هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

هستی شناسی در مکتب قرآن

قرآن دفتر هستی نظری است که به هستی واقعی میپردازد. هدف آن است تا بدانیم در این دفتر چه خوراکهایی برای ذهن ما تهیه شده که تاکنون از آن غافل بواه ایم.

زیارتگاه فاتیما (Fatima) در کشور پرتغال

زیارتگاه فاتیما (Fatima) در کشور پرتغال

احمد شمّاع زاده


در کشور پرتغال زیارتگاهی وجود دارد که مسیحیان جهان اگر بتوانند از هرجایی که هستند به زیارت این محل میروند. این زیارتگاه که پیش از به شهرت رسیدن نام و عنوان Cowa di Iria  را داشته است، در یک کیلومتری روستایی به نام Aljustra واقع شده، که این روستا در منطقه Ourem قرارداشته، و با مرکز منطقه ده کیلومتر فاصله دارد.

برای اولین بار در سال 1943 روی نقشه ای که انگلیسیها چاپ کرده بودند، نام فاتیما آمده بود. پیش از آن، Cowa di Iria ده کوره ای بیش نبود و روی نقشه ها دیده نمیشد.

موضوع از این قرار است که روزی دو دختر و یک پسر تقریبا 6- 8 ساله این ده کوره که مشغول چراندن گوسفندانشان بودند، در بالای جایی که به منزله مزبله روستا بود، بانویی را میبینند در هاله ای از نور، با پیراهنی سفید بر تن، و تسبیحی در دست!

کودکان که از این منظره به هیجان آمده بودند، نزدیک میشوند. آن بانو به آنها میگوید:

نام من فاتیما، دختر پیامبر هستم. مطالبی نیز گفته، و قرار گذاشته میشود که روزی دیگر نیز بیایند. چند روز این ملاقات تکرار میشود


در آغاز، سخن کودکان برای والدین و مردم باورکردنی نبود؛ ولی چون منطقه در خشکسالی به سرمیبرد، اهالی محل میگویند اگر چنین است بانو دعا کند باران بیاید. همه در روز موعود گرد میآیند و باران نازل میشود. مردم غریو شادی سرمیدهند و به رخ دادن یک معجزه معتقد میشوند. سپس کلیسای محل و پس از آن مقامهای بالاتر کلیسایی کودکان را چندین بار بازپرسی میکنند تا واقعیت را بدانند و بالاخره باورشان میشود


این سه کودک برای پدران کلیسا بسیارعزیز میشوند و یکی از آنان به نام لوچیا (به لهجه ایتالیایی و اسپانیولی. انگلیسی: لوسیا، فرانسه: لوسی، لهستانی: لوشا) در هیأت خواهران روحانی درآمده و بیش از آن دو دیگر زنده میماند و چند سال پیش در سن بیش از هشتاد سالگی در میگذرد.


واتیکان به هر دلیل، به این واقعه شکلی مسیحی میبخشد و آن را از مسلمانان میگیرد و میگوید که آن بانو مریم مقدس بوده است؛ هرچند همه میدانند که حضرت مریم هیچگاه چنین عنوانی نداشته و دختر پیامبر هم نبوده است. واتیکان از این رخداد چند فیلم سینمایی ساخته که تلویزیون ایران هم یکی از آنها را نمایش داده است.

چندین سال پیش تلویزیون ایران یک کلیپ تلویزیونی از این رخداد ساخت و به عنوان حضرت فاطمه زهرا(س) از آن یاد کرد که با اعتراض واتیکان رو به رو شد و پس از آن دیگر کسی نمایش آن کلیپ را ندید.


دلایلی مبنی بر اینکه ایشان حضرت مریم نبوده، بلکه حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها بوده است:

-   گفته دختر پیامبرم؛ که حضرت مریم فرزند عمران بوده است.

نام ایشان فاتیما(فاطمه) بوده؛ که حضرت مریم چنین عنوانی را هیچگاه نداشته.

- تسبیح داشته است؛ که تسبیح ویژه حضرت فاطمه زهراء، در میان شیعیان مشهور است و حضرت مریم مشهور به تسبیح داشتن و حتی تسبیح گفتن نیست.

- درست است که آن حضرت در کشوری مسیحی رخ نموده؛ ولی این کشور یک کشور اروپایی معمولی نیست؛ بلکه به مدت 700 سال، قدرتمندترین سلسله اسلامی که دارای تمدنی پیشرفته نیز بوده بر شبه جزیره اسپانیا و از جمله پرتغال حکومت میکرده که نام و عنوان آن سلسله نیز فاطمیون بوده است.

احمد شماع زاده – 10/3/91

******

 تا اینجای این نوشته را به کمک حافظه خود، و یک یادداشت درباره محل Cowa di Iria از کتابی به زبان لهستانی که در سال 2003 دیدم و یادداشت برداشتم، نوشته ام و میدانستم اگر واژه فاتیما را در گوگل سرچ کنم مطالب زیادی خواهم یافت؛ ولی چون تقریبا همه نوشته های نگارنده تصنیف هستند و نه تالیف(گرداوری)، خواستم این مطلب را نیز با کمک حافظه خود بنویسم تا صفای بیشتری داشته باشد.


******


و اما برخی از نظرهای مندرج در دیگر وبلاگها و سایتهای فارسی و ایرانی که چه دفاعهایی کرده و نکر ده اند!!؟:

- فاتیما مریم مقدس است!!

- محلی که ظاهر شده از پیش همین نام را داشته و ربطی به فاطمه زهراء(س) پیدا نمیکند!!

- تسبیح هم نشانه حضرت مریم است!!

- و اینکه مدعیان فاطمه زهراء بودن ایشان، ایرانیان هستند و مسلمانان عرب چنین ادعایی ندارند.

پس از خواندن این تحریفها؛ عنوان Cowa di Iria را در گوگل جست و جو کردم تا ببینم نقشه ها در این زمینه چه ارمغانی دارند؛ ولی باز هم با کمال تعجب دیدم این عنوان با این واقعه چنان گره خورده که اگر کسی ادعا کند پیش از ظهور بانوی تسبیح به دست، نام آن دهکده فاتیما بوده، باید مردم را دستکم گرفته و تصورکرده باشد در عصر حجر زندگی میکنند.

ازهمین نکته میتوان پی برد که تمام ادعاهای آنان بیهوده و بی پایه است ولی بازهم دلایل خود را میگویم:

نمی توان مدعی شد مسلمانان عرب چنین ادعایی ندارند، بلکه جمله را باید بدین صورت نوشت که برخی از اهل تسنن چنین ادعایی ندارند. این هم از نشانه های بیدقتی و شاید بیسوادی نویسندگان آن وبلاگهاست که نمیدانند در میان عربها هم شیعیان بسیارند و آنان نیز مدعی اند که فاطمه دخت پیامبر گرامی در این محل ظهور کرده است.

- چرا اهل تسنن چنین ادعایی ندارند؟ 

پاسخ: چون آنان خود را تنها مدافغ قرآن و رسول اکرم میدانند؛ و هیچگاه خود را ملزم به دفاع از حقوق ضایع شده از اولاد و احفاد رسول اکرم نمیدانند؛ زیرا که خود نیز به زیر سؤال میروند. برای نمونه آنان میدانند که یزید به ناحق خون حسینی را ریخت که روی زانوی رسول اکرم بزرگ شده بود ولی روز عاشورا که فرامیرسد در خطبه های نماز جمعه شان حتا از این واقعه سهمگین یادی نمیکنند!! و میگویند روزه این روز از پیش از اسلام معمول بوده و پیامبر اکرم روزه داشتن آن را تأیید کرده است.

امروز(16/3/91) نیز برای جست و جوی بیشتر، واژه فاتیما را سرچ کردم. در این زمینه در ویکیپدیا مطلب زیادی بود؛ ولی سایتها و وبلاگهای دیگری را نیز خواندم که رویهم رفته این نکات دستگیرم شد:

- پس از ساختن کلیپ تلویزیونی و اعتراض واتیکان، تلویزیون ایران مجبور شده که کلیپ دیگری در رد ادعای خود بسازد و اعتراف کند که آن بانو- مریم مقدس بوده و نه فاطمه زهراء(ع). اگر چنین باشد زهی بیغیرتی از صداوسیمای ایران!

- بانو اولین بار، در سوم ماه می 1917 ظاهر شده و لوسیا از دو دیگر بزرگتر بوده و ده سال داشته، و هرچند آن دو دیگر نیز صدای بانو را میشنیدند و صورت ایشان را میدیدند، ولی تنها لوسیا با ایشان صحبت میکرده است.

- بانوی تسبیح به دست، گفته من سه واقعه ای را که برای کره زمین مهمند و در آینده اتفاق میافتند، به شما خبر میدهم و به آنها خبرداده که در بازجوییها توسط آباء کلیسا توقیف شده و تنها نزد بزرگان واتیکان همچون رازهایی از آنها نگهداری میشود.

- لوسیا چند سال بعد و تا اندازه ای به صورت اجباری، در جرگه خواهران روحانی قرار گرفته است. خواهران روحانی هم صومعه او، گفته اند که خواهر لوسیا دعاهای ویژه ای میخوانده و نیایشهایش مانند ما نبوده است.

- هیچکس نتوانسته است ثابت کند که حضرت مریم متصف به تسبیح داشتن بوده است؛ در حالیکه به توصیه بانو، لوسیا تا آخر عمر تسبیح داشته و با آن ذکر میگفته است که این رویه در میان خواهران روحانی مرسوم نیست. تصور نگارنده این است که بانو تسبیح ویژه خود را که با آن مشهور است به ایشان آموخته است که خواهران روحانی گفته اند دعاهایش مانند دعاهای ما نبوده است.

تسبیح حضرت فاطمه زهراء چنین است: 34 بار الله اکبر، 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله. اهل تسنن با کمی اختلاف همین گونه تسبیح را پس از نماز میخوانند ولی معتقدند که حضرت رسول اکرم چنین میگفته و حضرت فاطمه زهراء از ایشان فرا گرفته است.

- در سال 1960 لوسیا درخواست میکند که پیشگوییها را عیان کنند؛ ولی واتیکان هیچگاه زیر بار نرفته و پیشگوییهایی که اعلام کرده اند واقعی نیستند.

- لوسیا بعدها تحت نظر قرارگرفته و از مصاحبه منع شده و حتا کشیش محله کودکی وی نیز، اجازه نداشته با او همصحبت شود و در آواخرعمر در حصر کامل بوده است.


تا آنجایی که نگارنده آگاهی دارد (که به مدت چهار سال در واتیکان ماموریت داشته ام) کسانی که در راه مسیحیت مجاهدتهایی داشته اند، توسط آباء کلیسا تقدیس شده و عنوان قدیس یا قدیسه (Saint، انگلیسی. سانتو و سانتا- ایتالیایی و اسپانیولی) را به آنان داده اند. ولی با اینکه در میان آنان هیچیک به وسیله مریم مقدس انتخاب و با او همکلام نشده و لوسیا عملا به چنین مقام یگانه ای رسیده بایستی این عنوان توسط واتیکان به وی داده میشد که داده نشده است. در نتیجه جای پرسش دارد و شگفت انگیز است. به نظر نگارنده به دو دلیل این مقام را به وی نداده اند:


-  خود آباء کلیسا میدانند که آن بانو مریم مقدس نبوده است و نمیتوان به کسی که به وسیله دختر پیامبر اسلام انتخاب و با او همکلام شده است چنین عنوانی را داد. 

-  میان خواهر لوسیا و واتیکان اختلاف نظر شدیدی وجود داشته است.

نکته: چرا لوسیا از تکرار بسیاری نکات که پیشتر عنوان کرده بود، منع شده؛ مانند اینکه بانو گفته است من فاطمه دختر پیامبر هستم؟  


نکته ای دیگر: میتوان پژوهشی صورت داد که از چه زمانی مادونّا به معنای بانوی ما در میان مسیحیان کاتولیک مرسوم شده است؟

احتمال میرود پس از این رخداد یعنی هنگامی که سه کودک بانوی تسبیح به دست را دیدند، حضرت مریم این عنوان را یافته است و پیش از آن زمان، به حضرت مریم بانوی ما نمیگفته اند.

***

- برخی از محل فاتیما، به عنوان شهر یاد کرده اند(وضعیت کنونی آن)، و برخی آن را دهکده خوانده اند. همین اختلاف نظرها نشان از آن دارد که نظر نگارنده درستتر است یعنی حتا دهکده ای هم نبوده و تنها دهکوره ای در نزدیکی دهکده الیوسترا یا الجوسترا بوده است.

یک وبلاگ هم نوشته بود که به این دلیل نام این محل فاطیما بوده که در سال 1150 هنگام جنگ میان مسیحیان و مسلمانان (فاطمیون) دختری از مسلمانان به نام فاطمه اسیر میشود و حاکم اورم او را به همسری بر میگزیند و نام این محل از او برگرفته شده است. عجب؟!!! کسی نیست از نویسنده بپرسد اگر چنین است:

چرا حاکم اورم یک دهکوره را به نام او کرده در حالی که حاکم کل منطقه بوده و این محل دوازده کیلومتر از مرکز اورم دور بوده؟

چرا این محل که هیچ امتیازی نداشته پس از نامگذاری از سال 1150 تا 1917 باز رونق نیافته است؟

چرا حضرت مریم در اینهمه جاهایی که او را گرامی میدارند و مقدسش میخوانند ظاهر نشده و چنین محلی را برگزیده است؟

اینهمه جاهای عالی در این دنیا وجود دارد؛ بویژه در دنیای مسیحیت که آن حضرت را گرامی میدارند. چرا مریم مقدس بیاید توی دورافتاده ترین و فقیرترین محل ظاهر شود؟

تنها میتوان گفت به همین دلیل نیز آن بانو حضرت فاطمه زهرا بوده تا

پیامش به جهان برسد و شهرت یابد؛ زیرا بانو خواسته است با کسانی مواجه شود که هنوز کودکند و تحت تأثیر شرکهای مسیحیت قرار نگرفته اند و از ساده ترین و صادقترین اقشار جامعه باشند. ایشان میدانستند اگر در کشورهای مسلمان اهل تسنن ظاهر میگشت، به نوعی به او بی توجهی میشد، و اگر در کشوری شیعی همچون ایران ظاهر میشد، به گونه ای دیگر پیامش جهانی نمیشد. (البته نباید از نظر دور داشت که همه این تدبیرها، نه از سوی حضرت فاطمه زهراء(ص)، بلکه از سوی آفریننده او بوده است، به یقین!)

- اگر نام این دهکوره از سال 1150 فاطیما بوده باز این پرسش پیش می آید که: چرا حضرت مریم بیاید در جایی پرت و دور افتاده ظاهر شود که نام دختر پیامبر اسلام بر آن قراردارد تا منجر به اختلاف شود؟ این رویه از ساحت مریم مقدس به دور است.

- شخصی هم اظهارنظر کرده بود که چه تفاوتی میکند که فاطمه اسلام باشد یا مریم مسیحیت. ما مسلمانان که حضرت مریم را قبول داریم و پیام ایشان هم که جهانی بوده و اثر خود را بخشیده است.

به ایشان باید گفت از منظر کلی سخن شما درست است؛ ولی موضوع این است که واتیکان پیامهای ایشان را مصادره کرده و در پرده ابهام قرارداده، چون خود میدانستند که حضرت مریم نبوده و سخنان ایشان به ضرر واتیکان بوده است.


هدف این نوشتار روشن شدن حقیقت است که حقیقت هم همیشه در پس پرده نمیماند و روزی فرامیرسد که: سیه روی شود هرکه در او غش باشد.


احمد شمّاع زاده 16/3/91 آخرین ویرایش: 28/6/95

فاطمه(فاتیما- Fatima)

فاطمه(فاتیما- Fatima)

 

در کشور پرتغال زیارتگاهی وجود دارد که معمولا مسیحیان جهان اگر بتوانند از هرجایی که هستند به زیارت این محل میروند. این محل که پیش از به شهرت رسیدن نام و عنوان Cowa di Iria  را داشته است در یک کیلومتری روستایی به نام Aljustra واقع شده که این روستا در منطقه Ourem قرارداشته که با مرکز منطقه ده کیلومتر فاصله دارد. برای اولین بار در سال 1943 روی نقشه ای که انگلیسیها چاپ کرده بودند نام فاتیما آمده بود. پیش از آن Cowa di Iria ده کوره ای بیش نبود و روی نقشه ها دیده نمیشد.

موضوع از این قرار است که روزی دو دختر و یک پسر تقریبا 6- 8 ساله این ده کوره کمی دورتر و در بالای جایی که به منزله مزبله روستا بود بانویی را میبینند در هاله ای از نور با لباسی سفید بر تن و تسبیحی در دست! کودکان که از این منظره به هیجان آمده بودند نزدیک میشوند. آن بانو به آنها میگوید: نام من فاتیما و دختر پیامبر هستم. مطالبی دیگر رد و بدل میشود و قرار گذاشته میشود که روزی دیگر نیز بیایند. چند روز این ملاقات تکرار میشود. 


در آغاز سخن کودکان برای والدین و مردم باورکردنی نبود ولی چون اهالی منطقه که در خشکسالی به سرمیبردند میگویند اگر چنین است بانو دعا کند باران بیاید. همه در روز موعود گرد میآیند و باران نازل میشود. مردم غریو شادی سرمیدهند و به رخ دادن یک معجزه معتقد میشوند. سپس کلیسای محل و پس از آن مقامهای بالاتر کلیسایی کودکان را چندین بار بازپرسی میکنند تا واقعیت را بدانند و بالاخره باورشان میشود. 


این سه کودک برای آباء کلیسا بسیارعزیز میشوند و یکی از آنان به نام لوچیا(ایتالیایی و اسپانیولی. انگلیسی: لوسیا. لهستانی: لوشا) در هیأت خواهران روحانی درآمده و بیش از آن دو دیگر زنده میماند و چند سال پیش در سن بیش از هشتاد سالگی فوت میکند.


واتیکان به هر دلیل به این واقعه شکلی مسیحی میبخشد و آن را از مسلمانان میگیرد و میگوید که آن بانو مریم مقدس بوده. هرچند همه میدانند که حضرت مریم هیچگاه چنین عنوانی نداشته و دختر پیامبر هم نبوده. واتیکان از این رخداد چند فیلم سینمایی ساخته که تلویزیون ایران هم یکی از آنها را نمایش داده است. چندین سال پیش تلویزیون ایران یک کلیپ تلویزیونی از این رخداد ساخت و به عنوان حضرت فاطمه زهرا(س) از آن یاد کرد که با اعتراض واتیکان رو به رو شد و پس از آن دیگر کسی نمایش آن کلیپ را ندید.

 

دلایلی مبنی بر اینکه ایشان حضرت مریم نبوده بلکه حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها بوده است:

-   گفته دختر پیامبرم که حضرت مریم فرزند عمران بوده است.

نام ایشان فاتیما(فاطمه) بوده است. که حضرت مریم چنین عنوانی را هیچگاه نداشته.

- تسبیح داشته است که تسبیح خاص حضرت فاطمه زهراء مشهور است و حضرت مریم مشهور به تسبیح داشتن و حتی تسبیح گفتن نیست.

- درست است که آن حضرت در کشوری مسیحی رخ نموده ولی این کشور یک کشور اروپایی معمولی نیست بلکه به مدت 700 سال قدرتمندترین سلسله اسلامی که دارای تمدنی پیشرفته نیز بوده بر شبه جزیره اسپانیا و از جمله پرتغال حکومت میکرده که نام و عنوان آن سلسله فاطمیون بوده است.

احمد شماع زاده – 10/3/91

*****

 تا اینجای این نوشته را به کمک حافظه خود و یک یادداشت درباره محل Cowa di Iria از یک کتاب به زبان لهستانی که در سال 2003 دیدم و یادداشت برداشتم نوشتم و میدانستم اگر واژه فاتیما را در گوگل سرچ کنم مطالب زیادی خواهم یافت. ولی چون تقریبا همه نوشته های نگارنده تصنیف هستند و نه تالیف(گرداوری) خواستم این مطلب را نیز با کمک حافظه خود بنویسم تا صفای بیشتری داشته باشد.

 

و اما نظر دیگر وبلاگها و سایتهای فارسی و ایرانی که چه دفاعهایی کرده اند!!؟:

- فاتیما مریم مقدس است!!

- محلی که ظاهر شده از پیش همین نام را داشته و ربطی به فاطمه زهراء(س) پیدا نمیکند!!

- تسبیح هم نشانه حضرت مریم است!!

- و اینکه مدعیان فاطمه زهراء بودن ایشان ایرانیان هستند و مسلمانان عرب چنین ادعایی ندارند.

      پس از خواندن این تحریفها؛ عنوان Cowa di Iria را در گوگل جست و جو کردم تا ببینم نقشه ها در این زمینه چه ارمغانی دارند ولی باز هم با کمال تعجب دیدم این عنوان با این واقعه چنان گره خورده که اگر کسی ادعا کند پیش از ظهور بانوی تسبیح به دست نام آن دهکده فاتیما بوده باید مردم را خیلی دستکم گرفته و تصورکرده باشد مردم در عصر حجر زندگی میکنند.

ازهمین نکته نیز میشود پی برد که تمام ادعاهای آنان بیهوده و بی پایه است ولی بازهم دلایل خود را میگویم:        

نمی توان مدعی شد مسلمانان عرب چنین ادعایی ندارند بلکه بایستی مینوشتند اهل تسنن. این هم از نشانه های بیدقتی و شاید بیسوادی نویسندگان آن وبلاگهاست که نمیدانند در میان عربها هم شیعیان بسیارند و آنان نیز مدعی اند که فاطمه دخت پیامبر گرامی در این محل ظهور کرده است. بگذریم.

- چرا اهل تسنن چنین ادعایی ندارند؟ 

پاسخ: چون آنان خود را تنها مدافغ قرآن و رسول اکرم میدانند و هیچگاه خود را ملزم به دفاع از حقوق ضایع شده از اولاد و احفاد رسول اکرم نمیدانند. زیرا که خود نیز به زیر سؤال میروند. برای نمونه آنان میدانند که یزید به ناحق خون حسینی را ریخت که روی زانوی رسول اکرم بزرگ شده بود ولی روز عاشورا که فرامیرسد در خطبه های نماز جمعه شان حتا از این واقعه سهمگین یادی نمیکنند!! و میگویند روزه این روز از پیش از اسلام معمول بوده و پیامبر اکرم روزه داشتن آن را تأیید کرده است.

*****

امروز(16/3/91) نیز برای جست و جوی بیشتر واژه فاتیما را سرچ کردم. در این زمینه در ویکیپدیا مطلب زیاد بود ولی سایتها و وبلاگهای دیگری را نیز خواندم که رویهم رفته این نکات دستگیرم شد:

- پس از ساختن کلیپ تلویزیونی و اعتراض واتیکان تلویزیون ایران مجبور شده که کلیپ دیگری در رد ادعای خود بسازد و اعتراف کند که آن بانو- مریم مقدس بوده و نه فاطمه زهراء(ع).

- بانو اولین بار در سوم ماه می 1917 ظاهر شده و لوسیا از دو دیگر بزرگتر بوده و ده سال داشته و هرچند آن دو دیگر نیز صدای بانو را میشنیدند و صورت ایشان را میدیدند ولی لوسیا با ایشان مکالمه نیزداشته است.

- بانوی تسبیح به دست گفته من سه واقعه ای را که برای کره زمین مهمند و در آینده اتفاق میافتند به شما خبر میدهم و به آنها خبرداده که در بازجوییها توسط آباء کلیسا توقیف شده و تنها نزد بزرگان واتیکان همچون رازهایی از آنها نگهداری میشود.

- لوسیا چند سال بعد و تا اندازه ای به صورت اجباری در جرگه خواهران روحانی قرار گرفته است. خواهران روحانی هم صومعه او گفته اند که خواهر لوسیا دعاهایی میخوانده و نیایشهایش مانند ما نبوده است.

- هیچیکس نتوانسته بود بگوید چرا حضرت مریم متصف به تسبیح داشتن بوده است در حالیکه به توصیه بانو- لوسیا تا آخر عمر تسبیح داشته و با آن ذکر میگفته است که این رویه در میان خواهران روحانی مرسوم نیست.

- در سال 1960 لوسیا درخواست میکند که پیشگوییها را عیان کنند ولی هیچگاه واتیکان زیر بار نرفته و پیشگوییهایی که اعلام کرده اند واقعی نیستند.

- لوسیا بعدها تحت نظر قرارگفته و از مصاحبه منع شده و حتی کشیش محله کودکی وی نیز اجازه نداشته با او همصحبت شود و در آواخرعمر در حصر کامل بوده است.

 

 

 

تا آنجایی که نگارنده آگاهی دارد(که به مدت چهار سال در واتیکان ماموریت داشته است) کسانی که در راه مسیحیت مجاهدتهایی داشته اند توسط آباء کلیسا تقدیس شده و عنوان قدیس یا قدیسه(Saint- انگلیسی. سانتو و سانتا- ایتالیایی) را به آنان داده اند. ولی با اینکه در میان آنان هیچیک به وسیله مریم مقدس انتخاب و با او همکلام نشده و لوسیا عملا به چنین مقام یگانه ای رسیده بایستی این عنوان توسط واتیکان به وی داده میشد که داده نشده است. در نتیجه جای پرسش دارد و شگفت انگیز است. به نظر نگارنده به دو دلیل این مقام را به وی نداده اند:

 

-  خود آباء کلیسا میدانند که آن بانو مریم مقدس نبوده است و نمیتوان به کسی که به وسیله دختر پیامبر اسلام انتخاب و با او همکلام شده است چنین عنوانی را داد. 

-  میان خواهر لوسیا و واتیکان اختلاف نظر شدیدی وجود داشته است.

نکته: چرا لوسیا از تکرار بسیاری نکات که پیشتر عنوان کرده بود منع شده مانند اینکه بانو گفته است من فاطمه دختر پیامبر هستم؟  

 

نکته ای دیگر: میتواند پژوهشی صورت گیرد که از چه زمانی مادونا به معنای بانوی ما در میان مسیحیان کاتولیک مرسوم شده است. احتمال میرود پس از این رخداد یعنی هنگامی که سه کودک بانوی تسبیح به دست را دیدند حضرت مریم این عنوان را یافته است و پیش از آن زمان به حضرت مریم بانوی ما نمیگفته اند.

 

***


- برخی از محل فاتیما به عنوان شهر یاد کرده اند(وضعیت کنونی آن) و برخی آن را دهکده خوانده اند. همین اختلاف نظرها نشان از آن دارد که نظر نگارنده درستتر است یعنی حتا دهکده ای هم نبوده و تنها دهکوره ای در نزدیکی دهکده الیوسترا یا الجوسترا بوده است.

یک وبلاگ هم نوشته بود که به این دلیل نام این محل فاطیما بوده که در سال 1150 هنگام جنگ میان مسیحیان و مسلمانان (فاطمیون) دختری از مسلمانان به نام فاطمه اسیر میشود و حاکم اورم او را به همسری بر میگزیند و نام این محل از او برگرفته شده است. عجب؟!!! کسی نیست از نویسنده بپرسد اگر چنین است:

چرا حاکم اورم یک دهکوره را به نام او کرده در حالی که حاکم کل منطقه بوده و این محل دوازده کیلومتر از مرکز اورم دور بوده؟

چرا این محل که هیچ امتیازی نداشته پس از نامگذاری از سال 1150 تا 1917 باز رونق نیافته است؟

چرا حضرت مریم در اینهمه جاهایی که او را گرامی میدارند و مقدسش میخوانند ظاهر نشده و چنین محلی را برگزیده است؟

اینهمه جاهای عالی در این دنیا وجود دارد بویژه در دنیای مسیحیت که آن حضرت را گرامی میدارند. چرا مریم مقدس بیاید توی دورافتاده ترین و فقیرترین محل ظاهر شود؟

تنها میتوان گفت به همین دلیل نیز آن بانو حضرت فاطمه زهرا بوده تا: 

-  پیامش به جهان برسد و شهرت یابد زیرا اگر در کشورهای مسلمان اهل تسنن ظاهر میگشت به نوعی به او بی توجهی میشد و اگر در کشوری شیعی همچون ایران ظاهر میشد به گونه ای دیگر پیامش جهانی نمیشد. 

- اگر نام این دهکوره از پیش فاطیما بوده باز این پرسش پیش می آید که: چرا حضرت مریم بیاید در جایی پرت و دور افتاده ظاهر شود که نام دختر پیامبر اسلام بر آن قراردارد تا منجر به اختلاف شود. این رویه از ساحت مریم مقدس به دور است.

- شخصی هم اظهارنظر کرده بود که چه تفاوتی میکند که فاطمه اسلام باشد یا مریم مسیحیت. ما مسلمانان که حضرت مریم را قبول داریم و پیام ایشان هم که جهانی بوده و اثر خود را بخشیده است.

به ایشان باید گفت از منظر کلی سخن شما درست است ولی موضوع این است که واتیکان پیامهای ایشان را مصادره کرده و در پرده ابهام قرارداده چون خود میدانستند که حضرت مریم نبوده و سخنان ایشان به ضرر واتیکان بوده است.

 

هدف این نوشتار روشن شدن حقیقت است که حقیقت هم همیشه در پس پرده نمیماند و روزی فرامیرسد که: سیه روی شود هرکه در او غش باشد.

احمد شماع زاده 16/3/91