هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

اسلام، دینی بی همتا

اسلام، دینی بی همتا

احمد شمّاع زاده


دین اسلام، بدان دلیل که دستوراتش در کتابی بی همتا آمده، همانند خدای بی همتای فروفرستنده آن، خود نیز بی همتا شده است. بنابراین برای شناخت این دین، باید کتاب آن را شناخت. در آغاز باید گفت کتاب‌های آسمانی، نه از نظر شکلگیری؛ و نه از نظر محتوا، هیچیک همانند قرآن نیستند.


شکلگیری کتاب‌های آسمانی

از نظر شکلگیری، هیچ کتاب آسمانی، به صورت قرآن نازل نشده؛ بلکه تنها قرآن بوده که توسط جبرئیل، به صورت وحی تدریجی و مستقیم بر قلب حضرت محمد (ص) نازل شده، و کاتبان وحی، وحی الهی را که بر زبان رسول اکرم جاری می‌شده، مکتوب کرده اند.

برای مثال، تورات (عهد عتیق) همچون قرآن وحی مکتوب توسط کاتبان وحی نیست؛ بلکه الواحی مکتوب بوده برای آموزش حضرت موسی در یک دوره چهل شبانه‌روزی؛ که وی برای ملاقات و در اصل شرکت در مکتب هستی شناسی خداوند، به کوه طور رفت و آموزش دید و دست آخر آنچه را که در آن الواح آمده بود (آموخته یا نیاموخته)، به دست او دادند!


قرآن کریم در مورد کتاب صابئین نیز اظهارنظر کرده و گفته است که به صورت الواح به پیامبرشان حضرت یحیی داده شده است (خذالکتاب بقوّه). آنچه از متون پژوهشی ادیان برمی‌آید، کتاب‌های بسیاری از پیامبران از جمله کتاب حضرت ابراهیم به صورت الواح بوده است.

طبق آیات قرآن، بی شکّ به همه پیامبران و رسولان وحی می‌شده است؛ ولی اینکه کتاب آن‌ها چگونه کتابی بوده، چاره‌ای جز این نداریم که به دو واژه توجّه کنیم. انزلنا و آتینا. اگر آیه قرآن کریم می‌گوید آتینا یعنی اینکه کتاب آن پیامبر، به صورت الواح بوده؛ مانند زبور داوود که می‌فرماید وَآتَینَا دَاوُودَ زَبُورًا.

در مورد تورات، با اینکه می‌دانیم به صورت الواح بوده، در یک آیه به نزول تورات و انجیل اشاره شده است: نَزَّلَ عَلَیک الْکتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ.

بنابراین، نتیجه می‌گیرم این انجیلی که نقل سخنان و اعمال عیسی بن مریم توسط همنشینان (حواریون) وی بوده است؛ انجیل اصلی نیست.

برخی از کتاب‌های دیگر پیامبران دعاهایی بوده که آن پیامبر می‌خوانده، که ممکن است به صورت الواح بوده و یا بر آن پیامبر به صورت آیات، نازل شده است.


شمار کتاب‌های آسمانی

شمار کتاب هایی که بر پیامبران نازل شده اند، بسیار است که کسی از آن‌ها آگاهی لازم و کافی را ندارد. آنچه که قابل اعتماد، یا دست کم مهم و قابل توجّه است، چهار کتابی است که نام آن‌ها در قرآن آمده است:

1. زبور، نام کتابی است که بر حضرت داود نازل شده، و معنای آن «کتاب» است.

2. تورات، نام کتابی است که بر حضرت موسی نازل شده و معنای آن شریعت است.

3. انجیل، نام کتابی است که بر حضرت عیسی نازل شده و معنای آن، «بشارت» است.

4. قرآن، نام کتابی است که بر حضرت محمد نازل شده و معنای آن «خواندنی» و «پدیده» است.


از نظر محتوا

عهد عتیق کنونی، مخلوطی از همه چیز است؛ که به نظر می‌رسد، تنها بخشی از تورات که به اسفار پنجگانه مشهورند،از تورات اصلی باشد؛ که در کوه طور، به صورت الواح به دست حضرت موسی داده شد؛ زیرا در دعای سمات و در برخی اسناد تاریخی دینی می‌خوانیم، الواحی را که به حضرت موسی دادند، در صندوقی نگهداری می‌شد که در زمان حیات حضرت موسی به تابوت شهادت یا تابوت عهد شهرت یافت. این تابوت، تنها میان وارثان حضرت موسی دست به دست می گشته است.

عهد عتیق، بخشی زیر عنوان کتابهای پیامبران دارد که نام کتاب‌های برخی از پیامبران بنی اسرائیل در آن آمده است؛ مانند آنچه که به دانیال نبی نسبت داده شده و مزامیر حضرت داوود.


محتوای دیگر کتاب‌های آسمانی

بسیاری از کتاب‌های ادیان مختلف، به صورت دعا بوده، که بیشتر بر مبنای رابطه میان آفریدگار و آفریده یعنی ستایش خداوند به وسیله پیامبر، و سپس پیروان آن دین بوده؛ و مسائل اجتماعی و روابط میان مردم در آن‌ها وجود نداشته هرچند در رسالت همه پیامبران یک چیز مشترک وجود داشته؛ و آن هم احترام به حقوق دیگران و دوری گزینی از ستم به دیگران است.


محتوای قرآن:

قرآن مجید متضمّن کلّیّات برنامه زندگی انسان است. به منظور سهولت کار پژوهشگران، مطالب قرآن به سی و دو بخش تقسم شده، که در هر بخش تقسیم‌هایی نیز وجود دارد (برگرفته از قرآن کریم و ملحقات آن چاپ صدر قم به نقل از قرآن مرحوم دکتر محمود رامیار):

  1. کالاها- رنگها- پوشیدنی‌ها (72 مورد)

  2. مسائل و موضوع‌های اجتماعی (32 مورد): از جمله کاروکوشش- آشتی و سازش- مشاوره و مشورت- توانگری و زیاده‌روی در عیش و نوش- آرایش و پیرایش- همسایگان- یتیمان- گفتار نیک- تعاون و همیاری- وظیفه و تکلیف- دوستی.

  3. احکام و حدود (40 مورد)

  4. اخلاق پسندیده (46مورد) از جمله: امر به معروف و نهی از منکر- برادری- ادب و شرم- میانه‌روی- امانتداری- انفاق- ایثار- گشاده‌رویی- راضی بودن به رضای خدا- سپردن کارها به خدا- تقوی- فروتنی- توکل- رفتار نیک- دورکردن بدی به نیکی- ذکر نعمت‌های الهی.

  5. اخلاق نکوهیده (53 مورد)

  6. اسماء افراد و اشخاص یا اعلام قرآن (132مورد)

  7. باری‌تعالی (43 مورد)

  8. مثل‌ها- شامل: امثال سائره (245 مورد) تمثیل‌ها (57 مورد)

  9. امت‌ها و فرقه‌ها (20 مورد)

  10. پیامبران و پیامبری

الف - قرآن کریم بیست و پنج پیامبر را به نام یاداور شده بدین شرح: آدم- ابراهیم- ادریس- اسحق- اسماعیل- الیاس- ایوب- داوود- ذوالکفل – ذکریا - سلیمان- شعیب- صالح- عزیز- عیسی- لوط- موسی- نوح- هارون- هود- یحیی- الیسع- یعقوب(اسرائیل)- یوسف- یونس-

ب - محمد رسول‌الله از جمله: اثبات رسالت و وحی به او، اخلاق و صفاتش، رفتار مؤمنان با او، اهل کتاب او را می‌شناسند، پاره‌ای از کارها و ویژگی‌هایش، مباهله.

ج - پیامبری از جمله: فرستادن پیامبران برای حکم کردن میان مردم، برتری برخی پیامبران، دشمن پیامبران، بر پیامبران جز ابلاغ پیام وظیفه‌ای نیست.

  1. انسان (16مورد) از جمله: آزمایش- خانواده- حالت‌ها و نشانه های انسانی- اندام‌های انسان- شرف و پستی انسانی- آفرینش انسان

  2. ایمان (19مورد)

  3. بنی اسرائیل(15مورد)

  4. تاریخ و سرگذشت‌ها(76مورد)

  5. جنگ و جهاد و هجرت(17مورد)

  6. حیوانات و گیاهان:

الف- چهارپایان(88 مورد)

ب- گیاهان یا رستنی‌ها(50 مورد)

  1. دین(14مورد)

  2. آسمان و کیهان: زمین- دریاها- تقویم یا گاه‌شماری و نجوم- کوه‌ها- آسمان‌ها و زمین را در شش دوره آفرید- آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید- زمین‌لرزه- ابرها- آسمانها- آسمان‌ها و زمین‌ها هفت‌اند. صاعقه آسمانی- هیئت و نجوم- ستارگان- کاستن از زمین از اطرافش- وراثت زمین- زور در نزد خدا.

  3. شرک (12مورد)

  4. شیطان و جن (8 مورد)

  5. عبادت(19مورد)

  6. عقاید (21 مورد)

بهشت- آیه‌های بسیار زیادی را دربرمی‌گیرد از جمله: نامهای بهشت- بهشتی‌ها- وصف بهشت‌ها- پهنای بهشت

دوزخ- آیه‌های بسیاری را دربرمی‌گیرد از جمله: دوزخیان- صفت‌ها و نام‌های دوزخ- وصف دوزخ

  1. دانش(14مورد)

  2. کتاب‌های آسمانی

  3. کفر- ارتداد- نفاق (35مورد)

  4. مبهمات قرآن و مواردی که در قرآن به آن اشاره‌شده ولی نامی برده‌نشده.

  5. محرمات (28مورد)

  6. خطاب‌ها و مخاطب‌ها(چهل مورد)

  7. فرشتگان

  8. نصاری یا مسیحیان

  9. نظام اجتماعی

  10. روز رستاخیز

    شهریور 1403

    احمد شمّاع زاده

The Books are permanent friends

A Short Play for Teletheatre:

The Books are permanent friends


The stage:

Eve is sitting in her room and reading a book.

In a part of her room, there is a bookshelf full of books.

Adam is knocking on the door.

***

Eve: Come in!


Adam, meanwhile is astonished: Oh! Are you sitting alone?!


Eve: No. I became alone, just now you entered.


Adam: How weren’t you alone? You were alone!


Eve: I wasn’t alone because I was with my book! With my love! All my books are my loves...


Adam: Do you mean I interrupted between you and your book? Your friends?


Eve: Yes, of course!… The books are the best friends. You never feel alone with them... You never will be alone with them!


Adam: Me too, I don’t feel alone with social media...


Eve: Never! Never social media can take the place of the books.

I can select the books with awareness, but social media actually select you, without your awareness!

Sometime they only take your time, and don’t give you something useful.

Sometime they pull you to themselves, and when you be awared you have lost many things!

In a long time term, they badly influence on you…

Sometime social media cause you to feel suffering, like as suffering from depression, but you never feel suffering if you pass your time with the books. The books not only withdrow you from loneliness, but give you all those useful for your life.

***

Adam, meanwhile thinking about the words of Eve and confirm them by shaking his head, is leaving her...


TITRAGE

Actress:

Actor:

Director:

Playwriter: Ahmad Shammazadeh


Note:

In a day, I was watching a teletheatre in a monitor of a library in Warsaw.

Frequently came to my mind to write a short play, so much suitable and necessary for the libraries, because it must be about the importance of the books and they role in the life, especially for teenagers. This is what I imaginated at first, and then started to write.

Sep. 07, 2024

Ahmad Shammazadeh




قمرالملوک وزیری و درشکه چی

قمرالملوک وزیری و درشکه چی

ﺭﻭﺯﯼ ﻗﻤﺮﺍﻟﻤﻠﻮﮎ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ. ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﯼ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﮔﺮﺍﻣﺎﻓﻮﻧﺶ ﺁﻫﻨﮕﯽ ﺍﺯ ﻗﻤﺮ ﺭﺍ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩ.

ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﺁﻫﯽ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﭘﻮﻟﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻣﯿﺘﻮنستم ﻗﻤﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﭘﺴﺮﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﻨﻢ.

ﻗﻤﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺩﯾﺪﯼ! ﺷﺎﯾﺪ ﻗﻤﺮ ﺩﺭ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﭘﺴﺮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯ ﺨﻮﻧﺪ.

ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻫﯽ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯼ بابا ﺧﺎﻧﻢ ﻗﻤﺮ ﮐﺠﺎ ﻭ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﮐﺠﺎ؟ ﺗﺎﭘﻮﻟﺪﺍﺭﻫﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺗﯿﻤﻮﺭﺗﺎﺵ ﻫﺎ ﻭ ﺣﺎﺝ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﺘﺠﺎﺭﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺠﺎ دﺳﺖ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﻗﻤﺮ ﻣﯿﺮﺳﺪ؟

ﻗﻤﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ، ﺍﺯ ﮐﻢ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .

ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻗﻤﺮ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﻘﺪﻣﺎﺕ ﯾﮏ ﺟﺸﻦ ﻣﺠﻠﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺵ ﻭ ﻗﺎﻟﯽ ﻭ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻭ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭ ﺑﺮﻧﺞ ﻭ ﺭﻭﻏﻦ ﻭ ﺩﯾﮓ ﻭ ﺩﯾﮕﻮﺭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺤﻞ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﺒﺮﻧﺪ .

ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ ﯼ ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺗﺰﺋﯿﻦ ﻭ ﭼﺮﺍﻏﺎﻧﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.

ﻃﺮﻑﻫﺎﯼ ﻏﺮﻭﺏ، ﻗﻤﺮ ﺑﺎ ﺍﺭﮐﺴﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻪ ﻣﻄﺮﺏ ﺭﻭ ﺣﻮﺿﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﺎ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻭ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻏﻮﻏﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﻪ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻭ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﻫﺎ ﻫﺠﻮﻡ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ. ﺩﺭﺷﮑﻪ ﭼﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﻗﻤﺮ ﻣﯿﺎﻧﺪﺍﺯﺩ ﻭ ﻗﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ:

ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻗﻤﺮﯼ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮏ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯼ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺻﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯽ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ .

ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﭼﻨﺪ ﺩﻫﻦ ﺁﻭﺍﺯ ﺟﺎﻧﺎﻧﻪ ﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻋﺮﻭﺱ ﻭ ﺩﺍﻣﺎﺩ، ﺑﻪ ﻣﻄﺮﺑﻬﺎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﺠ ﺎ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﺠﻠﺲ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻣﯿﮑﻨﺪ. نقل از فیسبوک: گذر زمان


ویرایش و آماده سازی: احمد شمّاع زاده

مقتدرترین و مظلوم ترین!

مقتدرترین و مظلوم ترین!


هنگامی که ویدئویی را از یک وبسایت علمی تماشا می‌کردم که به حس شنوایی حیوانات می‌پرداخت؛ و واکنش انواع حیوانات را هنگامی که صدایی را می‌شنیدند، به تصویر کشیده بود، ناخودآگاه اشک در چشمانم حلقه زد. به یاد خدا افتادم؛ آری خدا! آفریدگار هستی! آفریننده زیباییهای این جهان و دیگر جهانها! آفریننده همه گونه حیوانات که اگر خوب بنگری حتّا حیوانات وحشی بسیار زیبا هستد.

همه هستی و بویژه کهکشانها همواره موسیقی دلنواز و زیبایی را می نوازند؛ که تنها گاهی، برخی از کیهانشناسان آن نواها را ثبت و ضبط کرده اند. پرندگان را نگاه کنید چقدر زیبا هستند. گنجشکها را نگاه کنید. به ورجه وورجه کردنشان و جیک جیکهایشان دقت کنید. جقدر زیباست این نواهای دلنوازشان! چقدر انسان را به زندگی امیدوار می‌کنند!

آری! خداوند این همه آفریدگان گوناگون را آفریده که ما تنها بخش کوچکی از آن‌ها را می‌بینیم و از دیگر آفریدگان آگاهی ندارم. ویدئوی ماهی مهندس را به یاد می آورید که برای جفتش چه سازه زیبابی را در صدها متر زیر آب طرّاحی، برنامه‌ریزی و اجرا کرد؟! ویدئوی آن پرنده را به یاد می آورید که یک برگ کاغذ رنگی را با نوکش می‌برید تا آزینی شود برای بلندتر شدن دمش و جلوه گری بیشتری برای جفتش؟

آری همه این آفریدگان و این زیباییها را خداوند زیبا که زیبایی را دوست می‌دارد و زیباشناسی و زیبادوستی را از وجود خودش در وجود همه آفریدگانش به ودیعه گذارده است، آفریده است!


در آغاز مدلی مدرن برای کیهان (A Modern Model for the Universe) آورده‌ام:

In the name of:

Who started the creation by releasing only a particle of His exist hight.

And because He is full of love, He created all creatures on the base of love. And because He is the most beautiful, He created the beauty and deposited the beauty in every of His creatures. He loves all.


خداوند کریم کرامتش نهایت ندارد؛ و به همین دلیل همه چیز به آفریدگانش عطا کرده، بویژه به انسانها! ولی اکثر انسان‌ها به قول خودش، سپاسگزار نیستند؛ و به جای سپاسگزاری از نعمتهای او، باز هم او را ناسپاسی و قدرناشناسی می‌کنند!


آری در این افکار غوطه می‌خوردم که به این نکته پی بردم:

خداوند چقدر مظلوم است؛ چقدر ستمدیده است؛ تا چه اندازه متحمّل ستم شده؛ و چقدر بردبار است خداوندی که خود را حلیم یعنی بسیار بردبار لقب داده و اکنون معنای حلیم را فهمیدم.

پس تصور مکنید ستم تنها بهره بینوایان می‌شود؛ و به درگاه او شکایت مبرید که چرا تا این اندازه به ستمکاران فرصت می‌دهد. در بسیاری موارد، ستم ستمکاران، نااهلان و نادانان، دامن پاکترین؛ شریفترین، و بهترین انسان‌ها را گرفته است؛ ولی کمتر کسی به این موضوع اندیشیده که خداوند ستمدیده ترین است. آری خداوند ستمدیده ترین است!

این را هم بدانید که بزرگترین ستمی که در طول تاریخ موجودیت انسان بر روی زمین بر خداوند رفته و می‌رود، شرک ورزیدن به اوست (بویژ از سوی بیشتر شیعیان)؛ زیرا شرک نقطه اوج ناسپاسی نسبت به خداوند کریم و رحیمی است که همه گونه لطفی به انسان کرده است؛ ولی این انسان قدر نعمتهای او را ندانسته و به جای سپاسگزاری، ناسپاسی را پیشه خود کرده است!!

هنگامی که برای نوشتن مقاله ویژگیهای ذاتی انسان در قرآن، آیات مربوطه را گرداوری کردم، متوجه شدم سرامد ویژگیهای انسان در قرآن ناسپاسی اوست؛ در نتیجه این پاراگراف را نوشتم:

پس از گرداوری آیات قرآن، متوجّه شدم که تقریباً همگی آن‌ها، گویای ناسپاسی و ستمگری انسان نسبت به آفریدگار است؛ یعنی به گونه دوم ویژگیهای ذاتی انسان باز می‌گردد. در نتیجه ممکن است برای برخی این پرسش پیش آید که پس چرا خداوند دارنده این صفات را اینهمه نکوهش کرده و برخی را هم وعده عذاب داده، در حالی که خود خداوند این‌گونه و با این صفات، انسان را آفریده است؟!! پاسخ به این پرسش در فلسفه آفرینش انسان و ارسال رسل برای هدایت او نهفته است.


در اولین پاراگراف آن مقاله نیز آورده‌ام:

گونه دوم ویژگیهای ذاتی، نه تنها ربطی به خداگونگی انسان ندارد، بلکه بیشتر بوی ناسپاسی نسبت به خداوندی را می‌دهد که انسان را در بهترین کیفیت آفریده، و او را در دامن رحمت خود پرورانده است.

لینک مقاله هایی در ارتباط با این نوشته:

شهریور 1403

احمد شمّاع زاده

آیا قرآن مردسالار است؟

آیا قرآن مردسالار است؟

احمد شمّاع زاده

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودةَ و رحمةَ ان فی ذلک لایاتٍ لقومٍ یتفکّرون(روم: 21)

ترجمه: و از نشانه های او همانا که آفرید برای شما از خودتان همسرانی تا آرامش بگیرید به آنان و قرار دارد میانتان دوستی و مهربانی. همانا که در آن است نشانیهایی برای گروهی که میاندیشند.

الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من اموالهم ... والتی تخافون من نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن ...(نساء: 34)


این آیه از قرآن کریم فکر بسیاری را به خود مشغول داشته و کسان بسیاری چه مخالفین و چه موافقین قرآن در باره آن سخن گفته و یا مطلب نوشته اند. بسیاری از متدینین با این قصد به این آیه پرداخته اند که خواسته اند به قصد پاسخ به مخالفان قرآن و یا با نیت پیشگیری از خرده گیری اندیشمندان و رایمندان بر اسلام و قرآن آن را توجیه و یا تلطیف کنند. ولی این کوتاه نوشته به بیان چند نکته میپردازد که دیگران به آن نپرداخته اند:

همان گونه که قرآن کریم در کلیت خود "هدی للمتقین" است و سوی دیگر آن این است که ناپرهیزگاران از هدایت قرآن بهره ای نمیبرند و ممکن است گمراه نیز بشوند هر آیه از آن نیز میتواند این ویژگی را داشته باشد و خداوند در بسیاری از آیه ها ما را برای آزمایش تقوایمان به چالش کشیده است.

این آیه یکی از مهمترین آیه هایی است که اگر شخصی ناپرهیزگار باشد ولی ظاهر دینی خود را حفظ کرده باشد، می‌تواند عملکرد نادرست خود را نسبت به همسر خود توجیه کند. اما غافل از اینکه با این آیه دارد در برابر دستگاه پر عظمت الهی آزمون پس میدهد.

نکته مورد توجّه دیگر این است که اگر در تئوری چیزی باشد از نبودنش بهتر است؛ زیرا وجود چنین آیه ای چه بسا از اختلافهای مهمی که منجر به طلاق و جدایی می‌شده، جلوگیری کرده است.

ویژگی دیگر اینگونه آیات این است که خانواده ها به راحتی و فوریت از یکدیگر جدا نشوند؛ چنانکه در غرب چنین است و در کشور خودمان هم دارد چنین می‌شود. این آیه از قرآن برای دوام خانواده ها و بقای جامعه نازل شده است؛ و نه برای ستم بر همسران!! اگر کسانی ظاهراً مسلمان باشند و مرتکب چنین خلافی نیز شده باشند، معمولا از این نکته های قرآنی آگاهی ندارند؛ بلکه از روی عصبانیت یا مستی یا دیگر فسادها چنین منکری را مرتکب شده اند که خداوند تکلیفشان را در آیه های 23 و 24 سوره نور روشن کرده است:

ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوافی الدنیا والاخره و لهم عذاب الیم یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بماکانوا یعملون (نور: 23 و 24)

باید با دیدی گسترده تر به موضوع نگاه کنیم. به خداوند رحیم و قرآن کریم، حتّا در دل گمان بد نبریم و آنها را متهم نکنیم. شکی نیست که در طول تاریخ، کسان بسیاری زنان خود را زده اند؛ چه پیش از نزول این آیه چه پس از آن، چه در کشورهای مسلمان و چه در همه کشورهای جهان، چه آنانی که کارشان به دادگاه کشیده شده یا نشده. چه رابطه ای است میان عمل آنان و نزول این آیه؟!

چقدر بی انصافی و ستم به قرآن و ناسپاسی نسبت به خداوند است که با اینهمه آیاتی که به دفاع از حقوق زنان و دختران آورده، آن را کتابی ضد زن و بی توجه به حقوق زن، تلقی و تبلیغ کنیم.

گمان می‌رود کسانی که این نارواها را به قرآن نسبت میدهند، از اصل و اساس هدفشان مخالفت با قرآن است؛ وگرنه اگر کسی منصف باشد همه آیات قرآن پیرامون زن و حقوق زنان را میخواند و سپس به قضاوت می‌نشیند. (در این زمینه آیاتی را که از تفسیر نور در پایان آمده است، بخوانید)

این‌گونه کسان دو دسته اند. دسته‌ای با قرآن آشنایی دارند و می‌دانند که نظر قرآن نسبت به زنان چیست؛ ولی به منظور رسیدن به اهدافی که در نظر دارند، نکته‌ای یا بخشی از یک آیه را برمی‌گیرند؛ و آن را دستاویز خود قرار می‌دهند تا قرآن را از چشم دیگران بیاندازند. البته این یاداوری، تنها به موضوع مورد بحث محدود نمی‌شود؛ بلکه دشمنان و معاندان با قرآن، در هر زمینه‌ای این‌گونه عمل ناجوانمردانه ای را مرتکب می‌شوند. دسته دوم کسانی هستند که کورکورانه هرانچه را که مخالفین قرآن بیان می‌کنند، می پذیرند.

نکته بسیار مهم این است که اگر در پس و پیش هر آیه‌ای که مورد انتقاد مخالفان قرآن قرار گرفته دقت کنید، متوجّه می‌شوید که قرآن به دفاع از زن برخاسته است. در جامعه‌ای که تولد دختربچه موجب ماتم پدر بوده؟ و یا مرد هر بلایی که می‌خواسته بر سر زنش میاورده، آیا بهتر از قرآن می‌شد این مردان متعصب جاهلی نادان را بر سر عقل آورد؟!

چرا راه دور برویم؟ مگر در طول تاریخ در همه جا، زن موجود دست دوم نبوده؟ و هنوز نیست؟ هم‌اکنون در اروپا و آمریکا یعنی مهد تمدن امروزی، بیشترین تحقیرها را نسبت به زن روا می‌دارند. منظور این نیست که این مسائل هنجار اجتماعی تلقی شده؛ بلکه منظور این است که همواره وجود داشته و دارد؛ و با وجود قوانین متقن و استوار در این‌گونه کشورها، باز هم ستم نسبت به زنان وجود دارد. (برای آگاهی در این زمینه، مقاله ای را که لینک آن در پایان آمده است، بخوانید.)

غیرممکن است کتابی آسمانی این‌گونه، و بهتر از کتابی انسانی، با خشونت علیه زنان مبارزه کرده؛ و به دفاع از حقوق آنان قیام کند.

قرآن کریم هیچ‌گاه دستور نداده که زن را بزنید؛ بلکه به مردانی که هیچ چیز سرشان نمی‌شد، و در حال حاضر نیز وجودشان در همه جوامع بشری حس می‌شود، گفته هرگاه ترس آن را داشتید که همسر شما نافرمانی کند، مشکل را با پندواندرز حل کنید؛ اگر نشد، با جداکردن رختخوابهایتان، و اگر باز هم نشد، دست آخر و در نهایت آنان را تنبیه کنید.به نظر میرسد اگر تنها همین نکته را همگان در نظر داشته باشند، هیچ‌گاه دستشان به زدن نه تنها زن بلکه هیچ بنی بشری باز نخواهدشد.

شرح آیات 127 تا 130 سوره نساء (زنان)، نقل از تفسیر نور:

وَ یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ وَ ما یُتْلى‌ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ فِی یَتامَى النِّساءِ اللَّاتِی لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْیَتامى‌ بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِهِ عَلِیماً «127»

ودرباره‌ (ارث) زنان از تو فتوى‌ مى‌خواهند، بگو: خدا درباره آنها به شما فتوى مى‌دهد، وآیه‌هاى قرآن که بر شما تلاوت مى‌شود، درباره زنان یتیم که حقّشان را نمى‌دهید و مى‌خواهید به ازدواجشان درآورید و کودکانى که مستضعفند (به شما فتوى‌ مى‌دهد) که با یتیمان به انصاف رفتار کنید و هر کار نیکى انجام دهید، خدا از آن آگاه است.

پیام ها:

1- حقوق زن، مورد بحث و گفتگوى مسلمانان صدر اسلام بوده است. «یَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّساءِ»

2- دفاع از حقوق زنان، کودکان و یتیمان در کنار هم، نشانه‌ى ظلم به آنان در طول تاریخ است. «النِّساءِ، یَتامَى، الْوِلْدانِ»

3- حمایت از حقوق زنان، حکم خدشه‌ناپذیر خداوند است. «قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ»

4- تشریع حکم از جانب خداوند است و بیان بر عهده‌ى پیامبر. «قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ»

5- سنّت‌هاى جاهلى را باید با فتواهاى صریح شکست. «قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ»

6- به خاطر تفکّرات جاهلى، زنان را از ارث محروم نکنید. «لا تُؤْتُونَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ»

وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً «128»

و اگر زنى از شوهرش بیم ناسازگارى یا اعراض داشته باشد بر آن دو باکى نیست که به گونه‌اى با یکدیگر صلح کنند (گرچه با چشم‌پوشى بعضى از حقوقش باشد) و صلح بهتر است، ولى بخل وتنگ‌نظرى، در نفْس‌ها حاضر شده (ومانع صلح) است، واگر نیکى کنید و تقوا ورزید، پس بدانید که همانا خداوند به آنچه مى‌کنید آگاه است.

نکته ها:

«نُشوز»، از ریشه‌ى «نشز»- زمین بلند- و معناى آن طغیان است. در آیه‌ى 34 سخن از نشوز زن بود «تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ» و اینجا کلام از نشوز وسرکشى مرد است.

«شح» در زن، نپوشیدن لباس خوب و ترک آرایش است. و در مرد، نپرداختن مهریّه و نفقه و نشان ندادن علاقه.

وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً «129»

و هرگز نمى‌توانید (از نظر علاقه‌ى قلبى) میان همسران به عدالت رفتار کنید، هرچند کوشش فراوان کنید. پس تمایل خود را یکسره متوجّه یک طرف نسازید تا دیگرى را بلاتکلیف رها کنید. و اگر راه صلح و آشتى و تقوا پیش‌گیرید، به یقین خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.

نکته ها:

قانون آسمانى با فطرت تضاد ندارد. انسان به همسر جوان بیشتر از همسر سالخورده علاقه دارد. و لذا فرمان عدالت تنها نسبت به رفتار با آن دو است نه علاقه‌ى قلبى. حالا که عدالت قلبى نمى‌شود عدالت در عمل بایستى باشد. در اسلام، تکلیف فوق توان وجود ندارد.

انسان قدرت بر تعدیل محبّت را ندارد ولى حداقل عدالت در برخورد، را باید داشته باشد.

وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللَّهُ کُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَ کانَ اللَّهُ واسِعاً حَکِیماً «130»

و اگر آن دو از یکدیگر جدا شدند، خداوند هر یک را از کرم و وسعت خویش بى‌نیاز مى‌کند. و خداوند همواره گشایش دهنده‌ى حکیم است.

پیام ها:

1- در اسلام، براى خانواده بن‌بست نیست، اگر عفو، صلح و اجراى حدود و هشدارها کارساز نبود، طلاق وجود دارد. وَ إِنْ یَتَفَرَّقا ...

2- با پیدایش گره در زندگى، نباید مأیوس شد. بلکه مسیر را باید عوض کرد. وَ إِنْ یَتَفَرَّقا یُغْنِ اللَّهُ‌ ...

3- گام اوّل، اصلاح و تقوا است. (آیه‌ى قبل)، گام آخر، جدایى و طلاق است. «وَ إِنْ یَتَفَرَّقا»

4- طلاق و جدایى همه جا بد نیست، گاهى راهگشاست. زیرا چه بسا اختلافات خانوادگى به خودکشى وروابط نامشروع بیانجامد. طلاق امیدِ تشکیل زندگى مجدّد را نوید مى‌دهد. «یُغْنِ اللَّهُ کُلًّا مِنْ سَعَتِهِ»

5- خداوند، ضامن گره گشایى است. «یُغْنِ اللَّهُ کُلًّا مِنْ سَعَتِهِ»

6- راه توسعه‌ زندگى براى هرکس به گونه‌اى است. گاهى با ازدواج‌ «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ»


لینک خشونت علیه زنان در فرانسه و آمریکا: https://ensani.ir/fa/article/91132


نگارش اول: 22 مرداد 1391

نگارش دوم: شهریور 1403

احمد شمّاع زاده