هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

معجزه ریاضی فیزیک دیگری از قرآن

معجزه ریاضی فیزیک دیگری از قرآن

احمد شماع زاده

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ (ص: 87 و 88)

او جز یک یاداورى براى جهانیان نیست؛ و خبرش را پس از مدّتى خواهید دانست.

این دو آیه کوتاه به ما می‌گویند که قرآن خبرهایی برای جهانیان (و نه تنها مسلمانان) دارد و بویژه برای دانشمندان که آن خبرها را به موقعش متوجه خواهند شد. این معنا در این دو آیه مستتر است که ای مسلمانان اگر شما در فهم آن بکوشید، پیش از دیگران به دانستن خبرهایش موفّق خواهید شد.



در مسجد اهل تسنن بودم؛ و چون در مساجد اهل تسنن و نیز در مکّه مکرّمه چیزی جز قرآن برای خواندن وجود ندارد، تصمیم گرفتم قرآن بخوانم.

روشنگری: پس معلوم شد یکی از دلایلی که موجب می‌شود بزرگان شیعه، کمتر با قرآن مآنوس باشند و کوچکهای شیعه، کمتر قرآن بخوانند، وجود کتابهای دعا و زیارتنامه‌ها در مساجد و زیارتگاههای شیعیان است. متأسفانه اگر کتاب‌های دعا برای حمدوسپاس از خداوند کریم و رحیم بود، باز هم جای شکرش باقی بود؛ ولی می‌دانیم که چنین نیست و دعاهای شیعیان معمولاً با درخواست برای منافع مادی و رفع مشکلات زندگی همراه است. به همین دلیل در نمازهای فریضه اهل تسنّن، قنوت که دعا و درخواست از خداوند است، وجود ندارد و از نظر آنان، نماز باید خالصاً مخلصاً لوجه الله برپا شود، و برای انجام وظیفه نسبت به خداوند عزیز باشد و بس!

قرآن را که بازکردم سوره کهف آمد. پیش خود گفتم شاید حکمتی در آن باشد، همین سوره را می‌خوانم. البته به این سوره علاقه خاصّی نیز دارم؛ چون گذشته از قصّه آموزنده و زیبای اصحاب کهف، قصه های پنداموز باغدار کافر، موسی و خضر، و شرح شگفت انگیز کارهای انجام شده توسط ذوالقرنین نیز در آن است.

شروع کردم به خواندن، تا اینکه به آیه های 25 و 26 رسیدم. همان گونه که در دیگر نوشته های خود آورده ام، نکته های مسطور و مستور قرآن ممکن است تا ابد نور افشانی کنند.

بسیار رخ داده که چندین و چند بار یک سوره یا آیه ای را خوانده ای، ولی نکته یا نکته های مستور (پنهان) در آن را درنیافته ای و روزی فرا می‌رسد که خود را به تو نشان می‌دهند.


و اما آیه 25 و بخشی از آیه 26:

ولبثوا فی کهفهم ثلاث مأتة سنین وازدادوا تسعاً قل الله اعلم بما لبثوالا له غیب السموات و الارض

این دو آیه کمی عجیب به نظرم رسیدند! چرا خداوند نمی‌گوید 309 سال در غار بودند؛ بلکه می‌گوید 300 سال در غار درنگ کردند؛ و افزودند بر آن 9 سال. آنها که خواب بودند و نمی‌توانستند بر چیزی بیفزایند و یا از چیزی کم کنند؛ پس این بخش از آیه به نکته‌ای اشاره دارد!

از سوی دیگر در آیه بعد می‌گوید «خداوند داناتر است به آنچه که درنگ کردند» (اینکه چند سال در غار بودند). اگر 309 سال در غار بودند، پس چرا خداوند می‌گوید او داناتر است. (این هم یک نکته) و بعد می‌گوید پنهانیهای کیهان از آن اوست. و پیش از آوردن این بخش، علامت لا آمده. یعنی به بخش پیشین آیه مربوط است و نباید از آن جدایش کرد. ذهن کوشا متوجه می‌شود که در این دو آیه خداوند می‌خواهد چیزهایی به خوانندگانش بگوید.

پرسش: وظیفه خواننده قرآن در مورد این دو آیه و نکته پنهان در آن، چیست؟ پاسخ: تدبّر!

پس تدبر یا پشت بینی آیات را آغاز کردم. به ذهنم رسید که شاید 300 سال شمسی برابر با 309 سال قمری باشد. با یک حساب سرانگشتی دیدم که امکانش وجود دارد.

روز بعد، شمار روزهای سالهای شمسی و قمری را سرچ کردم:

سال شمسی: 365,25 روز و سال قمری: 354,36 روز است.

اگر خداوند می‌خواهد به ما بگوید هر 300 سال شمسی برابر است با 309 سال قمری؛ پس هر صد سال (سده = قرن) شمسی برابر است با 103 سال قمری.

پس، هر صد سال شمسی می‌شود 36525 روز، و هر صد سال قمری می‌شود 35436 + سه سال (1063 روز) که جمعاً می‌شود 364,99 یا تقریباً 36500 روز.

نگارنده اختلاف 25 روز در هر سده را به حساب قرآن نمی‌گذارد؛ بلکه به در نظر نگرفتن ریزه کاریهای محاسبات نجومی می‌گذارد که در این مورد منجّمان بایستی محاسبات خود را با این آیه قرآن تطبیق دهند.

نکته دیگری که امروز (سیزدهم شهریور 1403) به هنگام خواندن سوره کهف به ذهنم رسید این است که در سال 1391 که این مقاله را نوشتم، متأسفانه به دستور قرآن به پیامبر در بخش دوم آیه 26 اصلاً توجّه نکرده بودم!: ابصر به و اسمع!

خداوند به رسول خود که این آیات را بر او نازل کرده، می‌فرماید: به این نکته بصیرت پیداکن! و آن را درک کن!

درست است که نگارنده بدون توجه به این جمله، دستور قرآن را به خواست خداوند انجام داده بودم، ولی اهمّیّت این آیه این است که بسیار روشن به ما گفته است که این نکته را دست کم نگیرید و پیرامون آن پژوهش کنید! زیرا همه آنچه را که خداوند در قرآن به رسول گرامی اش می‌گوید، خطابش در مرحله اول به گروندگان به اسلام، و سپس به همه کسانی است که برای تحقیق و درک مطالب قرآن، به آن رجوع می‌کنند.

نگارش: دوم مرداد 1391

ویرایش دوم: آذر 1399

ویرایش سوم: تیر 1402

ویرایش چهارم: شهریور 1403

احمد شمّاع زاده



بررسی علمی انقراض دایناسورها (تفسیرعلمی آیه نسخ)

بررسی علمی انقراض دایناسورها

(تفسیرعلمی آیه نسخ)

احمد شمّاع زاده


ما ننسخ من آیةٍ او ننسها نأت بخیرٍ منها او مثلها (بقره: 106)

ترجمه: آنچه از آیه‌ای را براندازیم یا به بایگانی (تاریخ) سپاریمش، می‌آوریم بهتر، یا همانند آن را.

در مقاله بازنگری «آیه نسخ» در قرآن، پیرامون نادرست بودن تفسیر و ترجمه های قرآن مبنی بر اینکه معنای آیه در آیه نسخ، آیات قرآن (Verse) است، ثابت کردم که منظور نظر خداوند نه آیات قرآن کریم، بلکه آیات طبیعی (Phenomen) است. در پایان آن مقاله، زیر عنوان چرایی برانداختن و به بایگانی سپردن آیات یا پدیده‌های طبیعی آورده‌ام:

خداوند کریم در طول مراحل آفرینش، به تناسب شرایط آب و هوایی، آفریدگانی یا آیاتی (که همه آفریدگان آیه‌ها یا نشانه‌های اویند.) را آفریده که تأثیرهای خود را بر زمین گذارده اند و در شرایط طبیعی بعدی، با توجه به منظور خداوند از آفرینش آن‌ها که مقطعی بوده، آن‌ها را از میان برده و برانداخته و به بایگانی تاریخ سپرده است تا شرایط را برای آفرینش آفریدگانی دیگر فراهم آورد؛ و در نهایت به آفرینش جن و آدمی (ثقلین من عباده، دو گرانمایه از بندگانش) که منظور نهایی بوده اند، بپردازد و آنها را در زمین و دیگر سیّاره ها جایگزین پیشینیان کند.


تنها دو نمونه بارز و مشهور:

از خیل عظیم این آیه‌ها یا پدیده‌های طبیعی که خداوند برروی زمین ایجاد کرده و سپس آن‌ها را برانداخته (به بایگانی تاریخ سپرده، یا بهترش را جایگزین کرده)، یکی انقراض دایناسورهاست که انقراض آن‌ها بر عبارت ننسها منطبق است؛ (زیرا خداوند دایناسورها را 66 میلیون سال پیش به بایگانی تاریخ سپرده و دیگر یادی از آن‌ها نکرده است؛ و تنها دانشمندان هستند که فسیلهای آنها را یافته و بر روی آن‌ها پژوهش می‌کنند.) و دیگری انقراض انسانهای نئاندرتال است؛ که خداوند 12000 سال پیش آن‌ها را منقرض کرده، که انقراض آن‌ها بر عبارت نأت بخیر منها منطبق است؛ زیرا بهتر از نئاندرتالها را که انسان امروزی باشد جایگزین آنها کرده است.

گفتنی است هم دایناسورها و هم انسانهای نئاندرتال، سطح وسیعی از کره زمین را دربرگرفته بودند که خداوند با فروفرستادن سنگهای آسمانی (Comet) ازفضای کیهانی بر سطح زمین، آن‌ها را از صفحه روزگار محو (نسخ) کرده، و چاره‌ای جز این هم نبوده؛ زیرا از میان برداشتن آنان غیرممکن می‌نماید؛ و به همین دلیل هم انسانشناسان دانشگاهها هنوز به دلیل انقراض انسان نئاندرتال پی نبرده اند، و اگر نظر نگارنده را نپذیرند، هرگز دلیلش را نخواهند دانست؛ هرچند به نظر می‌رسد نظر را دیده و درباره آن بحث کرده‌اند؛ ولی آنان نمی‌خواهند نظر یک غیردانشگاهی را بپذیرند؛ به چند دلیل که یکی از آن‌ها خدشه وارد شدن به اعتبار عنوان دانشگاهی است:

The main reason for Neanderthals extinction: https://www.academia.edu/37892356

آنگاه که پای انسانشناس در گل میماند!: https://www.academia.edu/11354348


در این مقاله قصد آن را دارم تا پیرامون دو نمونه‌ یاد شده، روشنگری کرده و چگونگی انقراض آن‌ها را در نتیجه برخورد سنگهای آسمانی به زمین، با توجه به دستاوردهای علمی تازه، تبیین کنم:


نظریه‌ای نو پیرامون تغییرات آب‌ وهوای زمین

(دلیل اصلی انقراض نئآندرتالها را تنها می‌توانید در اینجا بخوانید.)

در دهه 1960 دانشمندی به‌ نام ‹راسل کوو› روشی را ابداع‌کرد که می‌توانست تغییرات آب‌وهوایی را در گذشته‌های دور مورد مطالعه قراردهد. او در جایی در ساحل غربی انگلستان که در آنحا آثاری از یک برکه بسیار قدیمی وحودداشت به کاوش پرداخت. او در کنار این برکه تا عمقی که حدود سیزده هزارسال قدمت داشت، (پایان آخرین عصر یخبندان) به‌حفاری‌پرداخت.

در لایه‌های خاک، آثار گونه‌ای حشرة‌ سوسک‌مانند، که به‌خوبی در طی زمان باقی‌مانده‌بود، دیده‌می‌شد. هریک از این حشرات بیانگر شرایط آب‌وهوایی زمان خود بودند. در عصر سرمای شدید، این حشرات دارای رنگ سبز بودند و در عصر گرما، حشرات سبزرنگ جای خود را به همنوعان قهوه‌ای‌رنگ خودمی‌دادند… براساس تئوری‌های آن زمان، پس از عصر یخبندان، زمین درحال گرم‌شدن بود. بنابراین، انتظار آقای راسل این بود که در لایه‌های پایین‌تر که متعلق به زمان سردتری بودند، این سوسکها از نوع سبز باشند و در لایه‌های بالایی از نوع قهوه‌ای. اما بعد از اینکه او رنگ سوسکها را در تمام لایه‌ها به دقت مطالعه کرد، به نتیجه‌ای عجیب دست‌یافت. در لایه‌های پایین، آثار سوسکهای گرمسیری و در لایه‌های بالایی آثار سوسک‌های سردسیری وجودداشت.

به عبارتی زمین از سیزده هزارسال پیش به این طرف، رو به گرم‌شدن نبوده بلکه در مقاطعی دوباره شدیداً سردشده‌است. آقای راسل ادعا کرد که درمقاطعی که حتا به اندازه طول عمر یک نسل از انسان نیز می‌انجامد، شرایط آب‌وهوایی زمین شدیداً تغییرکرده‌ و در زمانی که هوا درحال‌گرم‌شدن بوده، شمال اروپا وارد یک دوره از عصر یخبندان کوچک می‌شود. این دوره از یخبندان حدود هزارسال طول می‌کشد و به‌طور ناگهانی نیز پایان می‌پذیرد.

سالها کسی ادعای این دانشمند جوان با سوسکهای رنگینش را باورنمی‌کرد. چرا که برای مطالعه شرایط آب‌وهوای زمین، دانشمندان همیشه به مطالعه لایه‌های گل، در عمق اقیانوس‌ها که در طی میلیون‌ها سال به آرامی برروی هم انباشته‌شده‌اند، می‌پرداختند و این مطالعات هیچ‌اثری که بتواند ادعای آقای راسل را ثابت‌کند، نشان‌نمی‌داد. براساس مطالعات، تئوری پذیرفته‌شده بدین قراربود که در طی چند میلیون سال گذشته، لایه‌ای از یخ اروپا و شمال آمریکا را پوشانده‌بود و در حدود ده‌بار این لایه عقب‌نشینی کرده و دوباره پیشروی‌می‌کند. اما این مطالعات نشانه‌ای از تغییرات ناگهانی در شرایط آب‌وهوایی را درخودنداشت.

سال‌ها پس از ادعای آقای ‹راسل›،‌ دانشمند جوانی به نام ‹ریچارد الّی(Richard Alley) در اینکه گلهای قعر اقیانوس نمایانگر تمام پیشینه شرایط آب‌وهوایی باشد، شک‌ کرد. او ادعاکرد که رسوبات قعر اقیانوس‌، بسیار آرام ته‌نشین‌ شده‌اند و بدین ترتیب، هرلایه نمایانگر چندین سده است؛ و هر اتفاقی را که سریع‌تر از چند سده صورت‌گرفته‌باشد، نمی‌توان در این لایه‌ها مشاهده‌کرد…

ریچارد الّی› و تیم او به مدت پنج سال در گرینلند به‌ حفاری‌ پرداختند و توانستند بلندترین استوانه یخی را از عمق زمین بیرون بکشند. این استوانه یخی تاریخچه شرایط آب‌وهوایی زمین را به مدت یک‌صدهزارسال با خودداشت و اسرار شرایط آب‌وهوایی سال‌ به‌ سال و فصل‌ به‌ فصل نیم‌کره شمالی را افشا می‌کرد. آنها این استوانه یخی را که به قطعات چندمتری بریده‌بودند، به ‹دنور› آمریکا بردند و در داخل فریزری با دمای منهای 34 درجه قراردادند.

تیم ریچارد الّی به مدت سه‌ سال برروی لایه‌های این استوانه یخی مطالعه‌کرد. هرلایه نمایانگر یک سال بود. دماهای اندازه‌گیری‌شده را درکنارهم قراردادند و منحنی تغییرات رسم‌شد. این منحنی تغییرا ت ناگهانی در شرایط آب‌وهوایی را به خوبی نشان‌می‌داد؛ حتا بعضی از تغییرات شدید، در طول چندسال اتفاق افتاده‌بود. اندازه‌گیری‌های ریچارد، با ادعای سی سال پیش راسل کوو همخوانی کامل داشت. براساس این پژوهش، تغییرات در شرایط آب‌وهوایی آرام رخ‌نداده‌، ‌بلکه بسیارشدید و با پستی‌وبلندیهای زیاد وبعضاً حتّا در طول یک سال صورت گرفته‌است…

اقیانوس‌شناسی به نام ‹والی بروکری› که علاقه کمی نیز به شرایط آب‌وهوایی داشت،‌ در سمیناری با یافته‌های آقایان ‹راسل کوو› و ‹ریچارد الّی› در مورد تغییرات شدید آب‌وهوایی آشناشد. این یافته‌ها او را در مسیر جدیدی در زندگی علمی قرارداد… او می‌دانست اقیانوس‌ها توان ایجاد تغییرات شدید و سریع آب‌وهوایی را دارند… دلیل اینکه انگلستان گرمتر ازمناطق هم عرض خود در آمریکای شمالی است، همین جریان آب‌گرم گلف‌استریم است.

بروکری› فکرکرد که شاید این جریان آب‌گرم، با جریان آب‌سردی که در زیر اقیانوس و به طرف جنوب روان است، همانند یک تسمه‌نقاله در ارتباط‌ باشد. او این سیستم را ‹نقّاله اطلس› نام نهاد. این نقاله گلف استریم، تقریباً به اندازه هشتاد برابر رود آمازون است و سی‌درصد گرمای کل اروپا را تاًمین می‌کند. این گرما معادل تولید یک میلیون نیروگاه است.

بنابراین درصورتی‌که اتفاقی برای این نقّاله بیفتد، دمای هوا در انگلستان شدیداً سقوط‌می‌کند. این جواب سؤال بود. (این اتفاق احتمالی کلید معمّا و همان روشی است که خداوند برگزیده‌؛ تا نئاندرتال‌ها را از میان‌بردارد. ـ نگارنده) تئوری ‹بروکری› برای تغییرات شدید و سریع آب‌وهوایی به همین سادگی بود… او به مطالعه شرایط آب‌وهوایی سیزده هزارسال پیش که پایان عصر یخبندان بود و ‹راسل› آن دوره را مشخص‌، و ادعاکرده‌بود که پس از مدت زمان کوتاهی زمین دوباره به عصر یخبندان جدیدی واردشده‌بود،‌ پرداخت. در آن سال‌ها لایه عظیم یخی که به مدت یکصدهزارسال اروپا و شمال آمریکا را پوشانده‌بود، ‌درحال‌عقب‌نشینی و ذوب‌شدن‌بود!!

گلف‌استریم فعال بود و دمای هوا در حال افزایش. لایه درحال ذوب، دریاچه بسیارعظیمی در شمال کانادا ایجادکرده‌بود. مقدار آب شیرین این دریاچة بزرگ، به حدی زیادشد که درنهایت از طریق درّه سنت لورنس آب دریاچه به اقیانوس اطلس ریخته‌شد و به نقاله اطلس حمله‌کرد و در مدت زمان بسیارکوتاهی آن را از فعالیت انداخت و اقیانوس اطلس شمالی وارد یک دورة 1200 ساله یخبندان شد. 1200 سال وقت لازم بود تا نقاله اطلس دوباره فعال‌شود. (و در طول همین هزارودویست سال بود که انسان نئاندرتال با کرة زمین خداحافظی‌کرد.ـ نگارنده) بروکری برای این تئوری خود جوایز زیادی دریافت‌کرد. نقاله اطلس در ده‌هزار سال گذشته فعال‌ بوده‌ است.

منبع: روزنامه همشهری، دوم مرداد 1380 ص 5، مقاله‌ دکتر فرهانیه استاد دانشگاه‌ صنعتی شریف

بنابراین نتیجه می‌گیریم که عمر انسان کنونی (از نسل آدم و حوّا) از ده هزار سال بیشتر نیست؛ و این بود دلیل از میان رفتن انسان نئاندرتال که هم پاسخی است به تمام کوشش‌های بی نتیجه انسانشناسان در این زمینه، و هم تأییدی است بر حدیثی که برمبنای آن، خداوند با قطعیت گفته‌بود که ‹نسناس› (منظور انسان نئاندرتال است.) را از زمین برمی‌اندازم. به همین دلیل است که انسان‌شناسان نیز دگرگون‌شدن زندگی برروی زمین را به ده هزارسال پیش نسبت می دهند.

نمونه‌‌ای از این گونه گفتارها:

«از آغاز دوران ‹پلیستوسن› حدود یک یا دو میلیون سال می‌گذرد؛ ختم آن یک تاریخ فرضی است و مربوط به ده‌هزارسال پیش است؛ یعنی وقتی که آخرین یخچال‌های بزرگ عصر یخبندان به عقب بازگشتند و آب‌وهوای جهان را به شکلی که امروز می‌بینیم رهاکردند… هیچ‌کس به‌درستی از این موضوع آگاهی دقیقی ندارد. آنچه که می‌توانیم بگوییم این است که حدود ده‌هزارسال پیش لایه‌های بزرگ یخ آب شدند و به سوی قطب‌ها و قله‌های بلند کوه‌ها بازگشتند… ده‌هزارسال پیش اجداد ما به کشفی اساسی دست‌زدند که نژاد آدمی را از صورت گروههای شکارچی چادرنشین به سازندگان شهرهای بسیاربزرگ مبدل‌ساخت»… این کشف کشاورزی بود. (زیبایی نور نوشتة ‹بن بوا› ترجمة مهندس پرویز قوامی صص 78 و 83)

کشفی نوین و تأییدی بیشتر:

نظریه نوین پیرامون تغییرات ناگهانی آب وهوای کره زمین پیش از پیدایش انسان امروزی را خواندیم که تنها دلیل انفراض نئاندرتالهاست. ولی با خواندن نظریه نوین، یک پرسش مهم به ذهن فعّال خطور میکند و آن این است که: چه عاملی موجب این تغییرات ناگهانی کره زمین شده است؟

زیرا از نظر روند کلی طبیعت، دلیلی وجود ندارد که یک رخداد غیرقابل انتظار رخ نماید و موجب انقراض یک گونه چندصدهزارساله شود!!

این رخداد نامنتظره، خود نتیجه رخداد نامنتظره دیگری است که با دانستن آن، پی به این حقیقت خواهیم برد که این روند، پروژه ای از جانب خداوند بوده، و به منظور انقراض نئاندرتالها طراحی و اجرا شده است.

این علت العلل، چیزی نیست جز کشف تازه‌ای که در آغاز، توسط ناسا (NASA) صورت گرفت و سپس پای دیگر مؤسّسات پژوهشی و پژوهشگران را به این پروژه باز کرده است:

ترجمه مقاله‌ای زیر عنوان:

Massive Impact Crater Found Under Greenland’s Ice

By Jason Daley

smithsonian.com
November 15, 2018

حفره‌ عظیمی که ناشی از برخورد یک سنگ آسمانی با زمین بوده است، در زیر یخهای گرینلند یافت شد. اسکن رادار و نمونه های رسوبها در لایه‌های یخی نشان دهنده آن است که این سنگ آسمانی پیش از 12000 سال پیش ایجاد شده است.

بر خلاف سیاره های ماه یا مشتری، در سیاره زمین بسیار سخت است تا نشانی از برخورد شهابسنگها را در سطح زمین و در جایی که برخوردی عظیم صورت گرفته باشد بیابیم؛ زیرا سیاره زمین را یخها و اقیانوسها پوشانده اند و فرسایش زمین و بارندگیها نیز، غالباً آثار باقی‌مانده از آن‌ها را میزداید. از سوی دیگر جو زمین شمار شهابسنگهایی را که در واقع به ما آسیب میرساند، محدود می‌کند. با این وجود، برخی از این‌گونه آثار، با‌گذشت زمان و سپری شدن دورانها باقی‌مانده اند. از جمله، پژوهشگران اخیراً دریافته اند که یکی از بزرگترین اکتشافهایی که تاکنون صورت گرفته، در زیر یخهای یخچال Hiawatha در گرینلند قرار دارد. نشانه های حفره‌ای عظیم، برای اولین بار توسط عملیات Ice bridge ناسا صورت گرفت؛ مأموریتی هوابردی که با استفاده از رادار برای ردیابی تغییرات یخ در لایه های یخ گرینلند، استفاده میشود.

پژوهشگران دانشگاه کپنهاگ که داده های موجود را مورد بررسی قرار میدادند، متوجه یک ناهنجاری در زیر یخ Hiawatha شدند که به نظر میرسد حفره ای با 19 مایل قطر و 1000 فوت عمق است که یکی از بزرگترین حفره های بیست و پنج‌گانه ای است که تاکنون بر روی زمین شناخته شده‌ و این اولین حفره‌ای است که در زیر یخها یافت شده؛ و به اندازه‌ای بزرگ هست که بتواند شهر واشنگتن دی سی را در خود فروببرد.

سوال بزرگ این است که هنگامی که شهابسنگ به زمین برخورد کرده، چه تأثیری بر روی سیاره ما گذاشته است؟ (تأثیری که مشروح آن، در نظریه نوین آمد. - نگارنده و مترجم)

این حفره تاکنون بسیار خوب حفظ شده، و این شگفت انگیز است؛ زیرا یخ یخچال عامل فرسایشی فوق العاده کارآمدی است که میتواند اثرات برخورد شهابسنگ را زود از میان بردارد.

پژوهشگری از مرکز ژئوژنتیک در موزه تاریخ طبیعی دانمارک میگوید بدین ترتیب این حفره از دیدگاه زمین شناسی باید نسبتا جوان باشد. نشانه‌ها حاکی از آن است که پس از این رخداد، یخهای گرینلند خیلی زود آن را پوشانده اند. و احتمالاً این رخداد به تازگی یعنی در حدود 12000 سال پیش و همزمان با پایان آخرین عصر یخبندان به وقوع پیوسته است.

Voosen از نشریه ساینس گزارش میدهد تأثیرهای شهاب سنگی که گرینلند را به آتش کشیده و رخدادی بزرگ و جهانی محسوب شده، باید آنچنان عظیم بوده باشد تا بتواند نیم مایل به یک مایل در سراسر زمین پخش شده، و به اندازه یک کلاهک اتمی 700 مگاواتی قدرت داشته باشد. چنین نیرویی میتواند منطقه گرینلند را گرم کرده، صدها مایل دورتر احساس شده، و آوارها و بارشهای سنگ را بر آمریکای شمالی و اروپا موجب شده باشد.

نکته‌ای مهم: Voosen بی‌آنکه خود بداند دلیل دیگری بر انقراض نئاندرتالها را به خوبی و با جزئیاتی بیشتر شرح داده است. - نگارنده و مترجم


برخی پژوهشگران به این باور رسیده اند که این امر میتواند تأثیر قابل توجهی داشته باشد. ثبت تغییرات آب و هوایی آن زمان نشان میدهد که در حدود 12800 سال پیش، یعنی نزدیک به پایان آخرین عصر یخبندان، جهان به طور پیوسته در حال گرم شدن بود. سپس دوباره به طور ناگهانی درجه حرارت در حدود 1000 سال به وضعیت یخزدگی رسیده است، دوره ای از سرمازدگی به نام Younger Dryas که تاکنون هیچ توضیح و توجیه مشخصی نداشته است. (و اکنون دلیل و توجیهش مشخص شد!!- نگارنده و مترجم)


بر طبق یک نظریه، تأییرات ناشی از برخورد یک دنباله دار در گرینلند، یخها را ذوب کرد و موجب رقیق شدن جریان آب گرمی شد که از طریق اقیانوس اطلس حمل میشد، و موجب انجماد دوباره ای شد. (منظور این پژوهشگر، نظریه پروفسور والی بروکری است.- نگارنده و مترجم)


برخی نیز ابراز داشته اند که چنین رویدادی می‌تواند موجب آتش سوزیهای بزرگ در جنگلهای اروپا و آمریکای شمالی شده، و در نتیجه منجر به از میان رفتن برخی گونه های حیوانی و جوامع انسانی که آنها را شکار می‌کرده اند، شده؛ باشد که طبق آنچه که به ثبت رسیده، با این رخداد همزامان بوده است. (اشاره به از میان رفتن نئاندرتالها در این برهه زمانی دارد.- مترجم)

جوزف مک گریگور، که متخصص دورانهای یخبندان است و با ناسا کار می‌کند، به ناشنال جئوگرافی می گوید: "این ایده ای مبهم است، اما اگر واقعیت داشته باشد، تا به حال تاثیر بی حدومرزی بر تاریخ انسان داشته است. پایان ترجمه، به نقل از:

بررسی جایگاه انسانهای پیشین و انسان امروزی: https://www.academia.edu/10055759

Another Miracle of the Koran confirmed: https://www.academia.edu/39584593

گم شدن یک میلیارد سال از صخره های عظیم زمین: https://www.academia.edu/60811900

تأیید علمی منشأ حیات در دیدگاه قرآن: https://www.academia.edu/81978416

نزول آهن از فضای کیهانی، معجزه ای از قرآن: https://www.academia.edu/104367174

چگونگی انقراض دایناسورها

ترجمه بخشهایی از مقاله‌ای زیر عنوان:

Dinosaur-killing Chicxulub asteroid

formed in Solar System’s outer reaches

Rock samples hold clues to origin of impactor that sparked a mass extinction 66 million years ago.

By Michael Marshall

15 August 2024

سیارکی که قاتل دایناسورها بوده، بیرون از منظومه شمسی شکل گرفته است.

بر اساس شواهد ژئوشیمیایی از محل برخوردی که در Chicxulub مکزیک رخ داده، نشان می‌دهد توده عظیمی که با زمین برخورد کرده و موجب انقراض تقریباً همگی دایناسورها در 66 میلیون سال پیش شده، سیارکی بوده که آفرینش آن فراتر از مدار مشتری در سیستم خورشیدی شکل گرفته است. این رویداد بیش از 60 درصد از گونه های مختلف و از جمله تمام دایناسورهای غیر پرنده را از میان برد.

Artist impression of a large asteroid hitting Earth.

از سال 1980 تاکنون، شواهدی گرآوری شده که نشان می دهد این انقراض ناشی از برخورد توده جرمی با زمین بوده است که به اندازه یک شهر وزن داشته است. چنین برخوردی، حجم عظیمی از گوگرد، گرد و غبار و دوده را به هوا پرتاب کرد؛ که تا حدی جلوی خورشید را گرفته و باعث کاهش شدید دما می‌شده است. لایه ای از فلز ایریدیوم، که در زمین کمیاب است، اما در سیارک ها رایج تر است، در آغاز دوره انقراض در سرتاسر زمین رسوب کرد. در دهه 1990 دانشمندان محل برخورد را تشخیص دادند که دهانه ای بسیار بزرگ مدفون در زیر سطح زمین در نزدیکی Chicxulub در شبه جزیره یوکاتان مکزیک بود.

ماریو فیشرگود، ژئوشیمی‌دان ایزوتوپی در دانشگاه کلن آلمان می‌گوید: «هدف ما شناسایی منشا این ضربه‌گیر بود که موفق شدیم. او و همکارانش برای اینکه بفهمند این شیء چیست و از کجا آمده است، نمونه‌هایی از سنگ‌های K/Pg را از سه مکان به‌دست آوردند و آن‌ها را با سنگ‌های هشت محل برخورد دیگر در 3.5 میلیارد سال گذشته مقایسه کردند...

هسته صخره‌ای ناشی از برخوردها نشان می‌دهد که چگونه دهانه‌های عظیم شکل می‌گیرند. بویژه، جست‌و‌جو برای یافتن ایزوتوپ‌های روتنیوم می‌تواند به پژوهشگران کمک کند تا میان سیارک‌هایی که بیرون از سیستم خورشیدی یعنی فراتر از مدار مشتری شکل گرفته‌اند، و سیارک‌هایی که منشأ آنها در داخل سیستم خورشیدی است، تمایز قائل شوند...

تیم فیشرگود دریافتند که ایزوتوپ‌های روتنویم در ضربه‌گیر Chicxulub با یک سیارک کربنی از بیرون منظومه شمسی مطابقت دارند و با سیارک‌های سیلیسی منظومه شمسی داخلی مطابقت ندارند…

دستاوردهای علمی انقراض نئاندرتالها و دایناسورها، نشان دهنده آن است که این دو رخداد بنیانی، طبق پروژه هایی اجرا شده که از آغاز آفرینش، خداوند متعال آن‌ها را طرّاحی کرده است.

13 شهریور 1403

احمد شمّاع زاده

دوگونگی انسان‌ها در رابطه با جامعه، از منظر قرآن

دوگونگی انسان‌ها در رابطه با جامعه، از منظر قرآن

احمد شمّاع زاده

وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَىٰ ﴿١﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ﴿٢﴾ وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَىٰ ﴿٣﴾ إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّىٰ ﴿٤﴾ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ ﴿٥﴾ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ﴿٦﴾ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ ﴿٧﴾ وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَىٰ ﴿٨﴾ وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَىٰ ﴿٩﴾ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ ﴿١٠﴾ وَمَا یُغْنِی عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّىٰ ﴿١١﴾ سوره الّلیل

سوگند به شب هنگامی که فرو پوشد(۱) سوگند به روز آنگاه که آشکار شود (۲) سوگند به آنچه که از نروماده آفرید (۳) همانا تلاش و کوششهایتان گوناگون است؛ (۴) پس آنکه بخشید و پرهیزگار شد (۵) و تصدیق کرد وعده‌های نیکوتر الهی را (۶) پس به زودی رفاه و راحتی را دریافت می‌کند (۷) و اما کسی که بخل ورزید و خود را بی نیاز نشان داد (۸) و وعده نیکوتر را تکذیب کرد (۹) پس به زودی سختی و دشواری را بهره او می‌سازیم (۱۰) و ثروتش او را بی‌نیاز نمی‌کند آن هنگام که رو به زوال و نابودی رود. (۱۱)


این آیات گویای آن هستند که افراد انسانی، هنگامی که با دیگر افراد جامعه برخورد منافع پیدا می‌کنند، دو گونه برخورد از خود نشان می‌دهند؛ یا با گشاده رویی و دست و دلبازی با دیگران برخورد می‌کنند، و یا با تکبر و دست و دل بستگی؛ و خداوند نیز که همه چیز در دستان او قرار دارد، با هر یک از این دو گونه افراد، به تناسب رفتارشان برخورد می‌کند؛ هم در دنیا و هم در آخرت.

پس، آن کسی گوی سبقت را ربوده، که بزرگ بین، و بزرگ اندیش بوده، جهانبینی اش گسترده باشد، و به داراییهای کوتاه مدت این دنیایی بسنده نکند؛ بلکه حتّا دنباله اموالی را که برخی افراد، از او ربوده یا خورده و برده‌اند، نگیرد؛ و همه را به خداوند واگذار کند؛ تا او خود که به همه چیز آگاه و از احوال همه بندگان به خوبی آگاه است، حق و حقوق او را در این دنیا یا در اخرت و یا هم در این دنیا و هم در آخرت، از نامردمانی که به او ستم کرده‌اند، بگیرد.

چنین کسی چنان آرامشی را بهره خویش می‌سازد که وصف ناشدنی است و بسیار شیرین‌تر از آن است که با زحمتهای بسیار به حق خود برسد یا شاید هم نرسد؛ زیرا او کسی را وکیل خود قرار داده که نعم المولی و نعم النّصیر است. یعنی بهترین سرور و بهترین یاری رساننده در زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست.


در شأن نزول این آیات آمده است که:

عطاء گوید: این آیات درباره ابوالدحداح نازل شده است؛ بدین ترتیب که مردى از انصار درخت خرمائى در خانه خود داشت که شاخه‌های آن در خانه همسایگان رفته بود؛ و آن‌ها بر اثر فقر و پریشانى از خرماى آن می‌خوردند. آن مرد به رسول خدا شکایت برد. پیامبر فرمود: درخت خود را در ازاء درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد نپذیرفت.

ابوالدحداح چون این سخن بشنید به پیامبر گفت: یا رسول الله من آن را در ازاء درختى در بهشت به شما می‌فروشم. پیامبر فرمود: درخت مال تو نیست. گفت: آن را خواهم خرید.

ابوالدحداح نزد آن مرد انصارى رفت و گفت: باغى در مدینه دارم آن را به تو مى فروشم و آن یک درخت را به من بفروش، آن مرد پذیرفت. ابوالدحداح یک باغ را با آن درخت معاوضه کرد؛ و سپس نزد رسول خدا آمد و آن را در ازاء درختى در بهشت بفروخت و این آیات نازل شد.

شهریور 1403- احمد شمّاع زاده


إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ

سوره تکویر:

فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ «15» الْجَوارِ الْکُنَّسِ «16» وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ «17» وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ «18»

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ «19» ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ «20» مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ «21»

سوگند به ستارگانى که بازمى‌گردند. در حرکت هستند و پنهان مى‌شوند. و سوگند به شب آنگاه که برود. و سوگند به صبح آنگاه که بدمد. که همانا قرآن، کلام پیام‌آورى گرامى است. آن که نزد خداوندِ صاحب عرش، داراى قدرت و مقام والا است. (فرشته‌اى که) فرمانش برند و امینش شمرند.

سوره الحاقّه:

فَلا أُقْسِمُ بِما تُبْصِرُونَ «38» وَ ما لا تُبْصِرُونَ «39» إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ «40» وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَلِیلًا ما تُؤْمِنُونَ «41» وَ لا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلِیلًا ما تَذَکَّرُونَ «42» تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ «43»

پس سوگند به آنچه مى‌بینید. و آنچه نمى‌بینید. همانا آن (قرآن) کلام رسول گرامى است. و سخن یک شاعر نیست چه کم ایمان مى‌آورید. و (همچنین) سخن کاهن و پیشگو نیست، چه کم متذکّر مى‌شوید. (همانا قرآن) فرستاده‌اى از جانب پروردگار جهانیان است.

***

ترجمه این دو ردیف آیه از دانشنامه اسلامی برگرفته شده، و در برابرگذاری آنها، نادرستیهایی در ترجمه آنها، جلب توجّه می‌کنند؛ که یکی، اشکالهای نگارشی، و دیگری، اختلاف فاحش در مفهوم آیه إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ است؛ که در آیات سوره تکویر، مصداق رسول، جبرئیل است؛ و در آیات سوره الحاقّه مصداق رسول، محمد رسول الله است.


ظاهراً خداوند یک آیه مهم را برای دو شخصیت اصلی در پروسه وحی به کار برده است؛ تا بدین وسیله، دو رابط اصلی پروسه وحی را از ارتکاب به هرگونه خطا تطهیر کرده، و گفته باشد جبرئیل در رساندن وحی به محمد، و محمد در رساندن وحی به مردم خطائی نکرده اند؛ و بدین ترتیب تأیید دیگری باشد بر محکم بودن، و بی چون و چرایی آیات نازله از سوی خداوند؛ و قرآن شکل گرفته از آن آیات؛ با توجّه به آیه محکمه: انّا نزّلناالذّکر و انّا له لحافظون

***

پیرامون اشکالهای نگارشی، موارد اشکالدار در ترجمه آیات هر دو سوره به نقل از دانشنامه اسلامی را که در بالا آمد، بولد (سیاه) کرده ام.


توجّه به نکته‌ای کلی در ترجمه آیات دارای سوگند:

هنگامی که قرآن کریم سوگند یا سوگندهایی را با عبارت فلا اقسم آغاز می‌کند، معنای عادی سوگند را نمی‌دهد، بلکه باید ترجمه کرد سوگند و سخت سوگندی. پس ترجمه آیات سوره تکویر چنین می‌شود: سوگند و سخت سوگندی به ستارگان بازگردنده ای که در حرکت اند. سوگند به شب آنگاه که محو شود. سوگند به صبح آنگاه که بدمد. همانا آن (قرآن) اکیداً گفتار پیام آوری گرامی است. نیرومندی که نزد خداوند دارنده عرش جای دارد. عهده دار اموری که امین درگاه است.

برای داشتن فهمی درست از مفهوم الخنس الجوارالکنّس مقاله زیر را بخوانید:


ترجمه درست آیات سوره الحاقّه:

سوگند و سخت سوگندی به آنچه که می‌بینید و آنچه که نمی‌بینید. همانا آن (قرآن) گفتار رسولی گرامی است؛ نه گفتار شاعری است؛ و نه گفتار کاهنی است. (بلکه) فروفرستاده شده‌ای از سوی پروردگار جهانیان است. چه کم اند آنان که ایمان می‌آورند؛ چه کم اند آنان که گوشزدها را دریافت می‌کنند.

شهریور 1403- احمد شمّاع زاده