر در آفرینش و ساماندهی آن بوده، تکرار همه مراحل آفرینش لزومی نداشته است.

بیست و دوم اسفندماه نودونه - احمد شمّاع زاده