هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

کیهان، سیستمی 9 بعدی

کیهان، سیستمی 9 بعدی


احمد شمّاع زاده


نکته: کسانی که مایلند این پژوهش را به دوستان انگلیسی زبان خود معرفی کنند، میتوانند از ترجمه مختصر آن در لینک زیر بهره برداری کنند:

https://www.academia.edu/23710171/The_Universe_a_Nine_Dimensions_System

در گفتار سازمان کیهان در قرآن، دانستیم که کیهان سه بخش دارد،‌ و هر بخش‌ چگونه در ارتباط با دو بخش دیگر قرارمیگیرد؛ و با توجه به گفتار شکل کیهان در قرآن دانستیم که شکل ساختاری کیهان حلزونی است. اما موضوعی که در این گفتار به آن میپردازیم این است که این سه بخش در حلزون کیهانی چه جایگاهی را دارا هستند، و کل حلزون کیهانی با توجه به این سه بخش چگونه ساختاری را شکل میدهند، و ویژگیهای این ساختار چیست؟


مقدمه اول: تنها آیه‌ای که ساختار کیهان را تا اندازه ای مشخص‌می‌سازد، آیه آخر سورة طلاق است که می‌فرماید: الله‌الذی خلق سبع سموات و من‌‌الارض مثلهنّ یتنزّل‌الامر بینهنّ لتعلموا ان‌الله علی کل شیء قدیر و ان‌الله قد احاط بکلّ شیء علماً

ترجمه‌: خداوند کسی‌است که آفرید هفت آسمان را و از زمین نیز مانند آنها را. کار در میان آنها پایین می‌آید(مقررمیشود) تا بدانید همانا که خداوند بر هرچیزی توانا و همانا خداوند به‌درستی به هرچیزی احاطة علمی دارد.

با این آیه دیدگاه ما از ساختار کیهان دگرگونه‌می‌شود؛ و متوجه‌می‌شویم که هفت آسمان به همراه خود هفت زمین(بخش‌های پیدا) دارند؛ یعنی آسمان- زمین های هفتگانه ای وجود دارند. از سوی دیگر اگر بخواهیم مفاهیم بخشی از دعایی را که معمولاً در قتوت نماز خوانده میشود و از معصوم روایت شده، در این موضوع دخالت دهیم، این آیه مفهومتر میشود و تصور ما را از حلزون کیهانی کاملتر میکند:

رب السّموات السّبع و رب الارضین السّبع و ما فیهنّ و ما بینهنّ و رب العرش العظیم

ترجمه: پرودگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار زمینهای هفتگانه و آنچه در آنهاست و آنچه میان آنهاست و پروردگار عرش با عظمت.

در تشریح تصوری که این عبارتها بویژه عبارت و ما بینهن به ذهن ما متبادر میسازند، باید گفت بخشهایی از کیهان که چیستی و چگونگی آنها برای انسان امروزی هنوز پوشیده است، آسمان- زمین های هفتگانه را کاملا از یکدیگر مجزّا میسازند. به منظور سادگی فهم و نگارش، از این پس، هر یک از آسمان- زمین ها را کیهانک(مینی یونیورس) مینامیم.

مقدمه دوم: از آنجا که از آغاز آفرینش، جای و گاه یا مکان و زمان با هم ایجاد شده و کیهان پویا را شکل داده اند؛ پس سخن گفتن پیرامون کیهان همواره باید همراه با جایگاه (فضا - زمان) یا سپیس تایم باشد. به عبارتی ساده تر نمیتوان از جایی از کیهان سخن گفت بی آنکه زمانی را برای آن در نظر نگیریم. یعنی این دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند و سخن گفتن از یکی از آنها بیهودگی است، و ره به جایی نخواهیم برد. و نیز میدانیم که:

  • حلزون کیهانی هفت لایه دارد.

  • این لایه ها با پوسته ای سخت، روی یکدیگر قرار گرفته اند.

  • آیه 12 سوره فصّلت آیه محکمه ای است که ذهن ما را در این زمینه به نکته ای مهم و دقیق میکشاند؛ و آن اینکه هرچند چگونگی حد فاصل لایه ها بر ما پوشیده است، ولی هر یک از این لایه ها کارکردهای جداگانه ای دارند و باید این نکته را در نظر بگیریم تا شناختمان از ساختار کیهان کامل شود. آیه چنین است:

فقضیهن سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها و زینّا السماء الدّنیا بمصابیح

ترجمه: پس تمام‌ کرد هفت آسمان را در دو مرحله؛ و کارکرد هر آسمان را در آن نهادینه ‌کرد و آسمان دنیا را با ستارگان زینت بخشید.

نتیجه آنکه:

حلزون کیهانی سیستم کاملی است که هفت لایه یا سیستم کوچکتر و یا سابسیستم (کیهانک) دارد؛ که این سابسیستمها با توجه به مقدمه اول، نه تنها از نظر موجودیت کاملاً از یکدیگر جدا هستند، بلکه از نظر کارکرد نیز از یکدیگر جدا بوده و خداوند کریم کارکردها و وظایف هر کیهانک را نیز در آن تعبیه و نهادینه ‌کرده‌، تا از کیهانکهای پیش یا پس از خود بینیاز باشد، و کارهای درون سیستمی خود را، خود مستقلاً انجام دهد.

برای داشتن تصویر و تصوری شبیه به واقعیت در ذهن خود، لاک سه بعدی یک حلزون طبیعی را درنظرآورید که دارای هفت لایه باشد(البته در جهان ما چه در طبیعت و چه در صنعت، هیچگاه حلزونی به وجود نیامده که هفت لایه داشته باشد). این لاک سه‌بعدی، مانند یک آب‌نما (اکواریوم)، باید به گونه‌ای شفّاف باشد تا بتوانیم هرچه را که در درون آن است، آشکارا ببینیم. در این صورت در هر یک از لایه‌های آن، لکّه‌های روشنی (کهکشان‌هایی) را می‌بینیم که بخش بسیار کوچکی از هر لا‌یه را تشکیل‌می‌دهند، (روی‌هم‌رفته، چهاردرصد حلزون کیهانی) و دیگر بخش‌های هر‌ لایه که عمده حجم هر لایه را شکل‌می‌دهند، (روی‌هم‌رفته، 96 درصد حلزون کیهانی) سیاه و نادیدنی هستند. به قول نویسنده‌ای جرم درخشنده اعضای این خوشه‌های کهکشانی در اقیانوسی از ماده تاریک غوطه‌ورند.



لایه هفتم که معمولاً از همه لایه‌ها گسترده‌تر و مسطح تر است، جهان دیدنی ما را شکل میدهد. هرچه لایه‌های حلزون کیهانی پایین‌تر، یعنی به مرکز حلزون کیهانی نزدیکتر باشند، دارای حجمی کمتر، ولی پیچش، گرانش و چگالی بیشتری هستند؛ درنتیجه زمان کندتر میشود؛ تا به مرکز یا هسته برسد. در مرکز حلزون کیهانی چگالی بینهایت است؛ در نتیجه حرکتی وجود ندارد و زمان صفر است.

بدین ترتیب متوجه میشویم که هر لایه از حلزون کیهانی یک سابسیستم یا کیهانک است که ابعادی از کیهان را با جایگاه یا سپیس تایم ویژه، در خود جای داده است.

پس آنچنانکه از زمان اینشتاین تاکنون تصور میشد، چنین نیست که جایگاه یا سپیس تایم یگانه ای بر سیستم کیهانی حاکم باشد؛ بلکه هفت سپیس تایم وجود دارد؛ و کیهان در بخشهای مختلف خود، دارای ابعاد گوناگونی است. در این نظریه، عبارت بعد چهارم زمان است جایگاهی ندارد؛ بلکه زمان در همه هفت کیهانک وجود دارد؛ ولی با کندی یا سرعتی متفاوت.

آیا ممکن است دیگر کیهانکها مسکونی باشند؟

جدا از دیگر نوشته ها و پژوهشها، در پژوهش جن موجود که از نو باید شناخت، و نیز در جهانهای موازی در قرآن، پیرامون فهم درست آیه رب المشرقین و رب المغربین، شرح نسبتاً فراگیری آمده است که نشان میدهد در دیگر کرات، موجوداتی ناطق و مسئول وجود دارند. ولی به تازگی متوجه نکته ای ظریف و مهم در برخی آیات سوره طه شده ام. این سه آیه به ما میگویند که نه تنها در دیگر کرات و سیاره ها، بلکه در دیگر کیهانکها نیز موجوداتی زندگی میکنند که در روز بازپسین مسئول اعمال خویشند و زمان کیهانکی که در آن زندگی میکرده اند با زمان کیهانکهای دیگری که در آنها نیز موجودات ناطق و مسئول زندگی میکرده اند متفاوت است:

یوم ینفخ فی الصور و نحشرالمجرمین یومئذ زرقاً(102) یتخافتون بینهم ان لبثتم الا عشراً (103) نحن اعلم بما یقولون اذ یقول امثلهم طریقهَ ان لبثتم الا یوماً(104) - طه

روزی که در صور دمیده شود، (فراموش نکنیم که دمیده شدن در صور برای همه هفت لایه کیهان است و نه بخشی از آن.) و برمیانگیزانیم مجرمین را در چنین روزی که هاج و واج شده اند! میان خود، زیر لب میگویند بیش از ده روزی را نگذراندیم. ما آگاهتریم به گفتار آنان؛ در حالی که آنهایی که در طریقه(لایه) برتر یا بالاتری از طریقه اینان قرارداشته اند، میگویند ما نگذراندیم مگر روزی را.


با توجه به آیه ای که میگوید ولقد خلقنا فوقکم سبع طرائق(مؤمنون: 17)، منظور از امثلهم طریقهَ این است که در طریقه یا کیهانک برتری در حلزون کیهانی قرار دارند، و از مرکز حلزون دورترند.


بدین ترتیب مشخص میشود که هم اکنون موجوداتی ناطق و مسئول، در کیهانکهایی زندگی میکنند که زمانشان نسبت به زمان کیهانک پیش از خود، ده برابر تندتر و نسبت به زمان کیهانک پس از خود، ده برابر کندتر است!!


بدین ترتیب، اگر کیهانک هفتم را X فرض کنیم، میتوانیم پیرامون کندی و تندی زمان در هفت لایه حلزون کیهانی و سپیس- تایم (جایگاه) آن‌ها، این نتایج را بگیریم:

کیهانک ششم = X ضرب در 10

کیهانک پنجم = X ضرب در 100

کیهانک چهارم = X ضرب در 1000

کیهانک سوم = X ضرب در 10000

کیهانک دوم = X ضرب در 100000

کیهانک اول = X ضرب در 1000000


پس نتیجه میگیریم که زمان در اولین لایه کیهان، یک میلیون بار کندتر از کیهانک ماست.


این آیات نیز نشانده آن است که تفاوتهای زمانی نسبتاً کم مربوط به سیاره های متفاوت در منظومه خورشیدی باشد:


خداوند در سوره مؤمنون آیات 112 و 113 نیز پرسش و پاسخی را مطرح میفرماید:

کم لبثتم فی الارض عدد سنین؟ قالوا لبثنا یوماً او بعض یوم(چند سال را در زمین گذراندید؟ میگویند: گذراندیم به اندازه روزی یا بخشی از یک روز را.)


و یوم یحشرهم کان لم یلبثوا الّا ساعة من النّهار یتعارفون بینهم (یونس: 45)

و روزی که برمنانگیزیم آنان را، گویی درنگ (زندگی) نکرده‌اند مگر ساعتی از روز را که در میان خود شناخته شده بود.

کیهانکها و ابعاد آنها:

با توجه به اینکه ما در کیهانکی سه بعدی زندگی میکنیم، پس میتوانیم کیهانکهای هفتگانه و ابعادی را که دارند، بدین گونه طبقه بندی کنیم:

آسمان(کیهانک) هفتم که نزدیکترین کیهانک به هسته حلزون کیهانی است، دارای نه بعد است. ناظری که در آن قرار داشته باشد، تنها یک مرحله از خداوند پایینتر است و میتواند نظاره گر ناظران یا چیزهایی باشد که در لایه ها یا کیهانکهای پایینتر قرار گرفته اند؛ ولی ناظران کیهانکهای پایینتر نمیتوانند او را ببینند. این کیهانک دارای بشترین پیچش، جرم و چگالی نسبت به کیهانکهای بعدی است؛ ولی دارای پیچش، جرم و چگالی کمتری نسبت به هسته حلزون کیهانی است.

کیهانک ششم دارای هشت بعد است؛ و کسی که در این کیهانک واقع شده باشد، میتواند نظاره گر کسانی و چیزهایی باشد که در کیهانکهای پایینتر قرار دارند. و به همین ترتیب:

کیهانک پنجم دارای هفت بعد، کیهانک چهارم دارای شش بعد، کیهانک سوم دارای پنج بعد، کیهانک دوم دارای چهار بعد؛ و کیهانک آخر که جهان ما یا به قول قرآن سماءالدنیا باشد دارای سه بعد، یا سه بعدی است. جلّ الخالق!!

بدین ترتیب، سیستم قرآنی کیهان، نه تنها نسبیت خاص اینشتین را تأیید میکند بلکه آن را اصلاح کرده، و کاملتر و واقعی تر به جهانیان عرضه میدارد.

پوستة حلزون کیهانی، همه آفرینش را در خود جای داده است. هراندازه که این حلزون گسترش‌ ‌یابد، جایگاه یا فضا ـ زمان در تمام سیستم به نسبت، گسترش می‌یابد.


بحثی مهم و خواندنی پیرامون ویژگیهای آسمان هفتم

برای آسمان یا کیهانک هفتم ویژگیهایی از سوی رسول اکرم(ص) در سفر فضائی(معراج) ایشان در روایات نقل و بر شمرده شده که شایسته است در این گفتار به آنها اشاره شود:

یک- جبرئیل که تا آسمان ششم همراه رسول اکرم بوده در این مرحله از همراهی باز میماند. این جهان که نور در نور است در مرحله ای چنان والا قرار دارد که حتا جبرئیل که مایه اولیه اش نور است نمیتواند به آن راه یابد.

دو- برای رسیدن به لقاءالله حتا رسول اکرم نیز نمیتواند از آسمان هفتم بالاتر رود. در نتیجه خداوند که در افق اعلی(و هو بالافق اعلی) است برای اولین و آخرین بار نزول اجلال میکند: ثم دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی(نجم: 7-8-9) یعنی آنقدر به یکدیگر نزدیک شدند، همچون دو کمانه که به یکدیگر پشت کنند. یعنی تنها یک نقطه با هم فاصله داشتند.

سه- پیامبر اکرم در آسمان هفتم به درختی سمبلیک میرسد که نامش سدرة المنتی است. این درخت در احادیث و روایات ویژگیهایی دارد که به شناخت ما از آسمان هفتم یاری میرساند:

  • از نامش مشخص میشود که در انتهای کیهان قرار داشته که درخت سدر نهایی نامیده شده است. و آن را بسیار بزرگ و عظیم وصف کرده اند.

  • درخت سدر چنانکه از دیگر آیات قرآن نیز بر میآید، درختی برای ثمر دهی نیست و تنها زیبایی و سایه دارد. و از آنجا که برگهایش از نظر لطافت و پهنا به گوش فیل تشبیه شده، به نظر میرسد درختی واقعی نبوده بلکه سمبلیک باشد.

  • این درخت را نورهایی شگفت انگیز که تنها یک مرحله با نور بیواسطه خداوند فاصله دارند، میپوشانند که وصف کردنی نیست و در قرآن هم تنها اشاره ای به آن شده است.

  • در وصف کارکرد این درخت روایتهای بسیاری نقل شده(دستکم ده روایت) که همه آنها در اینکه چه چیزهایی به آن منتهی میشود اختلاف دارند ولی وجه اشتراکشان این است که همه چیز به آن منتهی میشود وبهترین این روایتها از ابن مسعود است:

و الیها ینتهی ما یعرج من الارض فیقبض منها و الیها ینتهی ما یهبط به من السماء و در نقلی دیگر از وی:

ینتهی الیها کل ما یهبط من فوقها و یصعد من تحتها.(هرانچه از بالایش بر آن فرود آید و هرانچه از پایینش به سوی آن صعود کند، به آن منتهی میشود.)

و از آنجا که این درخت ریشه اش در آسمان ششم بوده و نمودش در آسمان هفتم است، به این نتیجه میرسیم که آسمان هفتم طبیعتی همچون دیگر کیهانکها ندارد؛ و این درخت سمبلیک رابطی است میان آسمانهای پایینتر با آسمان هفتم. ولی رابطی ویژه و عظیم که همچون یک درخت واقعی عظیم عمل میکند؛ و کارکردش سیرکولیشنی برای تبدیل و تبادل مواد و انرژیهاست. یعنی همان گونه که تمام درختها اکسید کربن میگیرند و اکسیژن پس میدهند و مواد خام را میگیرند و میوه به بار میآورند، این درخت سمبلیک نیز واسط میان کیهانکهای پایینتر با کیهانک هفتم است؛ و رابطی است برای بده بستان میان آنها؛ و از آنجا که با عرش الهی که منبع تغذیه کیهان است فاصله چندانی ندارد، میتوان از آن به عنوان سوپاپ اطمینان یادکرد که چون کیهانکهای پایینتر نمیتوانند مستقیما انرژی عرش را دریافت کنند(از شدت چگالی و سنگینی و...)، این درخت پس از تلطیف و تعدیل انرژیهای دریافتی آنها را برای کاربری در کیهانکهای پایینتر آماده میسازد.

اینکه در روایات آمده از زیر این درخت چهار جریان جاری است(دو جریان آشکار و دو جریان پنهان)؛ و اینکه رسول اکرم در آنجا جبرئیل را بر صورت و مایه اولیه ای دید که از آن ساخته شده بود، نتیجه میگیریم که این چهار جریان منشأ اولیه چهار نیرویی هستند که فرشتگان از آن به وجود آمده اند(طبق آیات قرآن)؛ و دانش فیزیک نو به این چهار نیرو دست یافته است. پس مشخص میشود که آفرینش با آفریدن این چهار نیرو آغاز شده است؛ که دو نیروی پنهان عبارتند از گرانش و الکترومگنتیک و دو نیروی آشکار عبارتند از برهمکنش ضعیف و برهمکنش قوی.

الحمدلله الذی هدینا لهذا و ماکنا لنهتدی لولا ان هدینا الله


نگارش و ویرایش: اسفندماه نودوچهار

ویرایش دوم: دیماه نودوشش

احمد شمّاع زاده

بافت کیهانی، یا شکل درونی کیهان

بافت کیهانی، یا شکل درونی کیهان

 

یاداوری چند نکته:

یک- خداوند کریم از آوردن اعجازهای قرآنی تنها منظورش آوردن اعجاز نیست؛ بلکه همواره نکاتی را در اعجازهای قرآن آورده که ما باید به پژوهش در مورد آنها بپردازیم؛ نه اینکه صبر کنیم نکته ای را دانش روز به آن برسد و ما بگوییم که قرآن کریم هزاروچهارصد سال پیش این نکته را یاداوری کرده است.

قرآن کتاب هدایت است. پس هیچگاه نباید کارکرد هدایتگری قرآن را فراموش کنیم. چنانکه خود در آغاز گفته است: هدی للمتقین.

دو- هر چند مقاله ای که در زیر میآید پژوهشی بسیار مفید است و جای تشویق و تمجید دارد؛ ولی منظور کیهانشناسان از شکل کیهان که همواره به دنبال آن میگردند و تاکنون به طور کامل به آن دست نیافته اند، شکل بیرونی آن است و نه شکل درونی آن.

 

سه- وبسایتی وجود دارد با عنوان شکل ترومپتی کیهان(به زبان انگلیسی) که نویسنده آن از آیه و نفخ فی الصور... تصور کرده که شکل کیهان همان گونه که تا اندازه ای کیهانشناسان به آن دست یافته اند، شکلی بوق مانند یا زنگوله ای است.

 

چهار- نگارنده ده سال است که شکل مورد نظر قرآن را از یک آیه از قرآن به دست آورده و نظر خود را با دلایل علمی بسیار، ثابت کرده و به انگلیسی نیز ترجمه کرده، و در وب منتشر کرده است؛ ولی تاکنون یا دانشمندی به آن توجه نکرده است و یا چون در نشرهای اولیه آیه قرآن را نیز آورده بودم نخواسته اند شکل کیها ن به نام قرآن ثبت شود.

 

روشنگری در مورد یاداوری دوم و چهارم: این یاداوریها در تاریخ سی ام می 2014 یعنی بیش از دو سال پیش به عنوان مقدمه ای بر مقاله دوست دانشمند و قرآن پژوهم، مهندس عبدالدائم الکحیل سوری، نگاشته شده و آن را در وبلاگ بلوگر خود منتشر کرده ام. شش ماه پس از این تاریخ یعنی در 5 دسامبر 2014 شکل حلزونی کیهان توسط گروهی از کیهانشناسان در آفریقای جنوبی مورد تأیید قرارگرفته، که مجملی از آن در پی میآید؛ هرچند بعید میدانم آن گروه کیهانشناس از مقاله ام متأثر نشده باشند؛ زیرا تنها بدین گونه نتیجه گیری کرده اند: چون نسبت طلائی در همه آفرینش وجود دارد، پس باید بپذیریم که در کیهان هم این نسبت باید وجود داشته باشد و گریزی از آن نیست:

 

Is space-time shaped like a SPIRAL?

Universe has a 'golden ratio' that keeps everything in order, researchers claim

  • South African researchers say the universe is governed by a 'golden ratio'.
  • They say space-time itself is defined by this mathematical constant.
  • The ratio (1.618) is found across nature in plants, hurricanes and more.
  • But the researchers say it is also ever-present in the universe.
  • This means it might make up space-time itself.

By Jonathan O'Callaghan for MailOnline

Published: 13:49 GMT, & Updated: 14:27 GMT, 5 December 2014

 

گفتنی است:

-         شکل حلزونی، شکلی است که نسبت الهی یا نسبت طلایی را در خود دارد؛ و بر آن مبنا، چنین شکلی را گرفته است.

-          دو سالی است که آیه قرآن را از متن ترجمه مقاله به زبان انگلیسی برداشته ام تا کیهانشناسان آن را تنها قرآنی تصور نکنند؛ بلکه بدانند که مستدل و مبتنی بر دستاوردهای کیهانشناسی است.

 

پنج- در آغاز آن مقاله آورده ام که شکل خارجی کیهان را تنها خدا میداند که بر کیهان اشراف دارد و در یک آیه برای ما با مثال روشن کرده است و هیچگاه دانشمندان نمیتوانند با محاسبات خود به آن دست یابند زیرا که بر کیهان اشراف ندارند. مثالی هم آورده ام: همان گونه که یک کودک تا زمانی که در داخل یک اتاق قرار دارد نمیتواند شکل بیرونی اتاق را تشخیص دهد انسان هم که در درون کیهان جا دارد و بر آن اشراف ندارد نمیتواند به شکل بیرونی کیهان دست یابد.

 

شش- آیه ای از قرآن(ذاریات: 7) را که مهندس عبدالدّائم الکحیل با دلایل لغوی برای تأیید شکل درونی کیهان به کار برده، نگارنده نیز با دلایل لغوی، ولی به گونه ای دیگر، برای تأیید شکل بیرونی کیهان که به وسیله آیه 104 سوره انبیاء به آن دست یافته ام، به کار برده ام.

 

به نظر میرسد که این آیه ذووجهتین باشد و این یکی از ویژگیهای قرآن کریم است که اعجازهای خود را با آیه های سه واژه ای که کاربردهای متفاوتی هم دارند و همه آنها درست هستند، برمیگزیند. شاید به قول خود قرآن، به زبان عربی مبین بودن قرآن هم در این زمینه مؤثر است.

 

 سوم مرداد نودوپنج - احمد شمّاع زاده


بافت کیهانی؛ نگاه علمی قرآن به جهان خلقت 

 

به قلم: عبد الدائم الکحیل

 

 


آیا تا به حال به شکل جهانی که در آن زندگی میکنیم فکر کرده اید؟ بعد از اینکه کشف شد که کهکشان ما تنها کهکشان موجود در جهان خلقت نیست, دانشمندان کهکشانهای زیادی را یافتند که در امتداد خطوطی به صف کشیده شده اند که مانند رشته های یک بافت هستند.....

 

بحث خود را با یک سوال آغاز می کنیم؛ صحابه پیامبر و تابعین آنها چه برداشتی از آیه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ "(ذاریات/7) داشته اند؟ و مفسران پیشین چگونه دیدگاه گذشتگان صالح را برای ما نقل کرده اند؟

امام قرطبی در تفسیر واژه (حبک)می نویسد: "ابن عباس و قتاده و مجاهد گفته اند: حبک یعنی آفرینش درست و منظم"و عکرمه هم همین را گفته و اضافه کرده است که: آیا بافندگان لباس را ندیده ای هنگامی که لباس را به خوبی می بافند گفته می شود: حبک الثوب یعنی لباس را به خوبی بافت. ابن الأعرابی(از علمای بزرگ علم لغت) می گوید: هر چیزی را که به خوبی و با استحکام کافی انجام دادی در زبان عربی گفته می شود :أحکبتَه.[2]

ابن کثیر در تفسیر این آیه می نویسد: "حسن بن حسن بصری گفته است که: السماء ذات الحبک یعنی آسمان به واسطه ستاره ها بافته شده است.[3]و زمخشری در تفسیرش گفته است که: الحبک یعنی راه ها و شیارها؛ مانند راه ها و شیارهایی که بر اثر وزش باد در رمل ایجاد می شود؛ و همچنین است حبک موها که به معنای آثار چین و شکن مو می باشد. و هنگامی که یک بافنده چیزی را به خوبی می بافد گفته می شود: ما أحسن حبکه یعنی چقدر خوب آن را بافت"[4] بر طبق این تفاسیر, آیه شریفه اشاره به نوعی بافت و محکم کردن آن دارد که بر طبق قول حسن, رشته های این بافت ستاره ها هستند.

و اما دیدگاه علمای علم لغت نسبت به واژه (حُبُک) چیست و چه درکی از آن دارند؟ ابن منظور صاحب معجم لسان العرب می نویسد: "ابو اسحاق می گوید: اهل لغت می گویند که السماء ذات الحبک یعنی آسمان دارای راه های زیبا[5]. اما در معجم قاموس المحیط چنین آمده است که: الحَبک به معنای محکم کردن و نیکو کردن اثر بافت در لباس است[6]. در معجم الوسیط که انجمن لغت زبان عربی به تازگی آن را تالیف کرده است آمده است که: حَبَک الشیء حبکا احکمه یعنی چیزی را محکم بافت و گفته می شود که حبک الثوب: به نیکویی آن را بافت و حبک الحبل یعنی آن را به محکمی در هم تابید؛ و حبک العقدة یعنی گره آن را محکمتر کرد."[7]

این بدین معناست که دانشمندان علم لغت معنای کلمه "حبک" را با بافتن لباس و به خوبی و محکم بافتن آن مرتبط می دانند و موارد استعمال این واژه را در جایی می دانند که رشته هایی محکم به هم بافته شود و با گره هایی مستحکم با یکدیگر اتصال یابد.

سوالی که اینجا می توان مطرح کرد این است که, آیا در اکتشافات اخیر دانشمندان درباره وجود نوعی بافت کیهانی می توان چیزی یافت؟ اکنون مناسب است که درباره تازه ترین کشف نجومی که درباره ساختمان کیهانی و شکل آن است و مطابقت خیره کننده آن با آیات قرآن بپردازیم.

دانشمندان یافته اند که کهکشانهای زیادی در جهان خلقت وجود دارد که تعداد آنها را صدها میلیارد تخمین زده اند که در هر کهکشان هم میلیاردها ستاره وجود دارد. آنها به دنبال یافتن این پرسش بودند که, زمانی که از خارج به آن نگاه شود شکل جهان خلقت چگونه است؟ و کهکشانها و گازها و غبارهای کیهانی چگونه در فواصل بین ستارگان توزیع شده اند؟ و آیا توزیع آنها در کیهان چینش و نظم خاصی دارد؟

برای یافتن این پرسشها باید به تصویری که سوپر کامپوتر (ابر کامپیوتر ویژه) از جهان خلقت ارائه داد متوسل شد. دانشنمدان به این منظور معلومات لازم نجومی را به ابر کامپیوتر ویژه دادند تا در نهایت ببینند که دقیقا کهکشانها چگونه در کیهان منتشر شده اند.

 سوپر کامپیوتر چیست؟

 به منظور اینکه پی ببریم که کشف شکل جهان تا چه حد پیچیده و دشوار بوده است مناسب است قدری با سوپر کامپیوتر و بعضی ویژگیهای منحصر به فرد آن شویم. در سال 2000 شرکتهای رایانه ای, به منظور عملیات همانندسازی اقدام به پیشرفته تر کردن ابر رایانه کردند تا جایی که سرعت این نوع رایانه به بیش از 12 تریلیون عملیات محاسبه در یک ثانیه رسید. وزن این نوع رایانه بیش از 100 هزار کیلو گرم است و 1.2 مگا ولت برق مصرف می کند. حجم آن برابر با یک ورزشگاه تنیس است؛ حافظه این ابر رایانه 6 ملیون بایت است.

 

این قسمتی از یک ابر رایانه است.مدیر شرکت I.B.M. که این رایانه را ساخته می گوید: عملیاتی که این ابر رایانه در یک ثانیه انجام می دهد  اگر انسان بخواهد طبق وسایل عادی محاسبه آن را محاسبه کند 10 ملیون سال طول می کشد. به راستی که اگر این رایانه نبود دانشمندان موفق به کشیدن تصویر جهان خلقت نمی شدند.

 بزرگترین عملیات رایانه ای در طول تاریخ

 تعدادی از دانشمندان کشورهای انگلیس و آلمان و کانادا و آمریکا به تازگی بزرگترین عملیات رایانه ای را به منظور دستیابی به تصویری کوچک از جهان خلقت انجام دادند که بدین منظور هزاران ملیون اطلاعات درباره 20 ملیون کهکشان به سوپر کامپیوتر داده شد و با وجود سرعت فراوان سوپر کامپوتر 28 روز طول کشید تا سوپر کامپوتر موفق به ارائه تصویری کوچک از جهان خلقت شد.

معلومات داده شده پیرامون: انبساط کیهان, مسیر ستارگان, ترکیبهای کهکشانی, ماده تاریک و گازها و غبارهای کیهانی به منظور شبیه سازی کیهان در روند انبساط خود و مشخص کردن مسیر کهکشانها و ستارگان بود.پروفسور CarlosFrenk از دانشگاه درهام انگلیس و مدیر طرح در این رابطه می گوید [17]: این بزرگترین کاری بوده است که تا کنون انجم داده ایم و شاید هم بزرگترین محاسبه فیزیکی انجام شده باشد. ما برای اولین بار موفق شده ایم که یک نسخه شبیه سازی شده از جهان هستی را داشته باشیم. آن هم نسخه ای برابر با اصل که کاملا شبیه جهان هستی است و به همین خاطر  می توانیم تجارب اولیه خود را در هستی داشته باشیم.

این تصریح یک دانشمند و کاشف بزرگ است به اینکه دانشمندان برای اولین بار در طول تاریخ توانسته اند به شکل واقعی جهان خلقت و نحوه ی توزیع کهکشانها دست یابند. تصویری که سوپر کامپیوتر از جهان خلقت ارائه داده بود مانند بافته های یک عنکبوت یا همان خانه عنکبوت است و به همین علت هم دانشمندان نام این پدیده را "بافت کیهانی" نهاده اند [10]. هر یک از رشته های این بافت از هزاران کهکشان آن هم به صورت کاملا محکم تشکیل شده است. بنابراین می توان گفت که کیهان به صورت کاملا محکم از کهکشانها بافته شده است.

 

اگر به آسمان نگاه می کنیم تعداد زیادی از کهکشانها را می بینیم, این کهکشانها به طور نامنظم و تصادفی کنار یکدیگر قرار نگرفته اند بلکه بین آنها نیرویی شدید برقرار است که آنها را به صورت محکم به یکدیگر ارتباط می دهد.

اصطلاح "بافت کیهانی" اصطلاحی جدید است که دانشمندان برای تعبیر از نوع ساختار کیهان آن را به کار می برند زیرا که آنها به این نتیجه رسیده اند که کهکشانها در امتداد رشته هایی باریک قرار گرفته است. هنگامی به رشته های کیهانی ساخته شده از کهکشانها می نگریم آن ها را نسبت به اندازه کل جهان خلقت رشته هایی بسیار باریک می یابیم. زمانی که پیمودن یک ستاره در فضا هشت ثانیه نوری طول می کشد طبیعتا پیمودن مسافت یک رشته از بافت کیهانی چندیدن میلیارد سال نوری طول خواهد کشید.

 

در این تصویر بافت کیهانی را مشاهده می کنید؛ هر رشته از این بافت شامل هزاران کهکشان است و پیمودن آن ملیاردها سال نوری طول می کشد. پاک و منزه است خدایی که این بافت را آفریده و به آن سوگند یاد کرده است. اگر یک رشته ی کیهانی را به حدی کوچک کنیم که قطر آن یک میلیمتر باشد آنگاه طول این خط کیهانی چندین صد متر خواهد شد!! ملاحظه می کنید که رشته های کیهانی چقدر باریک و طولانی اند ولی در عین حال بسیار محکم اند و به واسطه نیروهای عظیم کیهانی به یکدیگر متصل شده اند. آیا این حقیقت, گویای عظمت و اتقان صنع این پدیده نیست؟ اینجا است که می فهمیم چرا خداوند به این بافت کیهانی سوگند یاد کرده است. منبع: آزمایشگاه ماکس پلانگ در آلمان

دانشمندان غربی از تعابیر قرآنی استفاده می کنند

امروزه دانشمندان درباره وجود چنین بافتی در کیهان تردید ندارند و تحقیقات خود را درباره نحوه ی بافتن رشته های طویل کیهانی آغاز کرده اند. خیلی عجیب است که دانشمندان نجوم دقیقا همان تعابیر قرآنی را در کشفیات خود به کار می برند. اخیرا تعدادی از برجسته ترین دانشمندان نجوم بحثی را مطرح کرده اند پیرامون چگونگی تشکیل بافت کیهانی از رشته های تشکیل شده از کهکشانها. آنها در تبیین یافته های خود از واژه weave استفاده می کنند که به معنای "حبک" است[18] به راستی دانشمندان نجوم بعد از تحقیقات علمی فراوان در بیان یافته های علمی خود واژه هایی را به کار می برند که قرآن در همان مورد دقیقا همان واژه ها را به کار برده است. به راستی این حقیقت چه معنایی می تواند داشته باشد؟ این بدین معناست که آنها هر قدر هم که اهل اکتشاف و تحقیق پیرامون پدیده های جهان خلقت باشند سرانجام باید به کتاب الهی رجوع کنند زیرا همان خدایی که جهان خلقت را آفریده است نازل کننده قرآن هم هست و در آن درباره مخلوقات خود سخن گفته است.

 

در تصویر سمت راست بافت کیهانی را مشاهده می کنید و در تصویر سمت چپ بافت عصبی. ملاحظه میکنید که شکل جهان خلقت چقدر شبیه یک بافت است.

وجود رشته های بافت کیهانی از منظر دانشمندان قطعی است

برخی افراد اعجازهای علمی قرآن را انکار میکنند، به بهانه اینکه دستاورد علوم تجربی بیش از پاره ای فرضیات نیست که با تغییر در معرفت بشری تغییر میکند اما قرآن همواره ثابت است و تغییر پذیر نیست, به همین جهت این افراد با تفسیر قرآن به واسطه فرضیات متغیری که گاه اشتباه هستند مخالف می کنند. پرسشی که مناسب است اینجا مطرح شود این است که آیا این احتمال وجود دارد که دانشمندان در آینده کشفیاتی معارض با کشفیات امروز خود داشته باشند؟ جواب این است که حقایق علمی دو گونه است گونه اول مانند وجود کهکشانها و خورشید و ماه و کروی بودن زمین و ... که انسانها تردیدی درباره آنها ندارند چرا که آنها را میبینند و لمس میکنند. گونه دوم مانند کیفیت آغاز و پایان جهان و عمر جهان و ... که دانشمندان هنوز نتوانسته اند نظریات قطعی درباره آنها ابراز کنند.

از مسائل غیر قابل تردید این است که کهکشانها در جهان خلقت بر طبق یک نظام محکم و ساختاری بافتگونه قرار گرفته اند و همه دانشمندان به این حقیقت اذعان دارند و در میان آنها کسی که مخالف این سخن باشد, یافت نمیشود. چه بسا کشفیات آینده خبر از جزئیات بیشتری از بافت کیهانی دهد ولی به هیچ وجه نمیتوان گفت که جهان خلقت بدون وجود یک نظام منظم و به طور تصادفی تشکیل شده است؛ چرا که اگر اینگونه بود جهان آفرینش دوامی نمییافت و رو به زوال و نیستی میرفت.

با توجه به اینکه این حقیقت علمی کاملاً با نص قرآن مطابق است امکان اینکه در آینده, حقیقتی معارض با آن کشف شود، وجود ندارد؛ بلکه میتوان گفت که علم جزئیات بیشتر و دقیقتری درباره بافت جهان به ما ارائه خواهد داد. بنابراین همانطور که میبینیم زمین کروی است دانشمندان هم رشته های تشکیل شده از کهکشانها را که مانند یک بافت و به صورت محکم به یکدیگر متصل شده اند را مشاهده میکنند و امکان ندارند که این حقایق علمی یک سری وهمیات باشد.

دانشمندان مسیرها و پل ها و راه های ارتباطی کیهانی را که رشته های کهکشانی را به صورت محکم به یکدیگر اتصال می دهند می بینند. از جمله این دانشمندان دکتر" بول میلر" اذعان دارد که ستار هایی وجود دارند که در مسیرهای خود سیر می کنند و به یکدیگر می رسند و تجمع می یابند و یک کهکشان را تشکیل می دهند همچنین او از رشته های filaments و گره های nodes و بافت یا شبکه web سخن می گوید؛ آیا واژه (الحُبُک) که در قرآن به کار رفته شده شامل تمام این معانی نیست؟

بول میلر که از بزرگترین دانشمندان علم نجوم است و بر وجود "بافت کیهانی" صحه میگذارد[15] می گوید: "ما تقریبا و برای اولین بار رشته های کیهانی کوچک را در هستی مشاهده می کنیم". اگر دقت کنید متوجه می شوید که این دانشمند سخن از "مشاهده" رشته های بافت کیهان می کند و اذعان دارد که این برای اولین بار است که بشر رشته های بافت کیهانی را دیده است.

نتیجه گیری و وجوه اعجاز

از زیبایی ها و عظمت اعجاز این آیه شریفه این است که با گذشت قرنها هیچ تناقضی در فهم آن وجود ندارد آنچه عربهای آن زمان در ابتدای نزول آیه می فهمیدند این است که آسمانی که خداوند در این آیه به آن سوگند یاد کرده, دارای یک بافت محکم است و با اینکه آن را نمی دیدند اما به آن ایمان داشتند. بنابراین هیچ مشکلی در فهم آیه برای اجداد ما وجود نداشته است. آنها همان چیزی را از آیه می فهمیدند که ما امروزه طبق معلومات جدید خود, از آیه می فهمیم و چه بسا کشفیات جدیدتری درباره این بافت انجام شود که قدرت فهم ما از آیه را بیشتر کند. در نتیجه می توان گفت که این یکی دیگر از ابعاد اعجاز علمی قرآن است که ما آن را اعجاز فهم نص قرآن در طی عصرها و نسلها می نامیم.

یک بافت عادی تشکیل شده از رشته ها و تارهایی است که محکم به همدیگر بسته شده است و هم چنین نیروهایی بین این رشته ها وجود دارد که آنها را به همدیگر متصل میکند همچنین بافت کیهانی از رشته های باریکی تشکیل شده است که دانشمندان نام آن را Filaments نهاده اند که ماده تشکیل دهنده رشته های آن کهکشانها هستند که توسط نیروی جاذبه قوی کیهانی بین رشته های کهکشانی ارتباط برقرار شده است. جالب توجه اینکه دانشمندان از وجود گره های knots سخن می گویند که در آن رشته های کهکشانیِ بافت کیهانی با یکدیگر تلاقی می کنند, گره هایی که محل تجمع تعداد زیادی از کهکشانها است. این گره ها در تصویر مانند نقاط پر نور دیده می شوند. به راستی همه این حقایق چه معنایی می تواند داشته باشد؟

این بدین معناست که قرآن در استعمال واژه ها بسیار دقیق است. واژه (الحُبُک) بهترین واژه ای است که می تواند از لحاظ علمی برای تعبیر از بافت کیهانی به کار رود. دانشمندان برای تبیین بافت کیهانی از مجموعه کلمات متفاوتی مانند: بافت, رشته ها, گره, ساختمان محکم و نیروهای عظیم استفاده می کنند ولی قرآن تمام معنای این واژه ها را تنها در یک واژه گنجانده است و آن (الحبک) است, آیا علاوه بر اعجاز علمی آیه نمی توان اعجاز دیگری به عنوان اعجاز ادبی و بیانی برای آیه برشمرد؟

امروزه دانشمندان نجوم سخن از عظمت و اتقان این بافت می گویند و آن را از بزرگترین اکتشافات در علم نجوم می دانند و شاید بدین جهت باشد که خداوند به این بافت سوگند یاد می کند زیرا که خداوند جز به امور عظیم سوگند نمی خورد.

نظر به اینکه دانشمندان اعتراف دارند که این برای اولین بار است که انسانها موفق شده اند ساختار بافتگونه جهان را مشاهده می کنند روشن می شود که پیشینیان ما جز از طریق قرآن چیزی درباره بافت کیهانی نمی دانسته اند بنابراین می توان گفت اولین کسی که از بافت کیهانی سخن گفته است کسی جز نازل کننده ی آن یعنی الله نیست؛ همان کسی که فرموده است: (قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ کَانَ غَفُورًا رَحِیمًا) [الفرقان: 6]

ترجمه آیه: بگو: «کسى آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمین را مى‏داند او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است!»

ما در ضمن مقاله خود جواب کسانی که اعجازهای علمی قرآن را دروغ میدانند دادیم, آنها به ما اعتراض می کنند که برداشتهای شما فراتر از مدلول لغوی آیات است و بر طبق معنای ظاهری کلمات قرآن و سخنان مفسران نیست, حال آنکه ما برای اثبات مدعای خود از معجمهای عربی استفاده کردیم که آنها(حَبَک)را به معنای به نیکویی بافتن میدانند؛ همچنین اقوال مفسران را نقل کردیم که آنها هم در تفسیر آیه از یک بافت محکم سخن میگفتند.

دیدیم که دانشمندان قرن بیست و یکم تصاویری را ارائه می دهند که بیانگر وجود یک بافت محکم کیهانی است و از رشته های این بافت و طریقه بافتن این رشته ها سخن می گویند. آیا همه اینها گویای مطابقت کامل قرآن با کشفیات قطعی بشری نیست؟

 خاتمه

 آری معجزه وسیله ای برای ثبات یقین و ارتقای ایمان. خصوصا در عصر حاضر نیاز شدیدی به معجزات خیره کننده ای که ما را در راه حق پایدار کند و دلبستگی ما را به قرآن بیفزاید احساس می شود. اگر از آن دسته از دانشمندانی که بافت کیهانی را کشف کرده اند و به خاطر یافتن تصویری از جهان میلیاردها دلار صرف کرده اند بپرسیم که: نظرتان چیست که آنچه شما در قرن بیست و یکم کشف کرده اید, در کتابی که متعلق به قرن هفتم میلادی است و الآن هم موجود است, عینا ذکر شده است.

بی تردید آنها خواهند گفت: "چنین چیزی ناممکن است زیرا پیشگویی از وجود بافت کیهانی نیازمند تلسکوپها و رصدخانه هایی در اقصی نقاط زمین است. علاوه بر این هزاران پژوهشگر باید مشغول به کار شوند تا هزاران نقشه کهکشانها را به همراه مکان و طیف نوری آنها رسم کنند, ولی چنین چیزی تنها در اواخر قرن بیستم قابل دسترسی است و چگونه یک انسان می تواند خبر از این حقایق علمی دهد؟"

ما در پاسخ این دانشمندان میگوییم آنچه که میگویید در صورتی صحیح است که قرآن ساخته و پرداخته یک بشر باشد اما آورنده قرآن, پروردگار بشر است نه بشر. با این حال آیا قلبهای شما در برابر این دلیل علمی و حقانیت اسلام خاشع میشود؟ در انتها امیدورایم که خداوند در این بحث خیر و بهره قراردهد و آن را وسیله ای برای برانگیختن همتها برای بررسی بیشتر عجایب پایان ناپذیر قرآن کریم قرار دهد.

 به قلم: عبد الدائم الکحیل

www.kaheel7.com/fa

 

منابع:

[1] قرآن کریم

 

 [2] تفسیر الإمام القرطبی، ، دار ابن خلدون، 1996.

 

 [3] تفسیر القرآن العظیم للإمام ابن کثیر، دار المعرفة، بیروت 2004.

 

 [4] تفسیر الکشاف للزمخشری، دار الکتب العلمیة، ط3 ، 2003.

 

 [5] معجم لسان العرب لابن منظور الأفریقی المصری، دار صادر، بیروت الطبعة الأولى الجزء الرابع صفحة 19 حرف الحاء.

 

 [6] معجم القاموس المحیط للفیروز آبادی، ص 259، دارالمعرفة 2005.

  [7] المعجم الوسیط، مجمع اللغة العربیة، ص 153 دار الدعوة، استنبول 1989.

  [8] Gemini, Subaru & Keck, Discover large-scale funneling of matter onto a massive distant galaxy cluster, www.gemini.edu, 30 June 2004.

  [9] The Age of the Universe, Dark Matter, and Structure Formation, Colloquium on the Age of the Universe St, National Academies Press, 1998.

 [10] N Katherine Hayles, Cosmic Web, Cornell University Press, 1984.

  [11] Robert A. Simcoe, The Cosmic Web, Americanscientist, Volume: 92 Number: 1 Page: 30, 1.30. 2004.

 [12] Maggie McKee, Washington DC, Mini-galaxies may reveal dark matter stream, New Scientist, 12 January 2006.

  [13] Our own Galaxy - the Milky Way, University of Cambridge, www.cam.ac.uk.

 [14] BBC News Onlin, Supercomputer to simulate bomb tests, news.bbc.co.uk, 30 June, 2000.

  [15] Palle Møller, Johan Fynbo, Bjarne Thomsen,  A Glimpse of the Very Early Universal Web, European Southern Observatory, 18 May 2001.

 [16] Tim Radford, A duplicate universe, trapped in a computer, www.guardian.co.uk, June 2, 2005

 

نقل شده از پایگاه معجزات علمی در قرآن و حدیث با ویرایشی مختصر